صبا ندایی؛ مستندساز و آهنگساز و پسر زندهیاد
مرتضی ندایی از مستندسازان فقید کشورمان است که اولین تجربه مستند بلندش را رقم
زده است و آن را ابتدا در جشنواره فیلم حقیقت شرکت داد و در ادامه در جشنواره
تصویر سال نیز شرکت پیدا کرد. مستندی که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. گفتنی است
صبا ندایی در جشنواره سینماحقیقت امسال بهخاطر آهنگسازی موسیقی متن مستند «آوانتاژ»
برنده جایزه بهترین موسیقی جشنواره شد، ساخت مستند و موفقیت در جشنواره
حقیقت امسال و حضور در جشنواره تصویر سال بهانهایی شد تا با وی
به گفتوگو بنشینیم و وی بیشتر از «پنجاه سالگی» برایمان گفت.
از فیلم«۵۰ سالگی» برایمان بگویید؟
فیلم «۵۰ سالگی» در گونه مستند خانوادگی و
درباره زندگی مرتضی ندایی، پدر من است که براساس راشهای موجود از وی که توسط
مادرم در مدتی نزدیک به ۲۷ سال زندگی گرفته شده است.
آیا این فیلم ساخته پدر است؟
این فیلم را پدر نساخته و این اشتباه است.
«۵۰سالگی» ربطی به فیلم پدر ندارد. او قرار بود مستندی پرتره درباره استاد
ابوالحسن خان صبا بسازد که در ابتدای کار قرار بود در پژوهش آن کمک کنم اما به
بیماری مبتلا شد و فیلم را نتوانست ادامه دهد و در مرحله پیشتولید ماند. ایده «۵۰
سالگی» از همان زمان؛ یعنی دو سال پیش در ذهن من بود. در شش ماه گذشته بههمراه
بهادر فتاح؛ تدوینگر خوب کشورمان به مدت چهار ماه فشرده و همزمان به شکل شبانه
روزی کار را جلو بردیم و به پایان رساندیم.
مادرتان تا چه میزان در ساخت این اثر موثر بود؟
او نقش بسیار مهمی داشت چون راشها به شکل
خانوادگی است. دو موضوع در این فیلم مهم است که به مادر بر میگردد. اول، راشهایی
که هیچ فیلمسازی نمیتوانست بگیرد. دوم، با توجه به این که مادر عکاس خوبی است
تصاویری گرفته و قابهایی که بسته در عین فضای فیلم که کمی آماتوریست است تصاویر
خوبی است که در عین آماتور بودن اصلا آماتور نیست. نکته بسیار بارز این اثر نقش
مادر بود که در شرایط بسیار سختی این تصاویر را فیلمبرداری کرد و اگر نبود قطعا
نمیشد که آن هم نه در دورههای اخیر بلکه به شکل جست و گریخته در طول ۲۷ سال شکل
گرفته است. در کنار اینها، تصاویری را هم داریم که دوستان ما کمک کرده و گرفته
بودند. مجموع تصاویر مادر و دوستان پراکنده بودند و قصهای نداشتند، سختی کار این
بود که از درون این تصاویر گرفته شده باید قصهای روایت میشد که خستهکننده نباشد
و از آن طرف فیلمی نشود که فقط خانواده ندایی را نشان دهد بلکه مسئله جهان شمولتری
را داشته باشد.
آیا مادر شما مژگان صیادی در زمان گردآوری این
تصاویر به مستند شدن آنها فکر میکردند؟
نه. هیچکدام از ما به فیلم فکر نمیکردیم.
مسائلی شنیدهام مبنی بر این که شما از گذشته قصد ساخت این فیلم را داشته اید اما
واقعیت این است که خود اثر، نبودن چنین مسئلهای را نشان میدهد. در واقع فیلمهایی
که گرفته شده بهویژه تصاویر ضبط شده مادر به عشق از پدر بر میگشت و ثبت این آدم
برای زندگی ما مهمترین مسئله بود که پدر را برای نسل خودمان و نسلهای بعدی ثبت
کنیم، که این فیلم براساس عشق همسر و پسر به پدر ساخته شد.
ایده شما برای ساختن این فیلم از کجا شکل گرفت
و چگونه به اثر کنونی منتهی شد؟
مسئله زمان در طول این اثر موثر بود. اثری که
بهنوعی فیلم نیست بلکه واقعیتی در طول زندگی سالهای اخیرمان بوده و به شکل عینی
با آن درگیر بودیم. در واقع این ایده از همان زمان بهدست آمد و هر چقدر که جلو
رفتیم، در طول کار پختهتر شد و نتیجه آن، اثر کنونی شد.
ساختن اولین کار، آن هم از شخصیت پدر که
هنرمندان زیادی با او آشنا هستند یک ریسک است. این ریسک برای شما ترسآور نبود؟
چگونه این ریسک را گذراندید؟
این شروع یا ریسک برای من بسیار ترسآور بود.
در مستند خانوادگی خیلی از مستندسازها و کسانی که مولف مستندسازی هستند مثل
روزینتال معتقد هستند که مستند خانوادگی یکی از سختترین مستندها در دنیاست. فیلمهای
بسیار کمی در این گونه هستند که به موفقیت و نتیجه خوب رسیدهاند. یکی از سختیهای
مستند خانوادگی این است که سوژه در محیط و اطراف شماست و بیرون از شما نیست. ویژگی
خونواده شما که با آن زندگی کردید باید ببینید و کار واقعا سختی است چون که باید
این ویژگی را درک میکردید و بهعنوان یک کارگردان از جایگاه خانواده بیرون میآمدید
و سوژه را به شکلی میدیدید که فقط برای خودتان دراماتیک نباشد و یک مسئله جهانشمول
داشته باشد چیزی که در فیلمهای مستند خانوادگی مهم است. تلاش زیادی صرف شد، ریسک
زیادی داشت اما یکی از شانسهایی که آوردم این است که من این فیلم را برای جشنواره
نساختم بلکه برای خودم ساختم که علاقه زیادی به پدرم داشتم، میخواستم از پدرم
برای نسلهای بعد از من تصویری از هنرمندی که تلاش میکند و گاهی حمایت از او کم میشود
دیده شود. زندگی هنرمندان برای کار کردن در چنین شرایطی و بهخصوص حوزه ساخت فیلم
مستند به جهت عرصه تنگی که وجود دارد در زمینه معاش یک هنرمند که همیشه دغدغه
هنرمندان بوده است. این شرایط در مورد سایر هنرمندان نیز وجود دارد. من اول از همه
موزیسین هستم، عضو ارکستر سمفونیک تهران بودم اما آن را به دلیل مشکلات مالی و حمایت
بسیار کم از هنرمندان ترک کردم. دغدغههای من بهعنوان یک فیلمساز در این فیلم
موسیقی و هنرمند بوده است که امیدوارم خوب در آمده باشد.
نظرتان در مورد فضای مستند در ایران چیست؟
در جایگاهی نیستم که نظر دهم اما بهعنوان نسل
جوان دوست دارم قصههای جذاب بشنوم، قصههایی که از شکل تیپیکال همیشگی جدا شده
باشد و این جذابیت خاصی برای من دارد، امیدوارم از این قصهها زیاد ببینم البته
شنیدهام در این دوره فیلمهای زیادی این خصوصیت را دارند که امیدوارم بتوانم
ببینم.
رضا پورزارعی
There are no comments yet