مستندساز باید پوست کلفت باشد | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۱۰
محسن خان‌جهانی در گفت‌وگو با «صبا»:

مستندساز باید پوست کلفت باشد

«کسانی که می‌خواهند در سینمای مستند کار کنند به اصطلاح ما مستند‌سازها باید پوست‌کلفت باشند. سینمای مستند نه در ایران بلکه در تمام دنیا سختی‌های خود را دارد.»

محسن‌ خان‌جهانی‌اصل متولد
۱۳۵۸ در شهر ری است و دیپلم ریاضی دارد. وی
یکی از مستندسازان جوان کشورمان
است که سعی دارد با نگاهی متفاوت سراغ سوژه‏هایی خاص برود
. او فعالیت فیلمسازی خود را با «توپ من» (که فیلمی کوتاه و داستانی بود)
آغاز کرد و در همان ابتدا در سی‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم رشد، جایزه بهترین
فیلم گفت‌وگوی تمدن‌ها را کسب کرد. او پس از این فیلم، آثار داستانی دیگری چون «یک
روز تعطیل» (
۱۳۸۱)، «نماز
آخر» (
۱۳۸۲) و «آخرین مرد روستا» (۱۳۸۳) را ساخت. او در سال ۸۳ با فیلم
مستند «من لیدر هستم» پا به عرصه مستند‌سازی گذاشت و پس از آن در سال
۸۴ فیلم مستند «محسن فیلم می‌سازد » و «خواهران حافظ» را کارگردانی کرد. او همچنین فیلم‌تلویزیونی «اجیر» را برای شبکه دو سیما کارگردانی کرده
است
. خان‌جهانی در سال ۸۶ سه فیلم «کلید»، «سند آزادی» و «پرواز ۶۵۵» را ساخت و
پس از آن «کلاه شیشه‏ای»، «یار دبستانی»، «تکیه کن»، «شهر پولکی»، «صندلی ۵۷» و…
را کارگردانی کرد
. گفت‌وگوی ما را با وی می‌خوانید.

تا کنون از ۱۰
دوره جشنواره سینماحقیقت در ۹ دوره آن فیلم داشته و در جشنواره حضور داشته‌اید. سطح
جشنواره سینماحقیقت را نسبت به جشنواره‌های دیگری که در کشورمان برگزار می‌شود
چگونه ارزیابی می‌کنید؟

می‌توان از دو منظر سطح
جشنواره را سنجید؛ یکی از لحاظ کیفی که فیلم‌ها نسبت به سال‌ها و دوره‌های گذشته
سطح خیلی بالایی پیدا کردند و دوم کارگردان‌های خوبی رشد کردند و فیلم‌های خیلی
خوبی ساخته شدند.

مسئله دیگری که می‌توان
به آن اشاره کرد؛ در جشنواره دوره دهم سینماحقیقت، مکان آن تغییر پیدا کرد و به جایی
شیک و مدرن انتقال یافته بود که هم دسترسی به آن راحت‌تر شده بود و هم در مرکز شهر
قرار داشت. که فضای پذیرایی و گفت‌وگوی زیادی داشت و فیلمسازان راحت‌تر می‌توانستند
به گپ و گفت‌وگو بپردازند و هم کیفیت اکران فیلم‌ها بالا رفته بود ولی مشکل این
بود که سالن‌ها خیلی کوچک بودند و ازدحام جمعیت بود و اگر صندلی‌های کل پنج سالن
را جمع ببندیم اندازه یک سالن سینما فلسطین نمی‌شد. بهتر است در آینده با این میزان
استقبال از فیلم‌ها چند سینما و پردیس سینمایی دیگر به جشنواره اضافه شود.

در دوره دهم جشنواره
سینماحقیقت با چه فیلمی حضور پیدا کردید و موضوع آن چه بود؟

من با فیلم «برد برد» در
جشنواره حضور داشتم. موضوع این فیلم در مورد مردمان یک روستاست که با هم درگیری
پیدا کرده‌اند و در یک فضای سیاسی که بر گرفته از اتفاقاتی است که در برجام یا گفت‌وگوهای
هسته‌ای ۱+۵ اتفاق می‌افتد. این گفت‌وگو‌ها در متن زندگی این آدم‌ها وارد شده است
و حالا این آدم‌ها برای رفع مشکلات خودشان فضای گفت‌وگو را دنبال می‌کنند. این
فیلم دیالوگ برقرارکردن و فضای گفت‌وگو را به این مردم یاد می‌دهد؛ مردم می‌توانند
در فضای گفت‌وگو و فضای دیپلماسی خیلی از مشکلات خود را حل کنند. اتفاق از آن جا
شروع می‌شود که مردم این روستا با روستای بالا دست بر سر کمبود آب به مشکل می‌خورند
و تلاش می‌کنند با گفت‌وگو این مشکل را حل کنند.

چه شد که سراغ این سوژه
رفتید گفت‌وگو ۱+۵ باعث پیدا‌شدن این سوژه شد یا این سوژه را قبلا دیده بودید و
لمسش کرده بودید؟

من سال‌ها پیش به روستای
مادری‌ام رفتم که در آن‌جا با سوژه‌ای آشنا شدم که باعث ساخته شدن فیلم «صندلی ۵۷
» شد. نوروز سال۹۴ دوباره به این روستا رفتیم تا به آن‌ها سر بزنیم که اتفاق جالبی
افتاد. وقتی رسیدم دیدم در میدان روستا مردم جمع شده‌اند و در مورد ارسال پیامک
تبریک حسن روحانی؛ رئیس‌جمهوری صحبت می‌کنند که برای چه کسی ارسال شده و به تلفن
چه کسی نیامده است. مردم روستا جمع شده‌ بودند و می‌خواستند به پیامک تبریک رئیس‌جمهوری
جواب دهند که باعث شد موضوع فیلمم را شروع کنم که اصل موضوع بابت پیامک آقای رئیس‌جمهور
بود. ولی اتفاق بعدی که فضای گفت‌وگو بود بر فیلم می‌چربید بنابراین آن را موضوع
فیلمم قرار دادم و آن پیامک تبریک را در حاشیه قرار دادم.

در بعضی از جاها شنیده می‌شود،
شما این فیلم را سفارشی ساخته‌اید در این مورد چه نظری دارید؟

در این چند روز اتفاقاتی
که افتاده و در بعضی از روزنامه‌ها، سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی مثل کیهان، فارس و
رجانیوز نوشته‌اند «نوشابه مرکز گسترش با «برد برد» برای دولت» و می‌گویند این
فیلم سفارشی است و من به‌شدت سفارشی‌بودن این فیلم را تکذیب می‌کنم. این فیلم
مستقل است و از فکر و ایده خودم آمده است. برای مجوز گرفتن و ساختن آن خیلی دوندگی
کرده‌ام اما هیچ‌کس به من کمکی نکرد. کاش آن‌ها کمک می‌کردند و بعد این حرف‌ها را
می‌زدند.

آیا شما در این مستند از
اهالی روستا هم بازی گرفتید که چه دیالوگی بگویند یا نه. این‌طور که شما درباره
اثرتان صحبت می‌کنید به‌ ذهن خطور می‌کند که شما فضایی را برای ساختن فیلمتان ایجاد
کرده‌اید ولی فضای مستند می‌طلبد که اتفاق‌های آنی و لحظه‌ای را به تصویر کشید.

در این اثر اتفاق خیلی
جالبی افتاده است و اگر شما بیننده حرفه‌ای باشید می‌بینید که هیچ یک از اهالی
روستا به دوربین نگاه نمی‌کنند. ما به همه مردم گفتیم که از شما عکاسی می‌کنیم و
اگر درباره موضوعی حرف می‌زنید طبیعی باشد زیرا ما از شما داریم عکس می‌گیریم. پس
بازی گرفتن اصلا در این فیلم وجود نداشته است. شاید من در صحنه‌ای دخالت کردم مثل
وقتی که دارند به چاه نگاه می‌کنند. من به آن‌ها گفتم بیایید دور این چاه جمع شوید
و صحبت کنید، من دارم از شما عکس می‌گیرم و… ولی این‌که بیایم دخالت کنم که چه
بگویند و نگویند اصلا چنین کاری نکردم.

بالاخره ساختن یک مستند
سختی خود را دارد. شما در این فیلم چه سختی‌هایی را تحمل کردید؟

کسانی که می‌خواهند در
سینمای مستند کار کنند به اصطلاح ما مستند‌سازها باید پوست‌کلفت باشند. سینمای
مستند نه در ایران بلکه در تمام دنیا سختی‌های خود را دارد و بر اساس همین سختی‌هاست
که شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. فیلم مستند سختی پژوهش، فیلمبرداری، گرفتن مجوز از
نهادهای مختلف و… را دارد. سینمای مستند آدم‌های خودش را می‌خواهد که با سماجت
جلو بروند و فیلم خود را بسازند.

فیلمسازان سینمای مستند در فضای سینمایی کشور حمایت چندانی
نمی‌شوند و این وظیفه را جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت بر عهده دارد. دلیل این
توجه را در چه می‌دانید؟

ذات جشنواره سینماحقیقت، پرداختن به فیلم مستند و حمایت از
فیلمساز مستند است. فکر می‌کنم قبل از شکل‌گیری چنین جشنواره‌ای، سینمای مستند
مهجور مانده بود و مورد کم‌لطفی قرار داشت. آن هم در کشوری که صنعت سینمایی‌اش جزو
سینماهای مهم دنیا به‌شمار می‌آید که نتیجه‌اش تولید آثاری فاخر، بزرگ و فراموش‌نشدنی
در بخش سینمای مستند است. درحقیقت برپایی جشنواره‌ای تخصصی، انگیزه‌ای خوب برای
مستندسازان کشور است. ناگفته نماندکه من به‌تازگی وارد این بخش از سینما شده‌ام و سال‌ها
در سینمای داستانی فعالیت داشتم اما در این دو سال که درگیر ساخت مستندم بودم با
دوستان مستند‌سازی آشنا شدم که سرمایه‌های ارزشمندی هستند. در آن‌جا بود که فهمیدم
چه استعدادهای بزرگی در این حوزه وجود دارد که باید به آن‌ها اهمیت داده شود و
البته از آن‌ها حمایت شود. مستندسازان ما با کمترین امکانات، به‌خصوص امکانات مالی
فیلم می‌سازند. آن‌ها برای حمایت مالی به‌هر دری می‌زنند تا فیلم‌هایشان ساخته شود
و اکثر آن‌ها هم با کمبود امکانات مواجه می‌شوند و در آخر هم باید به‌هر طریق
ممکن، فیلم را به پایان برسانند. حال با وجود این مشکلات، فیلم‌هایشان با فیلم‌های
بزرگ دنیا رقابت می‌کنند. این اتفاق در حالتی دارد می‌افتد که هزینه ساخت یک فیلم
مستند در ایران یک بیستم یک فیلم سینمایی هم نیست اما با حمایت بیشتر و آگاهی بخش
خصوصی از اهمیت سینمای مستند به یقین شاهد اتفاقات بزرگ در این بخش خواهیم بود.

نظرتان درباره گروه سینمای هنر و تجربه که
امکان اکران آثار مستند را فراهم آورده‏اند، چیست؟ آیا پیشنهادی برای افزایش کیفیت
این طرح دارید؟

من اعتقاد دارم که جایگاه اصلی مستند،
تلویزیون است. بسیاری از شبکه
های مطرح و معروف دنیا بهترین ساعات پخش خود را معطوف به پخش مستندهای جذابمیکنند. حال
باتوجه به این
که نوع
سیاستگذاری صداوسیما در ایران به‏گونه‏ای است که امکان پخش هرگونه مستندی در آن وجود
ندارد، بنابراین گروه هنر و تجربه فرصت مغتنمی
است که امکان دید‌ه‌شدن مستندهای جذاب را برای علاقهمندان فراهممیکند و من
آن را به فال نیک
میگیرم.


رضا پورزارعی

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰