داستان این فیلم درباره زندگی دو خواهر است که یکی عشقش را رها کرده و دیگری عشقش
او را رها کرده است. نازنین بیاتی، هانیه توسلی، ملیسا ذاکری، مریم بوبانی، آنا زارع،
سجاد اسماعیلی و هومن سیدی در این فیلم بازی کردهاند.
آنچه میخوانید گفتوگوی ما با رقیه توکلی است.
با توجه به سابقهای که در ساخت مستند و فیلم کوتاه
دارید، چه اتفاقی سبب گرایش شما به ساختن فیلم سینمایی بلند شد و چرا مسیر فعالیت پیشین
را ادامه ندادید؟
هنگام ساختن اولین فیلم کوتاه در بهار سال۸۵ هیچگاه
گمان نمیکردم که روزی وارد عرصه فیلم بلند سینمایی بشوم. بهتدریج با ساخت فیلمهای
کوتاه و شرکت در جشنوارههای مختلف و کسب جوایز، دریافتم که قادر به بیان داستانهای
طولانی نیز هستم و از این طریق میتوانم به دغدغههای خود در عرصه فیلم بلند نیز بپردازم.
البته علاقه من به فیلم کوتاه همیشگی و پایدار است. فیلم کوتاه فضا و متریال خاص خود
را دارد و برای تعریف قاب بلند بایستی عرصه قصه را تغییر داد.
ورود به عرصه فیلم بلند را مدیون تجربه پیشین خود
در فیلم کوتاه میدانم که در حقیقت تمام سرمایه من محسوب میشود. لازمه بیان داستان
من بهنوعی ورود به عرصه فیلم بلند بود. حدود ۱۰ سال به ساختن فیلم کوتاه مشغول بودم
و اعتقادم بر این است که زمان ساخت نخستین اثر سینمایی بلند فرا رسیده بود. مسئله دیگری
که بایستی به آن اشاره کنم، علاقه مردم به تماشای فیلم بلند است. در حقیقت فیلم کوتاه
مخاطب خاص خود را دارد که در این مورد مغایر با فیلم بلند است. علاقه عموم به دیدن
فیلم بلند اتفاقی جذاب است و برای من تجربهای نو به حساب میآید. چگونگی بازخورد مخاطبان
بعد از نمایش فیلم در جشنواره فجر حس هیجان را در من برانگیخته است. در واقع بازگویی
داستان باید بهنوعی باشد که مخاطب بعد از ۹۰ دقیقه تماشای فیلم از سالن سینما با رضایت
خارج شود و بههمین دلایل ساخت فیلم بلند فضا و احساسات خاص خود را دارد.
تحصیلات تخصصی شما مرتبط با همین حیطه است. بسیاری
از کارگردانان استعداد ساخت فیلم کوتاه را دارند و خالق آثار بسیاری نیز هستند اما
گویا تجربه ساخت فیلم کوتاه به شکلی پایه ورود به فیلم بلند میشود و دغدغه فیلمساز
تغییر میکند و امکان بازگشت دوباره سمت فیلم کوتاه را به حداقل میرساند و در واقع
سبب از دستدادن افراد مستعد در این عرصه میشود. نظر شما در این مورد چیست و آیا شما
نیز این عرصه را برای پرداخت به فیلم بلند رها خواهید کرد؟
تحصیلات من در حوزه ادبیات نمایشی است و لیسانس
کارگردانی سینما دارم. در ۱۸ سالگی به تهران آمدم تا به تحصیل کارگردانی سینما بپردازم.
اولین فیلمهای کوتاه را برای کلاسهای طرح در دانشگاه ساختم و در کلاسهای درسی کارگردانی
ما را مجاب به ساخت فیلم کوتاه میکردند و از همان زمان تجربههایی در من شکل گرفت.
این فیلمها در جشنوارههای مختلف شرکت داده میشدند و گاها مورد استقبال نیز قرار
میگرفتند و اتفاقات بسیار خوبی در جشنوارهها برای این فیلمها رقم میخورد که حس
عمیقا خوبی را در من ایجاد میکرد. در واقع موفقیت مشقهای درسی، انگیزه ساخت فیلمهای
موفق را در من ایجاد میکرد.
بر این باورم که وجود همین فیلمهای کوتاه من را
سوی ساخت فیلم بلند هدایت کرد. تمام تجربهام را مدیون همین فیلمها هستم. اعتماد به
نفس و انگیزه توانایی ساخت فیلم بلند از عرصه ساخت فیلم کوتاه نشات میگیرد. حدود ۱۲سال
در این حوزه تلاش کردم و بهیقین اینچنین تجربهای را آسان بهدست نیاوردهام. ساخت
فیلم کوتاه را همچنان ادامه خواهم داد چرا که شیرینی و لذت خاصی دارد. حضور در جشنوارههای
داخلی و خارجی نیز بر این لذت افزوده است. هرچند آشنایی با جذابیتهای فیلم بلند نیز
خالی از لطف نبوده است. امیدوارم اتفاقات خوبی برای «مادری» رخ دهد تا توان ادامه این
مسیر را داشته باشم.
داستان «مادری» در شهر یزد اتفاق میافتد. دلیل
این موضوع چیست؟ و اینکه بهعنوان کار نخست چطور شهری جز تهران را انتخاب کردهاید؟
متولد شهر یزد هستم و تا ۱۸ سالگی در این شهر زندگی
کردهام. لهجه یزدی، کوچه پس کوچهها، بچهها و مدرسههای این شهر با من غریب نیستند.
اکثر فیلمهای کوتاهم را در یزد ساختم چرا که فضای ذهنی و تمام کودکی من به این شهر
تعلق دارد و زمان زیادی از زندگیام در این شهر بوده است.
علاقه من به آن فضا باعث شد تا این شهر را انتخاب
کنم. در برخی جشنوارهها نیز کنجکاوی مخاطبان نسبت به مکان فیلمهای کوتاه برانگیخته
میشد و این امر سبب خرسندی من است که جذابیتهای زادگاهم مورد توجه قرارگیرد. در تهران
نیز دوستان فیلمساز، منرا بهعنوان یک فیلمساز یزدی میشناسند. هنگامی که در حال
نوشتن فیلمنامه «مادری» بودم، تمامی لوکیشنها را در یزد تصور میکردم.
بعد از اتمام کار فیلمنامه، ساخت این فیلم در تهران
به من توصیه شد چراکه برای کاهش هزینهها و همچنین سهولت رفت و آمد عوامل امری معقول
بهنظر میرسید. قبول این موقعیت بسیار سخت بود زیرا تمامی لوکیشنها را در یزد تصور
کرده بودم. شاید داستان این فیلم میتوانست در جاهای دیگر نیز اتفاق بیفتد و با توجه
به اینکه فیلمسازان اکثرا در شهر تهران به ساخت فیلم میپردازند برای انجام این کارتصمیم
به انتخاب زادگاهم گرفتم. از منظر توریستی به این شهر نگاه نکردم زیرا که من زاده یزد
هستم و بایستی نگاهی مغایر با کارگردانی که از شهر دیگر آمده است در آثارم هویدا شود
و بههمین دلیل قصه و داستانی را در شهر خودم دنبال کردم.
بهعنوان کارگردانی که اولین کار جدی سینمایی بلند
را تجربه میکند در جشنواره نیز حضور یافتید. تا چه اندازه نگاه و هنر متفاوتی را خلق
کردهاید؟ بهخصوص اینکه اشاره کردید، بسیاری از فیلمسازان ما در تهران کار نمیکنند
و شما هم حتما نباید اثرتان را در تهران بسازید؟
«مادری» فیلمی است که سالها دغدغه آن را همراه
داشتهام. هنگامی که بهعنوان دانشجو در تهران ساکن بودم و همخانههای زیادی داشتم
که دوستان من نیز محسوب میشدند. در این ارتباطات به گفتوگو در مورد بسیاری از احساسات
این خانمها میپرداختیم و در حقیقت تاثیر این گفتوگوها سبب شد تا دغدغه نمایش این
موضوعات را داشته باشم که در قالب یک قصه نشان داده شوند. البته در گذشته به برخی از
این موضوعات پرداخته شده بود و من تصمیم گرفتم تا باری دیگر از نگاه و احساس من نیز
این مسائل به نمایش گذاشته شود.
تا زمان اکران نمیتوان در خصوص موفقیت این فیلم
قضاوت کرد با این حال گمان میکنم که خانمها ارتباط خوبی با «مادری» برقرار خواهند
کرد و بهیقین فضای همدردی نیز خلق میشود. همین که بتوانم گوشهای از احساسات خانمها
را از طریق این فیلم نشان دهم در حقیقت مسئولیت خود را انجام دادهام. «مادری» در واقع
فیلمی زنانه و سرشار از احساس است.
در سالهای اخیر عده کثیری از کارگردانها اصرار
دارند که مولف کار خود باشند و فیلمنامه خودشان را کارگردانی کنند. آیا به صرف اینکه
تحصیلات تخصصی در این عرصه دارید، روند نویسندگی و کارگردانی را بهطور همزمان ادامه
میدهید یا اگر فیلمنامه خوبی به دستتان برسد کارگردانی آن را قبول میکنید؟
علاقه من به ساخت فیلمهایی است که برخاسته از
احساسات خودم باشد. با این حال اگر فیلمنامهای را بخوانم که احساسی مشابه حس خودم
را ایجاد کند قطعا به کارگردانی آن رضایت میدهم.
بازیگران اصلی فیلم شما هانیه توسلی، هومن سیدی،
نازنین بیاتی و دوستان دیگر هستند طبیعی است که بهعنوان یک کارگردان هنگام ورود به
عرصه جدی فیلم بلند به همکاری با بازیگران حرفهای تمایل داشته باشید. با توجه به تیمهایی
که در یزد با آنها همکاری داشتید آیا در این فیلم نیز از افراد مستعد یزدی در مقابل
دوربین یا در پشت صحنه استفاده کردهاید؟ و آیا در کارهای حرفهای آینده نیز به فکر
استفاده از همکاران یزدی و ایجاد فرصت برای آنها هستید؟
یکی از دلایلی که مخاطب را به تماشای فیلم جذب
میکند وجود عوامل فیلم است. هنگامی که شخصی برای یک فیلم سرمایهگذاری میکند در
حقیقت انتظار برگشت هزینه و بازخورد مناسب مخاطب را دارد که حضور بازیگران حرفهای
و محبوب تاثیرگذاری فیلم را افزایش میدهد. این موضوع باعث میشود کارگردانی همچون
من مجاب به استفاده از بازیگران حرفهای شود. «مادری»
اولین فیلم بلند سینمایی من است و بهتر دیدم تا از تجربه بازیگران حرفهای در این فیلم
استفاده کنم. با این حال سعی کردم از بازیگرانی که همشهری خودم هستند نیز در بعضی از
نقشهای مکمل استفاده کنم. اساسا بر این باورم که حضور این افراد بسیار تاثیرگذار است.
تمام سعی خودم را میکنم که برای زادگاهم خدمتی درخور انجام دهم. در این سالها ورکشاپهایی
نیز با حضور برخی از اساتید همچون حمید نعمتاله، مهران کاشانی، امیر سحرخیز و… در
یزد برگزار کردهام و بسیاری از اوقات نیز به دوستانی که درگیر ساخت فیلم کوتاه بودهاند
در حد بضاعتم یاری رساندهام.
بهعنوان سوال آخر پیشیبینی شما در خصوص «مادری»
چیست؟
این فیلم بهعنوان اولین تجربه من در عرصه فیلم
بلند محسوب میشود. برخی از کارگردانهای مطرح همچون رسول صدرعاملی فیلم را دیدند و
خوشبختانه نظر مثبتی نسبت به آن داشتهاند. با این حال منتظر نمایش فیلم و بازخورد
افراد هستم و در حال حاضر پیشبینی خاصی در این مورد ندارم. اینکه چه اتفاقی خواهد
افتاد بسیار هیجانانگیز و در عین حال استرسزاست. انتظار عکسالعملهای منصفانه را
ندارم چرا که همه ما بارها با این موارد برخورد داشتهایم. در هر صورت بایستی انتقادپذیر
باشم و موارد صحیح را با جان دل پذیرا باشم و بهعنوان سازنده فیلم امیدوارم اتفاقات
خوبی در انتظار «مادری» باشد
There are no comments yet