نازنین
فراهانی بازیگر با تجربه سینماست، هنرمندی که از دهه ۷۰ تا به امروز در سینما حضور
پررنگی داشته است. این هنرمند جوان، هنرآموخته کانون پانتومیم ایران است و هنرمندیهای
خاص این بازیگر را در عرصههای متفاوت هنری شاهد بودهایم. بازیگر فیلم «کوپال»
با تمام تجربه بازیگری و درک عمیقش از اعتماد به فیلمساز در دنیای سینما، باتوجه
به فیلمنامه پرمحتوا و کم نظیر «کوپال» بهکارگردان جوان این فیلم اعتماد میکند و
با حضوری شایسته در این فیلم اتفاق درستی را رقم میزند؛ این هنرمند معتقد است
برای بیشتر دیدهشدن استعدادهای منطقی در سینما گاهی بازیگران باید با حس اعتماد
به فیلمساز و حمایت از او راه را برای استعدادهای جوان هموار کنند. در ادامه گفتوگوی
ما را با این بازیگر سینما میخوانید:
پیش
از این با کاظم ملایی بهعنوان کارگردان همکاری داشتهاید؛ آیا فیلمهای کوتاه این
فیلمساز جوان را دیدهاید؟
فیلمهای کوتاه
کاظم ملایی را متاسفانه ندیدهام اما فیلمنامه این کارگردان را مطالعه کردم و
بسیار از نگارش آن لذت بردم، زمانی که این همکاری را پذیرفتم سر پروژه دیگری بودم
و این اتفاق بسیار سریع افتاد اما بهدلیل اینکه فیلمنامهاش عالی و حرفهای بود
پذیرفتم؛ چراکه به این اطمینان رسیدم که این فیلمساز کاربلد است و میتوان به او
اطمینان کرد برای اینکه بعد از مطالعه فیلمنامه، متوجه شدم که بسیار درست، خوب و
حرفهای نگارش شده است.
وجه
تمایز این فیلمنامه با دیگر فیلمنامههای سینمایی دیگر در چیست و چه ویژگیای در
این اثر سینمایی حس اعتماد شما را برای ایفای نقش در آن برانگیخت؟
یکی از
ویژگیهای این فیلمنامه فضای متفاوت آن بود، دقت فیلمنامهنویس در جزئیات و نوع
روایتش برایم قابلتوجه بود، بهیاد دارم که فیلمنامه را دوبار خواندم تا بهطورکامل
متن را مرور کرده باشم و آنجا بود که احساس کردم این متن برای کارگردانی با عنوان
فیلماول بسیار حرفهای بهتحریر درآمده است و اینطور شد که من بدون هیچ تردیدی
وارد این پروژه سینمایی شدم.
درواقع
محور و مبنای این فیلم چیست و چه اتفاقی را روایت میکند؟
فیلم راجع
به یک تاکسیدرمیست است، کسی که یک شکارچی است و درواقع کارش خشککردن حیوانات است
که این را نمیتوان یک رفتار درست نامید. فیلم درواقع متکی به یک شخص است و درواقع
بیشتر زندگی یک تاکسیدرمیست را مرور میکند، مروری بر رفتارهای این شخص و بحرانهایی
که برای او پیش میآید و نحوه مواجهه با این اتفاقها را بهتصویر میکشد؛ بحرانهایی
ازجمله اختلافاتش با همسرش یا از دست دادن فرزندش و چیزهایی از این دست، اگر این
نگاه روانشناسانه به این شخص وجود نداشت که در مورد هرکدام از این موارد چه واکنشی
نشان میدهد، فیلم خوبی از آب در نمیآمد. با این احوال، فیلم آنطور که باید قابلپذیرش
است و ما بسیار منطقی و درست این فیلم را در قاب دوربین سینما مشاهده میکنیم.
علاقه
شما نسبت به حیوانات چگونه است و آیا خود شما در زندگی شخصیتان از حیوانی نگهداری
میکنید؟
من عاشق
حیوانات هستم و بسیار برایم دوستداشتنی هستند، حتی یک زمانی گربهای داشتم اما
درحالحاضر از حیوانی نگهداری نمیکنم بهدلیل اینکه نگاه داشتن حیوانات، شرایط
خاص خودش را دارد، واقعا حیوانات را دوست دارم و فکر میکنم آنها موجودات بیزبانی
هستند که نمیتوانند حرف بزنند و ما انسانها بهدلیل اینکه آنها قادر به گفتن
کلامی نیستند بیشتر مواقع متاسفانه آنها را آزار میدهیم.
فکر
میکنید این اثر سینمایی تا چه اندازه پیشرو است و میتواند مورد تایید مخاطب خاص
و حتی مخاطب عام باشد؟
برای
انتخاب این فیلم به هیات داوران جشنواره تبریک میگویم، البته نه به این خاطر که
ما در این فیلم حضور داریم، بلکه به این خاطر که آنها درک کردند که این فیلم
بسیار متفاوت است، فیلمنامه خوبی دارد و بسیار عالی ساخته شده، این فیلم با بودجه
کمی ساخته شده است اما اگر به تماشای آن بنشینیم و تلاش عوامل این اثر سینمایی را
مرور کنیم اینطور متصور میشویم که این کار پروداکشن بسیار قویای داشته که اینگونه
پیش رفته، رای مثبت گرفته و تایید شده است. این فیلم بهطورقطع با مخاطب خاص
ارتباط برقرار میکند به این خاطر که مخاطبان خاص دغدغه حفاظت، توجه و نگهداری از
حیوانات را دارند و فکر میکنم که مخاطبان عادیتر هم این ارتباط درست را برقرار
میکنند چون سینما این روزها در شهرهای کوچک، روستاها و شهرستانها نیز بسط داده
شده و این مسائل بیشتر از پیش دیده شده و آگاهی مخاطبان در این حوزه بسیار بالا
رفته است. هنر در ناخودآگاه آدمها است، مخاطبان هنر مردم هستند چه در قالب خاص و
چه در قالب عام؛ به این دلیل که هنر وقتی درست است در ناخودآگاه انسانها تاثیر میگذارد،
حتی اگر مخاطب نتواند آنها را تصویر یا تعبیر کند و درواقع آن را درک و حس میکند،
فکر میکنم «کوپال» هم از آن دست فیلمهایی است که بهخاطر صداقتی که در نوشتن و
پرداخت دارد حتما با همه مخاطبان خود ارتباط منطقی و درستی را برقرار میکند.
نقشآفرینی
شما در این فیلم چه تفاوتها و جذابیتهای متفاوتی نسبت به نقشآفرینیتان در دیگر
آثار سینمایی داشته است؟
بیشتر از
همه خود فیلمنامه بود که جذبم کرد، در بازی همینکه حس متفاوتی به نقشم داشته باشم
که البته شاید درحالحاضر نتوانم بگویم که نقشم در این اثر سینمایی نسبت به نقشهای
دیگر چه تفاوتهایی داشته، اما همین که حس متفاوتی به نقشم در فیلم داشته باشم
فکر میکنم این درک من، نقشم و کاراکترم را برای خودم متفاوت میکند، شاید همین
حالا نتوانم بگویم که این نقشم نسبت به نقشهای دیگری که ایفا کردهام چه بوده اما
تنها این را میدانم که من متفاوت بودهام.
باتوجه
به اینکه این فیلمساز از طرف هیچ ارگان و موسسهای حامی مالی نداشت و تنها با
تکیه بر توان و جسارت خود در این مسیر گام برداشت، چگونه با حس اطمینان نسبت به
تمام جوانب وارد این گروه شدید و با این کارگردان همکاری کردید؟
این کار
را بسیار دوست داشتم و وقتی کاظم ملایی را دیدم حس کردم که خیلی خوب میتوانم به
او اطمینان کنم و بعدها متوجه شدم که احساسم نسبت به این اتفاق درست بوده است،
استنباطم از جلسهای که داشتیم این بود که او میداند چهکار میخواهد بکند و
فیلمساز کاربلدی است؛ برای چنین فیلمی بهطورحتم تنها به همکاری فکر کردم و به
دستمزد بالا فکر نکردم، بقیه عوامل هم همینطور بودند و برای اینکه یک فیلم خوب
تولید شود همکاری لازم را داشتند و همین، انگیزه برای ساخت یک فیلم با گروهی خوب
بود که باعث شد این انگیزه برای همه عوامل بهوجود بیاید که در مورد مبحث
دستمزدهایشان کمی کوتاه بیایند تا یک اتفاق خوب در حوزه سینما رخ دهد. بسیار خوب
است که روی چنین جوانهایی سرمایهگذاری شود، جوانهایی که پرانگیزه هستند؛ بسیاری
از این فیلمسازان جوان کار خودشان را بلدند و به این کار عشق میورزند، افرادی که
پر از ایدههای ناب هستند اما بهدلیل مسائل مالی از ادامه راه بازمیمانند و این
اتفاق خوبی نیست؛ اینکه بینتیجه و بدون امیدی پشت درهای بسته بمانند. گاهی بودجهای
خصوصی برای یک فیلم صرف میشود اما برای این افراد قطعا بنیادهایی وجود دارند که
اگر بخواهند، میتوانند این فیلمسازان جوان و هنرمند را همراهی کنند. شنیده میشود
که ارگانها یا بنیادهایی برای ساخت فیلمهایی بودجه میلیاردی صرف میکنند، چقدر
خوب است که به جوانهای مستعد و تازهکار در حوزه سینما هم کمک کنند و بودجهای هرچند
محدود را برای کمک به ساخت فیلمهایشان اختصاص دهند، چون این دست از فیلمسازان
جوان که تجربه فعالیت در سینما را داشتهاند، قطعا تجربه ساخت فیلمهای کوتاه را
دارند و مستعدند و لیاقت بیشتر دیدهشدن را در سینمای ما دارند. ایکاش بشود این
هنرمندان جوان را حمایت کرد، چون همینها فیلمسازان آینده کشورمان هستند. فیلم «کوپال»
واقعا در شرایط سخت و پراسترسی ساخته شد، این استرس نباید برای کارگردان بهوجود
بیاید، اما به هزاران دلیل این استرسها وجود داشت ولی خوشبختانه کاظم ملایی در
ساخت این اثر سینمایی سربلند بیرون آمد و نتیجه تمام تلاشهایش را گرفت و این
اتفاق بسیار خوشحالکننده و قابل تقدیر و تامل است.
چطور
میشود که برای حضور در فیلمی، انتخابها سخت صورت میپذیرد؛ مخصوصا در مورد
بازیگران خانم اینگونه است و اساسا این انتخابها بر چه اصول و پایهای رخ میدهد؟
در این
مورد، هر شخصی نظر متفاوت خودش را دارد اما بهنظر من هرچقدر هم که این کار تخصصی
صورت بگیرد باز هم سلیقهای خواهد بود، نمیدانم این سلیقه به چه چیزهایی بازمیگردد
اما بههرحال یکسری افراد دور هم جمع میشوند و براساس دانش و سلیقهشان یک
بازیگر را برای نقشآفرینی در یک فیلم انتخاب میکنند، من هم فیلم در جشنواره
داشتهام اما حتی کاندیدا هم نشدم، درصورتی که بسیاری گفتند عالی بودی و باید جزو
کاندیداها قرار میگرفتی، اما من به سلیقه هیات داوران احترام میگذارم و تنها میتوانم
بگویم این موارد در یک جشنواره و انتخابها به سلیقهها بازمیگردد، البته در برخی
موارد اتفاقهایی که در حواشی نقش رخ میدهد
و شرایط آن نقش، آنقدر همدردی و همراهی مخاطب را برمیانگیزد که در مرحله نوشتن هم
شما احساس میکنید که نقش، حتما جایزه خواهد گرفت و درواقع در مرحله نوشتن حتی
بازیگر کار مشخص نیست و این حس قوی و تاثیرگذار را بر نقش و اتفاقهای پیرامون آن
میگذارد، بسیاری مواقع هم هست که نقشی بهنظر ساده میآید، اما آنقدر ظریف بازی
شده و آنقدر درست ایفا شده که این هم به سلیقه انتخابکنندگان و به کار حرفهای بازیگران
بازمیگردد.
راضیه
مجیدی
There are no comments yet