به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «شمشیرها» نوشته صادق شمسایی و کارگردانی امیرحسین غفاری و با بازی کرامت رودساز، امیر مولوی، مهسا اکبرپور، سعیده جمشیدی، محمدرضا کردی، نواب نصیری، محمدرضا فروتن، مسعود ممیزی، علی نوروزیان، سینا کارگذار، مهدی بامی، یزدان منیریان، مرتضی صابر، ناصر کاشانی، رضا کلماتی، ابراهیم آذریان و مهرداد اسماعیل زاده، شامگاه روز سه شنبه ۲۹ شهریور ماه در پردیس تئاتر تهران آخرین اجرایش را پشت سر گذاشت.
نمایش «شمشیرها» روایت آهنگری نصرانی با نام شمعون در کوفه است که به شمشیرسازی شهره است و با ارادت و باورهای قلبی که به حضرت مسیح و آموزههای او دارد، مقابل هتک حرمت به خاندان پیامبر اسلام (ص) و نواده او حضرت امام حسین (ع) میایستد که باعث بروز ماجراهایی در بازار آهنگران کوفه میشود.
صحنه نخست «شمشیرها»، رقص با شمشیر سپاهیان یزید با حضور شیطانی سیاهپوش در مقام فرمانده آنها را به نمایش میگذارد و رقص با شمشیرها با شباهتی که با هلهله فتح یک جنگ و رقص با شمشیر مرسوم در کشورهای عربی دارد، حاکی از پیروزی سپاهیان یزید بر هفتاد و دو یار امام حسین (ع) در جنگ کربلا است؛ صحنهای که همه اتفاقات به نمایش درآمده در «شمشیرها» رجعتی به آن خواهند داشت.
در صحنه بعد، با حنانه مواجه میشویم که با حالتی جنونزده در بیابان وارد صحنه میشود و به تشریح اتفاقاتی که در صحنه یک رخ داد، میپردازد و دلیل رقص هلهلهوار سپاهیان یزید با شمشیر را شرح میدهد.
نکته جالب شخصیت حنانه این است که او تا آخر مسیر با سپاهیان یزید که پدرش از فرمانده هانش بوده، همراهی کرده است و با فرسایش جنگ در واقعه عاشورا و شنیع شدن خشونتی که سپاهیان یزید بر امام حسین (ع) روا داشتند، رفته رفته وجدان او متوجه این خشونت شده و شروع به پس زدن و پا پس کشیدن از این رخداد کرده است. این بیداری وجدان با دیدن تیر سه شعبه روی گلوی نوزاد شش ماهه آغاز میشود و با دیدن به اسارت گرفتن زنان خاندان امام حسین (ع) روحیه زنانه او این قساوت را برنمیتابد تا اینکه به کلی از آن سپاه جدا میشود و سر به بیابان میگذارد.
حنانه تا آخر مسیر با سپاه یزید است و وقتی به این سمت تغییر جهت میدهد و راوی رنجهای کربلا میشود، این تحول شخصیتی برای مخاطبان باورپذیر میشود و دیالوگهایش را با تعمق بیشتری گوش میدهد.
سعیده جمشیدی میتواند دو سوی شخصیت حنانه را که دختری از اشراف عرب است و همچنین، آدمی که سرخورده از بیراههای که رفته، برگشته و دچار تحول شده است به درستی نشان دهد بدون اینکه درگیر اغراق در بازی شود.
آهنگر نصرانی با نام شمعون با بازی کرامت رودساز در سخنانی که درباره جلوگیری و ترغیب دیگران به مبارزه نکردن با امام حسین (ع) میگوید، با ارجاعاتی که به سخنان عیسی مسیح و بشارت وی راجع به خاتم الانبیا (ص) میدهد، این جنگ نکردن با خاندان امام علی (ع) را که امام حسین (ع) نوه پیامبر اسلام (ص) است از نگاه حمایتی یک همکیش دور میکند از آنجا که این آهنگر مسیحی است و به سخنان این آهنگر بُعدی انسانی میدهد که از نکات جالب شخصیتپردازی این شخصیت است.
همچنین، این شخصیت با اینکه در تمام مدت است در تقلا است تا معشوقهاش حنانه را از شرکت در جنگ با امام حسین (ع) بازدارد، هنگامی که موفق نمیشود رشته ارتباط و عشق با او را میگسلد؛ موضوعی که اهمیت پایداری در یک مسیر و اعتقاد را گوشزد میکند با هر سختی که دارد.
این همراهی نکردن با حنانه زمانی که این دختر پشیمان از شرکت در جنگ با این شمعون روبرو میشود و پیش او پناه میگیرد، دوباره تبدیل به همراهی میشود چون حنانه دیگر دختری اشرافزاده که به خاندانش و اعمال پدرش میبالد، نیست بلکه او جهنمی را به چشم دیده است که چشمان بسیاری ندیده اند. او شرمنده است از اینکه پای جسدهای شهیدان کربلا به هلهله و شادی بوده است چنانکه وقتی سر به بیابان میگذارد، در دستش طوماری است که نام قاتلان شهیدان کربلا را روی آن نوشتهاند. عملی که حکایت از تلاش برای جبران گذشته دارد آنچه که آدمها پس از توبه از یاد میبرند.
شمعون هیچوقت از راهی که رفته برنمیگردد و تا آخر استوار باقی میماند؛ رفتاری که داغ بر پشتش میگذارد. داغی که نشان ننگ نیست بلکه نماد شجاعت و دلاوری است. در زمانهای که همه مقهور قدرت رسانهای یک ستمگر هستند و آنقدر فضا غبارآلود است که توان تشخیص درست و غلط وجود ندارد و آنکه ناجی است، شیطان معرفی میشود تا همچنان بساط ظلم، ستم و ریا باقی بماند. بُعدهای گوناگون شخصیتی که کرامت رودساز با داشتن درک درستی از نقش میتواند برای مخاطب باورپذیر کند.
در «شمشیرها» داستان از روایت آنچه که در کربلا گذشت، فاصله میگیرد بنابراین بیش از آنکه به اولیا و اشقیا و سردمداران دو طیف در واقعه کربلا بپردازد، آنها را در حاشیه داستان قرار میدهد و تاثیراتی که آنها در جامعهای میگذارند که در آن غایب هستند و فقط نام آنها در مکالمات روزمره مردم برده میشود برجسته میکند. اتفاقی که در نمایشهای آیینی مذهبی به ندرت اتفاق میافتد و بهرهگیری از عنصر خیال و استفاده از درام در پرداخت شخصیتها و روایت نادیده گرفته میشود.
با این اتفاق، این اثر از اینگونه آثار متمایز میشود و همچنین با روایت دغدغههای مردم عادی، در ایجاد همذات پنداری با تماشاگران به موقعیت بهتری دست پیدا میکند.
از دیگر شخصیتهای جالبتوجه اثر میتوان به بصیر اشاره کرد که شمشیرسازی قدیمی است و سالهاست با کوری دست و پنجه نرم میکند. بصیر در حجره آهنگر نصرانی یاور شمعون است و زندگی میگذراند. بصیر در زبان فارسی به معنی بینا است و استفاده از این نام برای شخصیتی نابینا، کارکردی دراماتیک دارد به این صورت که بصیر با نابینایی تبدیل به بیناترین آدم جمع میشود و در اکثر اوقات، همچون یک پیر مرشد به راهنمایی این آهنگر میپردازد. رسیدن به این بصیرت و چشمِ دل داشتن هم از راهی بیراهه همانند حنانه حاصل شده و نقشی که شمشیر ساخته شده به دست بصیر به عشق امام علی (ع) در شهادت امام اول شیعیان داشته است. در نهایت، بصیر نیز در مسیری قدم میگذارد که حنانه گذاشته و آن هم جبران منفعتطلبیهای گذشته است.
پس از شخصیتپردازی و روایت تا حدی بدیع صادق شمسایی و بازیهای خوب بازیگران که شامل گروه بازیگران حرکت نیز میشود و امیرحسین غفاری در آن نقش بسزایی دارد، دیگر بخشهایی که پازل این نمایش را تکمیل میکنند تا «شمشیرها» اثر شایستهای برای مخاطبان قلمداد شود، طراحی صحنه و لباس میثم نویریان است که با طراحی یک صحنه سه بخشی شامل فضای بیرونی از جمله بیابان و دالان بازار آهنگران، حجره آهنگری شمعون و راهپلههای منتهی به آن را در بر میگیرد. در البسه هم برای شخصیتهایی که قرار است روی وجه مثبت آنها تاکید صورت بگیرد، از رنگهای روشن با محوریت سبز استفاده میشود و در وجهه منفی، رنگ سرخ نمود بیشتری دارد. به طوری که حنانه در صحنهای که قرار است خوی اشرافی داشته باشد، یکدست قرمز پوشیده است و فقط روسری سبز رنگی به سر دارد به طوری که زیر نور صحنه نیز چشمگیر مینماید. برخلاف لباسی که در صحنه پریشانی بر تن اوست و رنگ سیاه به نشانه عزا بر این مصیبت و پریشانی بیشتر استفاده شده است با وجود اینکه رنگ قرمز همچنان بر تن دارد ولی زیر نوری که بر صحنه میتابد، جلوه آن صحنه گفته شده را ندارد و این رنگ قرمز آنجا حالتی رنگ و رو رفته پیدا میکند. اتفاقی که با طراحی نور محمود کریمی جلوهگری میکند.
طراحی گریم آتنا صالحیان، طراحی حرکت وحید ممیزی و آهنگسازی امید سنجرموسوی دیگر بخشهای طراحی «شمشیرها» هستند که در یک هماهنگی با دیگر بازیگران و گروه اجرایی آنچه در نمایشنامه وجود دارد و طبق ایدهای که کارگردان داشته است، سعی در ایجاد تجربهای دلنشین برای تماشاگر اثر دارند و تا حد زیادی در این امر موفق میشوند.
«شمشیرها» نمایشی است که یادآور میشود میتوان حماسه عاشورا را به شکلی دیگر بیان کرد و از روایت خط به خط آنچه که تا به حال بارها گفته شده، فاصله گرفت و اثری در خور تامل ساخت بدون اینکه خدشهای به مستند بودن حماسه رخداده و حقیقت واقعه کربلا وارد شود.
فرزاد جمشیددانایی
انتهای پیام/
There are no comments yet