«حقیقی» شعر حافظ را بر بوم نقاشی مصور کرده است | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۸ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۴۰
بهرام کلهرنیا:

«حقیقی» شعر حافظ را بر بوم نقاشی مصور کرده است

به‌مناسبت برپایی نمایشگاه «نقش غلط» ابراهیم حقیقی در گالری« آ»؛

این‌روزها گالری آ میزبان بیست‌وپنجمین نمایشگاه
انفرادی ابراهیم حقیقی با عنوان «نقش غلط» است، در این نمایشگاه -که ششمین نمایشگاه
خط نگاره حقیقی به‌شمار می‌رود- او مجموعه‌ای از جدیدترین خط نگاره‌هایش را که با الهام
از شعر حافظ خلق کرده به نمایش گذاشته است. او تاکیدش را در این مجموعه روی دو عنصر
نقش و خیال گذاشته که در آثار حافظ به وفور یافت می‌شود و پس از آن تمام تصاویری را
که در طول تاریخ با شعر این شاعر همخوانی دارد گردآوری کرده و در این مجموعه از آن‌ها
استفاده کرده است.

گفت‌وگوی ما را با بهرام کلهرنیا؛ گرافیست و مدرس
دانشگاه درباره آثار ابراهیم حقیقی می‌خوانید.

ابراهیم حقیقی را چگونه هنرمندی می‌دانید؟

صحبت‌کردن درباره ابراهیم حقیقی کار بسیار دشواری
است چون نسب‌نامه ارتباطی من با او دوستی، برادری، فرهنگی و بومی محسوب می‌شود.

وقتی آدم به کسی نزدیک می‌شود این نزدیکی فقط نزدیکی
فیزیکی نیست. وقتی دو انسان به همدیگر شوق دوستانه می‌یابند، بنیان‌های روحی آن‌ها
در یک زمینه‌ای، مشترکاتی را پیدا می‌کند. شباهت‌هایی میان آن‌ها شکل می‌گیرد و سبب
می‌شود که از طریق تایید انسانی، حس دوستانه یا چیزی نظیر آن برای ارتباطشان داشته
باشند. ابراهیم حقیقی از جمله دوستانی است که هنرمندی جامع‌الشرایط و صاحب چند فن است.
بستری زیر جلد تمام فعالیت‌های هنری و مهارت‌های او وجود دارد که ابتدا باید این بستر
را بشناسیم. در واقع حقیقی به‌عنوان یک انسانی که دارای ظرفیت است، یک بنیان ادبی‌
تراش‌خورده، حرس‌شده و آشنا به تاریخ‌فرهنگ، سرزمین و تاریخ ادبیات ایران دارد.

رویکرد ابراهیم حقیقی نسبت به شعر چگونه است؟

می‌شود گفت او با شعر و با حافظ زندگی کرده و فقط
خواننده و آدم مجاور شعر نبوده است. در واقع شعر به ژرفای وجود او رسوخ کرده است و
در پردازش مجدد به یک علامت و نشانه راهی که طی کرده، تبدیل شده است؛ به‌همین سبب حضور
شاعرانه حقیقی و بخش مهمی از موجودیتش را در نشانه‌هایی می‌یابیم که در آثارش شکل گرفته‌اند.

در کارهای دیگر او که کمی از گرافیک فاصله گرفته
یا برخی از آثار گرافیکی او که بیشتر به مذاق او خوش آمده‌اند -که فقط سفارشی نبوده‌اند
که به اجبار سفارش دهنده و مسائل کاری بخواهد آن‌ها را اجرا کند- ارزش و اعتباری وجود
داشته که مورد تایید روح و پیام‌های عاطفی شخصی وی بوده است. به‌هر صورت کسی می‌تواند
شعر را درک کند که بنیان وجودی خودش شاعرانه باشد و کسی می‌تواند شعر را درک کند که
با ساختار اندیشه و فلسفه‌ای که در رگ و ریشه شعر جاری است اخت شده باشد. این کار سختی
است کسانی که اهلیت در این ماجرا پیدا کرده‌اند اغلب استادانی ماهر در این زمینه هستند
اما حقیقی استاد ماهر و فن‌پیشه در امر شعر نیست بلکه فردی است که شعر را به زبان و
روایت انسانی و از راه شخصی خودش درک کرده است.

رویکرد ابراهیم حقیقی در پردازش شعر حافظ چگونه
است؟ آیا توانایی او قابل قیاس با خوشنویسان سنتی است؟

در پردازش شعر به خط، یک اتفاقی رخ داده که پیشینه
خود شعر بود بنابراین شاعرانه شعر در حرکت دست حقیقی منعکس شده است. از طرف دیگری حقیقی
طراح گرافیک است و طراح گرافیک چشم استادی را دارد که می‌تواند مضمون را مدیریت کند؛
از ریز و نازک خط گرفته تا ستبر و نیرومند، از کشش‌ها و کوشش‌ها، قوس‌هایی و… که
در کار به‌وجود می‌آید. در این آثار توقف‌ها، لنگرگاه‌ها، ضربه‌ها، ریتم و ترکیب‌بندی
تمام عناصر گوناگون به‌مثابه گرافیک خط، در کار حقیقی به شیوه طراح گرافیک تحقق پیدا
کرده است اما این کاستی‌ را در کار کسی که فقط قلم به دست است و خوش می‌نویسد می‌بینم.
سیاق کار آن‌ها برخواسته از سنت است که مالک آن نیستند بلکه آن را کپی می‌کنند. در
آثار حقیقی اما با استقلال رای و نظری که وجود دارد، ترکیب هر بار عوض شده و ترکیب
جدیدی ساخته می‌شود؛ به شکل اختصاصی و ذاتی که متعلق به ابراهیم حقیقی است.

همان‌گونه که گفتید؛ حقیقی هنرمندی جامع‌نگر است.
این جامع‌نگری در «نقش غلط» او چگونه نمود پیدا کرده است؟

ابراهیم حقیقی در همه خط‌نوشته‌هایش موجودیت انسانی
را با توانایی‌های عاطفی، طرز فکر، جامع‌نگری و هستی‌شناسی‌اش به‌کار برده است. او
در فشار دست، تاکیدها، ریزنگاری و سامان کادر انضباطی به‌وجود آورده که انضباط را جدا
از طریق شناخت جهان‌نگری حقیقی نمی‌توانیم به‌درستی درک کنیم. البته اگر قائل به ادراک
اثر هنری باشیم به این دلیل که ادراک زبان شناختی با ادراک بصری به شکل ذاتی اختلاف
دارد. حقیقی در کارهای خودش موفق شده که جهان شاعرانه خودش را به جهان شاعرانه شعر
تاریخی، گره بزند به‌گونه‌ای که وقتی اثر او را می‌بینیم نمی‌توانیم بخشی از آن را
جدا کنیم و بگوییم که کجای اثر شعر حقیقی یا کدام قسمت، شعر حضرت حافظ است. این آثار
در محتوا و فرم به شکلی از یگانگی انتخاب‌شده و تراش‌خورده دست پیدا کرده‌اند که متعلق
به روزگار کنونی محسوب می‌شوند؛ اتفاق جدیدی که پیش آمده متعلق به روزگار ماست چیزی
که آدم نو آن را می‌بیند و شعفی رازآمیز در آن رخ می‌دهد؛ بی‌نام و نشان و غیر قابل
تحلیل و توضیح. مثل این‌که فردی آشنا را داریم می‌بینیم. مثل این‌که یک اتفاق از پیش
تجربه شده را برای بار دوم باز تجربه می‌کنیم. تمام این موارد روی ریشه‌های تاریخ،
فرهنگ و سنت افراشته شده است؛ یعنی وجهی که نمای امضای شخصی حقیقی را می‌یابد. کار
حقیقی چند سویه‌ای است که با مفصل نیرومند تاریخ و با چشم‌انداز افق آینده موفق شده
است این پیام‌های تصویری را به ما انتقال بدهد.

حقیقی در دوره‌های مختلف کاری‌اش به نقاشانی چون
ساندرو بوتچلی و شاگال توجه داشته است. رویکرد او چگونه بوده و چه شباهت‌هایی میان
این دو نقاش به چشم می‌خورد؟

در آثار او با لایه‌های مختلف مواجه می‌شویم. او
در انتخاب‌هایش سراغ تاریخ هنر رفته و بوتچلی را انتخاب کرده است؛ هنرمند کمال‌گرای
رنسانسی‌ای که هستی برای او مظهر نمایش چیز دیگری است؛ هستی آ‌یینه‌‌ای است در برابر
جهان پاک، تراش خورده و آرمانی. حقیقی در کنار توجه به بوتچلی که با شاعرانگی شگفت‌انگیزش،
با هجرانی‌ها و تراژدی که در نقاشی‌هایش به شکل ظریفی به کار برده، ناگهان خیز تاریخی
برداشته و شاگال را انتخاب کرده و هر کدام از این‌ها به یک روایتی قابلیت‌های اختصاصی
خودشان را دارند. شاگال و بوتچلی هنرمندانی عاشق‌پیشه، هجرانی‌خواه و حامل تراژدی بوده
و نسبت به معنای سرزمین و بوم، معنا‌سازی‌های اختصاصی داشته‌اند. هر دو در آثارشان
از عناصر نشانه‌ای فراوانی بهره گرفته و فقط شکل ظاهر را نکشیده‌اند. این هنرمندان
هر دو مفاهیمی درباره روح انسان و نه عین گرایی خبری را را ترسیم کرده‌اند که حقیقی
دانسته و شاید نادانسته بر نادانسته‌های رازآمیزش اتکا دارد و چیزهایی از این دو نقاش
انتخاب کرده که بیش از هر چیز دیگری حامل همین قابلیت‌ها هستند.

حقیقی درنمایشگاه پیشینش روی اشعار خیام کار کرده
بود و نگاهی به نقاشی‌های ماتیس نیز داشت، در مجموعه اخیر حقیقی روی شعرهای حافظ کار
کرده و در فضاسازی آثارش از موتیف‌های کاملا ایرانی بهره گرفته است، برای ما درباره
تفاوت این دو مجموعه بگویید.

حداقل در ایران این گونه است که هنرمندان تلاشی
برای اندیشیدن نمی‌کنند؛ یعنی راه تفکر برای هنرمند راه آسان و آزموده‌شده‌ای نیست.
نگرش تحلیلی، انتقادی براساس برنامه‌ریزی فکری در هنگام خلق کردن ندارند درواقع بیشتر
به خودگردانی عاطفی و خلاقه خودشان اتکا دارند. بسیاری از هنرمندان وقتی کارشان به
پایان رسیده است تازه مواجه با کارشان شده‌اند اما در مورد حقیقی خلق‌کردن به این
روال نیست. او فردی است که می‌اندیشد و درباره مواد و مصالحی که قرار است خوراک ادراکی
و عاطفی برای مخاطب بسازد داوری کرده و برای انتخاب حافظ یا خیام فکر کرده است. مفصل
خیام و ماتیس چیست؟ به‌لحاظ معنایی آن تراش‌خوردگی ماتیس و حرس‌کردن‌ها، حذف‌کردن‌ها
را به‌گونه‌ای دیگر در شعر خیام می‌بینیم؛ شعری فشرده شده که به‌ناگهان تمام موجودیت
آدم را در بر می‌گیرد.

ماتیس هم همین وضیعت را دارد او از دور ریختن
زواید به یک سادگی تغزلی شگرف دست یافته است. وقتی همه چیز را حرس می‌کنیم انکار جهان
یا معنای دیگری از جهان به‌جا می‌ماند؛ حقیقی در مجموعه پیشینش رگه‌ای از اندیشه و
طرز فکر را داشته است. در موضوع حافظ هم راه دیگری را انتخاب کرده است. همه از حافظ
به‌عنوان حافظ کلام‌اله یاد می‌کنند به این دلیل که کلام‌اله را از حفظ بوده و نگهبان
راز است. این رازها در لایه‌های زیرین شعر او قرار جای گرفته‌اند. هر خواننده‌ای که
شعر حافظ را می‌خواند از لایه روی شعر او برداشت خاص خودش را دارد و با آن به نوعی
تفعل می‌زند اما اگر زیرک‌تر باشد زیر لایه شعر او پوسته دیگری هست، حافظ نگهبان رازهای
از جنس اسطوره‌های فرهنگ ایران، آرزوها و هستی‌شناسی ایرانی است. انگار حقیقی به حافظ
نگاه کرده است و جا به جا طلسم و دعا در کارش وارد شده است. این طلسم‌ها رمز شده، معنای
نیرومندی است. او اگر طلسم را در کارش استفاده می‌کند رویکردش به گونه هنرمندان مکتب
سقاخانه نیست.

حقیقی در آثارش به این دلیل از طلسم استفاده کرده
که حافظ نگهبان است چون او از معنایی در آثارش حرف می‌زند که ذهن عامی به آن راه ندارد.
جدای از این نقش و نگار طلسم‌ها نقش‌هایی هستند که برای زینت نیز این روزها از آن‌ها
استفاده می‌شود. در این نقش و طلسم‌ها خاطره برای ما وجود دارد. ما این نقش و نگاره‌ها
را به شکل نقش و نگاره‌های عتیق می‌بینیم که ما را به‌یاد پدربزرگ‌هایمان می‌اندازند.
در واقع در مجموعه اخیرش از موتیف‌هایی استفاده کرده است که ضربه به خاطره‌های تاریخی
ما می‌زنند. در واقع حقیقی همچون مومنی که نخی را به ضریحی یا شاخه درخت قدسی گره می‌زند،
با بهره‌گیری از این عناصر در آثارش ما را به گذشته تاریخی‌مان متصل می‌کند.

گرافیک در این مجموعه چه جایگاهی دارد؟

کارهایی که از ابراهیم حقیقی روی دیوار رفته‌اند
روح طراحی گرافیک، نقاشی و خوشنویسی را دارند. لهجه اندیشه و روح هنر زینتی و تاریخی
ایرانی و فرهنگ و بوم ما را درون خود جای داده‌اند.

آیا چیدمان آثار بر اساس انتخاب ابیات حافظ روی
دیوار به‌گونه‌ای هست که کلیت را بسازد یا آثار به‌صورت مجزا قابل بررسی هستند؟

من به تابلوها را تفسیر نمی‌کنم بلکه اجازه می‌دهم
که اثر بر من تاثیر خودش را بگذارد. این یکی از گرفتاری‌هایی من با حقیقی است. من کسی
هستم که خیلی خوب شعر می‌خوانم اما وقتی به گالری می‌روم نمی‌خواهم که شعر بخوانم.
شعر برای من فرم است و به‌مثابه فرم به آن‌ها نگاه می‌کنم. در چیدن این آثار من یک
نگاه ظریف دیداری را جست‌وجو کردم. توالی کارها، مدیریت تابلوها بر دیوار که براساس
توالی معنایی کنار هم قرار گیرند در این مجموعه دیده می‌شود. حقیقی با آثارش ما را
به گذشته تاریخی‌مان پیوند می‌زند.

مریم آموسا

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۳۴/۰۶۴/۲۹۶/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۹/۵۲۱/۸۸۷/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۲۸/۸۱۳/۸۴۴/۰۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۱/۷۴۴/۳۱۵/۵۰۰
  • استاد
    ۷۵۰/۷۳۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۷۵/۵۹۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۷۱/۶۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۶۸/۹۵۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۴۲/۷۹۰/۰۰۰