داود خیام
متولد ۱۳۶۲ در مشهد است. او مدرک کارشناسی کارگردانی سینما از دانشگاه سوره دارد و
کارگردانی و نویسندگی آثار کوتاه «آکواریوم»، «راههای فرعی» و «چله» را بر عهده
داشته است. فیلم سینمایی «ماحی» اولین تجربه او در سینمای بلند است. تندیس بهترین
فیلم داستانی از چهارمین جشنواره فیلم مستقل خورشید، تندیس بهترین فیلم داستانی و
بهترین کارگردانی برای فیلم «چله» از سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه
تهران و جایزه ویژه هیات داوران برای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از نخستین
جشنواره فیلم موج کیش، بخشی از جوایز اوست. وی امسال بهعنوان یکی از پنج داور سیوسومین
جشنواره فیلم کوتاه تهران است که باعث شد با او به گفتوگو بنشینیم و صحبتهایش را
در مورد حال و هوای جشنواره بشنویم.
امسال شما یکی از پنج داور بخش مسابقه سیوسومین جشنواره بین الملی فیلم کوتاه
تهران بودید؛ سطح فیلمها چطور بود و آیا فیلمسازهای جوان توانستند به سطح قابل
توجهی در فیلمسازی برسند؟
امسال فیلمهای خوبی دیدیم، به واقع از دیدن بعضی فیلمها سورپرایز شدیم، میتوانم
بگویم از بین ۶۵ فیلم داستانی جشنواره تعدادی از آنها(سی فیلم) خوب نیست، برای
مثال بعضی فیلمها مضمون خوبی داشتند ولی فیلمبرداری خوبی نداشتند. اتفاق جالبی که
برای هیات داوران و شخص بنده جذاب بود، بازیهای خوب بازیگران فیلمها بود. امسال
از لحاظ بازیگری، فیلمها رشد خوبی داشتند. این اتفاق نشانه این است که فیلمسازان
کوتاه به مسئله بازیگری خیلی جدی نگاه میکنند. اجراهای خوبی دیدیم که نشان میداد
کارگردان فضایی را ساختهاند که جا برای بازیگردانی وجود داشته باشد. تا الان کاندیداهای
بازیگری اعلام شدهاند؛ یعنی برای اولین بار قرار است در جشنواره سیوسوم فیلم
کوتاه تهران به بازیگران اول زن و مرد جایزه بازیگری بدهیم. علت پیشنهاد جایزه بازیگری
از جانب بنده برای این بود که فیلمسازان بلند با حضور در جشنواره و دیدن فیلمهای
کوتاه بتوانند استعدادهای جدیدی را در زمینه بازیگر بشناسند و معرفی کنند.
متاسفانه در بین سنهای ۱۸ تا ۲۵ سال یا حتی ۲۵ تا ۳۰ سال بازیگر خیلی کم داریم.
ما هم اکنون بازیگران چهلسالهای را داریم که نقش جوان ۳۰ ساله را بازی میکنند.
فیلمهای کوتاه رفته رفته به سمت فیلمهای نیمهبلند پیش میروند و دیگر کمتر
شاهد ساختن فیلمهای دو تا ۱۰ دقیقه هستیم و بیشتر فیلمسازهای فیلم کوتاه به سمت
ساختن فیلمهایی با مدت زمان بیست تا سی دقیقه پیش میروند، علت اینگونه فیلمسازی
چیست؟
مدت زمان فیلم از دل فیلمنامه بیرون میآید؛ یعنی ممکن است موضوعی در صدثانیه
تعریف شود و موضوعی دیگر سیدقیقه را طلب کند. نظرم این است که فیلم کوتاه تا مرز ۱۵ تا بیستدقیقه باید
تمام شود؛ یعنی به سمت فرمالیسم برود. البته در جشنواره امسال زمان بیشتر فیلمها از
این حد بیشتر بود. به این دلیل که بعضی فیلمسازان کوتاه فکر میکنند مانند فیلم
بلند باید رئالیستی و قصهگو باشند و این اشتباه است. به این معنا که مضمون فیلم
بلند را میخواستند در قالب فیلم کوتاه بیان کنند. در نهایت بهلحاظ شکل فیلم
کوتاه در جشنواره امسال فیلمهای خوبی را دیدم.
فیلمسازان بزرگ ما زمانی از فیلم کوتاه رشد کردند و به سینمای بلند وارد شدند.
چرا دیگر کارگردانهای بزرگ ما دیگر به سمت ساختن فیلم کوتاه نمیآیند تا با ساختن
فیلم کوتاه تجربیات خود را در این زمینه به فیلمسازهای جوان و فیلم کوتاهساز منتقل
کنند؟
من دوست دارم فیلم کوتاه بسازم اما متاسفانه فرصت، شرایط و اقتصاد در این
زمینه وجود ندارد. اگر دولت از فیلمساز کوتاه حمایت نکند چه کسی از فیلمساز کوتاه
حمایت خواهد کرد؟ سرمایهگذار ما بهدلیل عدم پخش حرفهای حاضر به سرمایهگذاری در
این زمینه نیست. اکران در هنر و تجربه هم پول تهیه فیلم را برنمیگرداند. فیلم
کوتاه باید به شبکههای معتبر دنیا فروخته بشود. متاسفانه در این زمینه فرصتی
نداشتیم. بخشی از این امر به علت تحریمهایی است که گذراندهایم. علت دیگر این است
که پخشکننده فیلم کوتاه در خارج از ایران خیلی کم داریم.
در کشورهای ما جشنوارهای بسیاری با موضوع فیلم کوتاه برگزار میشود اما بعد از
مدتی با تغییر مدیریتها در آن سازمان برگزارکننده جشنواره یا کمبود بودجه دیگر
آن جشنواره برگزار نشده و عمرش به همان یکی، دو سال ختم میشود و این باعث شده بیشتر
جشنوارهها ما یک دورهمی باشند و کمتر به سطح جشنواره و ماندگاریاش فکر میشود.
به نظر شما علت آن چیست؟
ما در برگزاری جشنوارها اشتباهات زیادی داشتهایم. هیچ جای دنیا دبیر جشنواره
هر سال عوض نمیشود. چرا همیشه قصد داریم همه چیز را از صفر شروع کنیم، این مشکل
کلان مدیریتی است و لزوما در جشنوارههای فیلم کوتاه، فجر و… دیده میشود. بنده
تمام فیلمهایم را با بخش خصوصی کار کردهام. به این دلیل که بخش خصوصی دست مرا
باز میگذارد. ما باید بگذاریم مدیران، فیلمسازان و دیگر عوامل سینما بهمرور و در
طی سالیان همدیگر را بشناسند. برای مثال چند جشنواره بزرگ دنیا بالای ۱۰ تا ۱۵ سال
دبیرهایشان را عوض نکردهاند یا فلان مسئول جشنواره برلین که سالهاست در جای خودش
قرار دارد و فلان فیلمساز ما را میشناسد، با رصد فیلمهای او و رشد احتمالیاش میتواند
فیلمساز ایرانی را بهتر به جشنواره برلین معرفی کند اما این رویه در جشنوارههای ما
وجود ندارد.
در گذشته فیلمسازان بزرگی در جشنوارههای ما شرکت میکردند ولی الان هیچیک از
فیلمسازان بزرگ فیلمهای خود را به جشنوارههای ما نمیدهند و ما در چند روز گذشته
با چند فیلمساز بنام ایرانی صحبت کردیم که علت آن را سانسور فیلمها در جشنوارههای
ایرانی دانستند. بهنظر شما علت این حضور نداشتن فیلمسازهای بزرگ دنیا چیست و
چگونه میتوان از فیلمسازان بزرگ دعوت کرد تا از تجربیات آنها استفاده کرد؟
باید در این زمینه هزینه کنیم. یکی از راههای آن دعوت از فیلمسازان بینالمللی
برای برگزاری و اداره کارگاه و ورکشاپهای فیلمسازی است تا از این طریق بتوان از
تجربیات آنها در این زمینه بهره برد و بتوانیم با برگزاری این نوع کلاسها با
استاتید بینالملی فیلمسازان خوبی تربیت کنیم. البته متاسفانه در کشور ما موضوع
سانسور همیشه وجود داشته و بهعلت تغییرات مدیریتی ممکن است مدیر جدید اطلاعی از
هنرمندان و فیلمهایشان نداشته باشند. فیلم «چله» را که ساخته بودم و جایزه
جشنواره فیلم کوتاه تهران را برده بود در بازبینی جهت اکران هنر و تجربه به مشکل
ممیزی و سانسور برخورد. و موقعی که در اعتراض به مسئولان بازبینی گفتم که این فیلم
از دست رئیس سازمان سینمایی جایزه گرفته است تازه متوجه شدند.علت این اتفاق تغییر
مدیران و بیخبری مدیران بخشهای مختلف از همدیگر است.
بعد از اینکه اختتامیه جشنوارهها تمام میشود فیلمسازانی که جایزه گرفتهاند
خوشحالند و آنان که جایزهای را دریافت نکردهاند ناراحت هستند و میگویند داوریها
سلیقهای بوده و به تکنیک فیلمها توجه نشده است. حال شما بهعنوان یکی از
داوران جشنواره سیوسوم فیلم کوتاه تهران،
آیا در داوریها سلیقه هم تاثیرگذار هست یا تکنیک و نوع ساخت فیلمها مورد توجه
داوری قرار میگیرد؟
سلیقه؛ یعنی خرد و آگاهی فیلمساز یا داور، سلیقه به این معنا نیست که یک نفر
بیخبر از همه جا را داور معرفی کند. سلیقه به میزان کتابها، دیدن فیلمها و نحوه
زیست فرد مربوط میشود که این امر در همه جشنوارهها وجود دارد.
سینمای ایران بهواسطه اصغر فرهادی -که یکی از فیلمسازان عضو انجمن سینمای
جوانان ایران در دفتر خمین بود- توانست اسکار فیلم بلند را بگیرد. آیا این اتفاق
خوب میتواند در فیلم کوتاه هم اتفاق بیفتد و یک فیلم کوتاه هم جایزه آکادمیک
اسکار را بگیرد؟
چرا که نه!؟ اصلا چه کسی فکر میکرد اصغر فرهادی جایزه ی اسکار را بگیرد! هنرمند
و کارش همیشه در کشور ما وجود دارد و یک هنرمند همیشه کار هنری خود را انجام میدهد
ولی این مدیر فرهنگی است که در کشور ما میتواند به این هنرمند و خلق هنر او جهت
بدهد، جلوی انحراف سینما را بگیرد و جوانان و فیلمسازان را تشویق به خلق آثار نوع
و جهانیپسند کند که این جریان خیلی مهمی است.
رضا
پورزارعی
There are no comments yet