سینمای بعد از انقلاب فاقد سرگرمی است! | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۰۹
حسين فرحبخش در گفتگو با «صبا»:

سینمای بعد از انقلاب فاقد سرگرمی است!

«پديد‌آمدن سينما از ابتدا نيز با هدف سرگرم‌سازي بوده و متاسفانه سينماي ما بعد از انقلاب فاقد سرگرمي شده است.»

 در مرحله اول وجه سرگرمکنندگی یک فیلم برایم مهم است، حسین فرحبخش را بیشتر بهعنوان تهیهکننده میشناسیم. او در «عطش»، «زندگی خصوصی» و «مستانه» کارگردانی سینما را تجربه کرد
و حالا با کارگردانی «آب
نبات چوبی» در این دوره
از جشنواره حضور دارد. او مهم
ترین رسالت سینما را فقط
و فقط سرگرم
کردن مخاطب میداند و معتقد است در «آبنبات چوبی» روایتگونهای پیش میرود که تماشاگر سرگرم میشود و با احساس خوبی سالن
را ترک می
کند. باید فیلم را دید تا
بتوان تشخیص داد حرف فرحبخش درخصوص آخرین ساخته
اش تا چه میزان صدق میکند و چند درصد از مخاطبان
سالن را با رضایت ترک می
کنند. در ادامه گفتوگوی ما با این کارگردان را میخوانید.

شما را بیش از هر چیز بهعنوان تهیهکننده میشناسیم. یک فیلم چه ویژگیهایی باید داشته باشد که
شما را به کارگردانی ترغیب کند؟

در رابطه با فیلم «آبنبات چوبی» از همان ابتدا قصد داشتم که کارگردانی آن را خودم بر عهده بگیرم.
از زمان شکل
گیری قصه و طرح اولیه در
فکر کارگردانی آن بودم. به فیلم
های اجتماعی علاقه دارم
و تم اصلی «آب
نبات چوبی» نیز اجتماعی
است. تهیه
کنندگی، پیچیدگیهایی دارد که کارگردانی فاقد آن است. سینما از نظر من؛ یعنی سرگرمی. در مرحله
اول وجه سرگرم
کنندگی یک فیلم برایم مهم
است. اگر فیلمی این وجه را نداشته باشد سراغ آن نخواهم رفت.

با توجه به اینکه سال ۵۱ فیلمی با همین نام ساخته شده، از اینکه «آبنبات چوبی» سال ۹۳، «آبنباتچوبی» سال ۵۱ را در اذهان
تداعی کند هراسی نداشتید؟

پیش از ساخت فیلمی که شما به آن اشاره کردید یک
فیلم آمریکایی نیز با همین نام ساخته شده بود. فیلم من نه به آن فیلم آمریکایی و نه
به فیلم سال ۵۱ ارتباطی ندارد. «آب
نباتچوبی» قبل از انقلاب را خیلی سال پیش دیدهام و بهصراحت میگویم حتی در جزییات نیز این دو فیلم هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند.

گفتید سرگرمکنندگی فیلم برایتان در اولویت است و اشاره کردید که «آبنبات چوبی» هم فیلمی سرگرمکننده است. چه ویژگیهایی در «آبنباتچوبی» آن را به یک اثر سرگرم‌‌کننده
تبدیل کرده است؟

معتقدم وجه اول سرگرمی است و مفهوم و اندیشه در
قالب سرگرمی باید به مخاطب منتقل شود. پدید
آمدن
سینما از ابتدا نیز با هدف سرگرم
سازی بوده و متاسفانه سینمای
ما بعد از انقلاب فاقد سرگرمی شده است. بنیان
گذاران سینما بعد از انقلاب، تروریست تفکر بودند و هر کسی مثل آنها فکر نمیکرد از گردونه خارج میشد. آنها سینما را به سمت
عرفان، فلسفه و دیدگاه نخبه
گرایی که مطلوب خودشان بود
و مردم عادی در آن جایی نداشتند سوق دادند. نتیجه این شد که امروز کسی برای دیدن فیلم
به سینما نمی
رود و افتخار بعضیها این است که ۳۵ سال است به سینما نرفتهاند. من به این عده حق میدهم که به سینما نروند.
خودمان را گول نزنیم و بدانیم که سینمای ما فاقد هرگونه جذابیت است.

سینمای بعد از انقلاب باید بر پایه سرگرمی شکل
می
گرفت و خود را از شر نگاه تروریستی خلاص میکرد. تروریست تفکر، از تروریستی که با سلاح مردم را میکشد بسیار خطرناکتر است. او اندیشهها را به سمت فسادی که دوست دارد سوق میدهد. هر کسی هم وارد این عرصه شد نتوانست اوضاع را بهبود بخشد بهغیر از سیفاله داد که دو سه سال توانست
کارهایی انجام دهد و متاسفانه او نیز عمرش کفاف نداد.

به سوال شما بازگردیم، «آبنبات چوبی» درخصوص تفاوت نسلها
و تفاوت دیدگاه فرزندان با والدین است. پیش از این نسل
ها تا این میزان با یکدیگر تفاوت دیدگاه نداشتند اما در همین ۱۰، ۱۵ سال اخیر
و حتی اگر محدود
تر نگاه کنیم در همین پنج،
شش سال اخیر فضای مجازی، فاصله عمیقی میان نسل
ها ایجاد کرده است. این تفاوت دیدگاه نهتنها میان فرزندان و والدین بلکه بین فرزندان یک خانواده وجود دارد. فرزند
بزرگ یک خانواده با فرزند کوچک یک خانواده نیز تفاوت دیدگاه دارد. پیشرفت علم، مشکلات
اقتصادی و فشار زندگی نیز مانع از این می
شود
که والدین بتوانند خود را به
روز کنند. روز به روز بین
پدر و مادر و فرزندان شکاف ایجاد می
شود. همین شکاف مانع از
درک
شدن آنها از سوی یکدیگر شده و به فاجعهای منجر میشود که در «آبنبات چوبی» به آن پرداختهایم.

سال گذشته فیلم «رخ دیوانه» اکران شد و به گفته
کارگردانش به شکاف میان نسل
ها و تاثیر فضای مجازی بر
نسل جدید می
پرداخت، کارگردان معتقد
بود که این فیلم از زاویه دید جوانان به ماجرا نگاه می
کند اما من بهعنوان بیننده این حس را
نداشتم و همچنان آن نگاه پدرانه را احساس می
کردم. آیا شما برای جلوگیری از این اتفاق راهکاری داشتید؟

شخصیتهای
اصلی ما در این فیلم دو دختر ۲۴ و ۲۵
سالهاند. با وجود اینکه این جوانها هم گاهی اشتباه میکنند ولی حق را به آنها هم دادهایم. وقتی پدر یک خانواده
ماهی یک میلیون و نیم حقوق می
گیرد و دخترش بدون اینکه شاغل باشد انگشتری گرانقیمت در دست دارد یا پسرش
موتوری گرانقیمت سوار می
شود باید به این موضوع فکر
کرد که آن
ها این پول را از کجا آوردهاند؟ پدر خانواده اگر سکوت کند و از درگیری پرهیز کند اتفاق پشت اتفاق و فاجعه
پشت فاجعه رخ می
دهد. مانند رانندهای که یک نفر را زیر میگیرد و با این که فقط پای
آن شخص شکسته است می
گریزد، بعد نفر دوم را زیر
می
گیرد و گردنش را میشکند و در حین این تعقیب و گریز نفر سوم را میکشد. در صورتی که میتوانست از همان ابتدا جلوی
این فاجعه را بگیرد. تاکید من در این فیلم بر این نکته است که گاهی والدین به
علت فقر اقتصادی و خجالتی که از بابت این فقر متحمل میشوند زبانشان جلوی فرزندشان کوتاه میشود و فجایعی اتفاق میافتد که ما در این فیلم
به آن اشاره کرده
ایم.

خیلی از فیلمها هستند که مخاطب را سرگرم میکنند
ولی به لحاظ کیفیت هنری هیچ نکته قابل
توجهی
ندارند. این سرگرم
شدن برای شما چه حد و مرزی
دارد آیا صرف سرگرم ساختن برایتان مهم است یا به نوع و کیفیت آن نیز توجه می
کنید؟

این نکته را باید مشخص کنم که نوع سرگرمی برای
من مهم است. سرگرمی تعریف و محدوده دارد. سرگرمی نباید فرهنگ و اعتقادات مردم را به
انحطاط بکشاند. منظورم فرهنگ و اعتقادات اصیل است، نه چیزهای دست
ساز و من درآوردی. یک، مکتب اهل بیت و دو، فرهنگ ایرانی مسائلی هستند که حق
نداریم به بهانه سرگرم
ساختن مردم آن را به انحطاط
بکشیم. فرهنگ ایرانی از فرهنگ اهل بیت جدا نیست و این دو مسئله، دو روی یک سکه
اند اما بعضی دوست دارند تندروی کنند و چیزهای اضافهتری برای خودشان بسازند. از سوی دیگر این حرف کسانی را که میگویند ما باید به سینما برویم تا چیز یاد بگیریم قبول ندارم. فیلمی که بتوانم
با خانواده
ام به دیدن آن بنشینم، به
مدت دو ساعت سرگرم شوم و بخندم و بتوانم آن را به اطرافیانم نیز پیشنهاد دهم از نظر
من سرگرم
کننده است.

اشاره کردید که فیلم سرگرمکننده فیلمی است که یک خانواده بتواند دو ساعت از زمان خود را با آن پر کند
و بخندد. با این وجود سینمای مورد علاقه شما فقط در فیلم کمدی خلاصه می
شود؟

خیر؛ این نکته را نمیپذیرم. میتوان به دیدن یک فیلم ملودرام
یا حتی تراژدی نشست و سرگرم شد. فیلمی مثل «بر باد رفته» یک فیلم کمدی نیست اما سرگرم
کننده است. اینگونه نیست که حتما باید
فیلم کمدی ساخت و اگر همه فیلم
ها کمدی باشند قطعا بعد
از یک مدت، مخاطب خسته خواهد شد.

متاسفانه مدیران ما همواره جوری برنامهریزی میکنند که همه فیلمها به یک سمت خاص میروند. برای مثال به ناگهان
همه فیلمسازان به سمت فیلم
های اکشن، طنز یا ملودرام
سوق پیدا می
کنند. زمانی در اواخر دهه
۶۰ و اوایل دهه ۷۰ فیلم
های اکشنی که ما به سختی
می
ساختیم با مخالفت وزرات ارشاد مواجه میشد و حالا همان مدیران در به در دنبال فیلمسازانی میگردند که فیلمهایی از همان نوع بسازند.
سینما نمی
تواند تنها به سمت یکگونه برود. حتی تلویزیون هم باید این نکته را رعایت کند. گرچه صداوسیمای ما
کاملا به این نکته بی
توجه است و هر چقدر که به
تعداد کانال
ها افزوده میشود نوع برنامهها با یکدیگر تفاوتی ندارد.
در صورتی که در خارج از ایران اصلا این
گونه
نیست و هر شبکه
ای سیاست و برنامههای مستقل خود را دارد.

وقتی ما میگوییم سرگرمی، خیلیها روی این واژه حساس میشوند. از کسانی که میگویند ما میخواهیم فیلم ارزشی بسازیم باید پرسید منظورتان از ارزش چیست و اصلا چه کسی
تعیین کرده که شما ارزش را می
فهمید. من بارها از مسئولان
پرسیده
ام ارزش از نظر شما چه مفهومی دارد. اگر ارزش به
معنای راضی کردن مسئولان بالا
دستی است، من آن را ارزش
نمی
دانم. از نظر من ارزش را خداوند تعیین میکند.

چرا برای نقشی تا این اندازه متفاوت سراغ رضا
عطاران رفتید؟ به
خاطر موفقیتی که در «دهلیز»
داشت، فکر کردید این نقش جدی و خشن را هم می
تواند ایفا کند؟

بازی عطاران در «آبنبات چوبی» با «دهلیز» کاملا متفاوت است. در لحظاتی از «دهلیز»، بازی عطاران
به کمدی نزدیک می
شد اما در این فیلم نقشی
کاملا متفاوت از او می
بینید. بعید میدانم بازیگر دیگری میتوانست اینگونه این نقش را بازی کند.

«آبنبات
چوبی» چه ویژگی
هایی دارد که به مخاطب توصیه
می
کنید دیدن آن را از دست ندهد؟

احساس میکنم که این فیلم تلنگر عظیمی به مخاطب خواهد زد. من این فیلم را با افراد و
مسئولان مختلف دیده
ام و با پایان یافتن فیلم
همه آن
ها به من گفتند که تحت تاثیر قرار گرفتیم. امیدوارم
در درجه اول مخاطب با دیدن این فیلم سرگرم شود و در درجه دوم بر خانواده
ها تاثیر بگذارد.

خیلی از فیلمسازان متعقدند که رسالت یک فیلم تنها
سرگرمی است و عده دیگری بر انتقال مفهوم تاکید دارند. حسین فرحبخش جزو کدام دسته از
این فیلمسازان است؟

من معتقدم سینما فقط و فقط سرگرمی است و وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت است اما در سینما میشود لابهلای سرگرمساختن مخاطب، مفهومی را
نیز منتقل کرد و اگر فیلمسازی توانست این گونه عمل کند باید دستش را بوسید. انتقال
مفهوم، پیام و اندیشه را الزامی نمی
دانم. هر کلمهای برای خود تعریف خاصی دارد. شما نمیتوانید ویژگیها و خواص موز را به اجبار
به پرتقال سنجاق کنید. من می
گویم سینما، سینماست و معنیاش؛ یعنی سرگرمی. گاهی داستانهایی
پیدا می
شود که علاوه بر سرگرمسازی، مفهومی را نیز در دل خود دارند و من میگویم اگر چنین اتفاقی بیفتد باید مجسمه آن فیلمساز را از طلا ساخت. این سرگرمسازی و پر کردن اوقات فراغت باید با توجه به مختصات فرهنگ هر جامعه شکل بگیرد.
این سرگرم
سازی باید با توجه به ایرانیبودن و شیعهبودن ما شکل بگیرد. حال
آن
که در جوامع غربی پر کردن اوقات فراغت با توجه
به فرهنگ خودشان اتفاق می
افتد. دلیلی ندارد که ما
یکدیگر را نفی کنیم. متاسفانه در این میان مسائلی هست که به اجبار به فرهنگ ما تحمیل
شده است و فیلمسازان ناچارند آن را رعایت کنند.


عاطفه محرابی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    231/063/671/400
  • تمساح خونی
    168/255/197/250
  • مست عشق
    120/024/440/750
  • خجالت‌نکش۲
    83/565/115/200
  • پول و پارتی
    75/236/463/500
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • قیف
    16/316/080/500
  • یادگار جنوب
    12/104/059/550
  • ملاقات با جادوگر
    10/154/125/000
  • مفت بر
    9/605/872/500
  • ساعت 6صبح
    6/682/846/250
  • قلب رقه
    6/682/092/000
  • شهرگربه‌ها۲
    5/039/137/000
  • در آغوش درخت
    4/758/831/500
  • شه‌سوار
    2/867/932/500
  • روزی روزگاری آبادان
    2/689/395/000
  • آغوش باز
    691/497/500
  • کارزار
    189/070/000
  • سودابه
    128/322/500
  • لختگی
    25/100/000