حدود هفت سال پیش
موسسه طلوع بینشانها بهعنوان سازمانی مردمنهاد، غیر
دولتی و غیر سیاسی با انگیزه کمک به همنوع و با هدف حمایت از زنان، مردان و کودکان
آسیبدیده اجتماعی شروع به کار کرد. بهتازگی محمد کارت؛ مستندساز، بازیگر و تهیهکننده،
فیلمی را با عنوان «آوانتاژ» درباره اعتیاد و معضل کارتنخوابی با حضور در موسسه
طلوع ساخته و قرار است در جشنواره سینماحقیقت از آن رونمایی شود. محمد کارت قصد
دارد پیش از رونمایی در جشنواره سینماحقیقت اکران خصوصی این فیلم را با حضور افراد
تحت بازپروری موسسه طلوع بینشانها به نمایش دربیاورد. با وی درباره مستند «آوانتاژ»
و مستند اجتماعی گفتوگو کردهایم.
مستند «آوانتاژ»
ایده خودتان بود یا از طرف موسسه طلوع به شما پیشنهاد شد؟
مطمئنا ایده از خودم
بود. اواخر سال ۹۳ به واسطه یکی از دوستان با موسسه طلوع آشناشدم و طی چندین ماه
سهشنبهشبها در آیین مهرورزی آنها حضور پیدا کرده و در پخش غذا میان کارتنخوابهای
تهران کمک میکردم. بعد از چند هفته بهمرور سلوک آدمها در اینجا برایم مهم شد و
احساس کردم اگر بخواهم فیلمی بعدیام را بهصورت جدی بسازم، معضل کارتنخوابی میتواند
سوژه خوبی باشد اما بهدنبال نحوه روایت سینمایی آن میگشتم و اینکه چه زاویهای
از «طلوع» و کارتنخوابی را نشان بدهم؟ موضوع کارتنخوابی من را جذب کرده بود. بعد
متوجه شدم آنها یک تیم فوتبال تشکیل دادهاند و فکر کردم این اتفاق روایت من را
میسازد و هدفداربودن آدمها در مسابقه وضعیت دراماتیکتری را برای فیلم من پیش
میآورد. طی دو، سه ماه بدون اینکه به اعضای موسسه طلوع بگویم در بین آنها رفت و
آمد داشتم تا اینکه با اکبر رجبی؛ مسئول موسسه طلوع بینشانها صحبت کردم و گفتم
میخواهم مستندی راجع به تیم فوتبال موسسه بسازم. بعد از چند وقت رجبی من را به
بچههای سرای مهر معرفی کرد. بعد از تایید مدیریت برای ساخت «آوانتاژ» من حدود دو،سه
ماهی به آنجا میرفتم تا بتوانم کاراکترهایی را که برایم جذابتر بودند پیدا کنم.
بعد از آن دوربین به ما اضافه شد و حدود ۹ ماه پروسه تصویربرداری به طول انجامید
و تدوین آن هم حدود پنج ماه طول کشید. دو ماه هم مشغول صداگذاری و اتالوناژ شدیم.
فکر میکنم فیلم حدود اوایل مهرماه آماده نمایش است.
دلیل طولانیشدن
پروسه فیلمبرداری «آوانتاژ» چه بود؟
من از ابتدا میدانستم
که باید یک فیلم بلند از این مسئله اجتماعی بسازم تا بتواند بهخوبی حق مطلب را
ادا کند. ساخت فیلم بلند مستند احتیاج به ممارست و زمان گذاشتن دارد و جز این نمیشود
یک فیلم هفتاد دقیقهای ساخت.
یعنی در واقع شما
راشهای زیادی برای ساخت این فیلم گرفتید؟
کمیت راشهای ما
اصلا زیاد نیست. من در مستندهای خود سعی میکنم بیخود ضبط نکنم اما در این فیلم حساسیتم
دوچندان شده بود. در این فیلم هفتاددقیقهای بجز گفتوگوهای من با تعدادی از
کاراکترها، نهایت راشی که داریم دو ساعت و بیست دقیقه است و از این مدت یک فیلم
هفتاد دقیقهای درآوردیم اما این دو ساعت و بیست دقیقه حاصل بیش از هفتماه رفت و
آمد گروه برای فیلمبرداری به موسسه و دیدن آدمها بوده است. در این فیلم تکلیف من
با خودم بسیار روشنتر از قبل بود. روزهای زیادی ما به موسسه میرفتیم و
فیلمبرداری زیادی نداشتیم اما حضور مستدام و کشف سکانس و موقعیت برای ما طول میکشید.
من پلات کلی کارم را میدانستم و لحظههای خلقالساعه را به نفع فیلم آنالیز میکردم.
بهعنوان مثال در مستندها دیدهایم که پلانهای مختلفی میگیرند که شاید در تدوین
استفاده شود. من شب تا شب به این فکر میکردم که چه چیزهایی میتوانم کشف کنم تا
پازل فیلم تکمیل شود اما بسیاری از چیزهایی را که به من پیشنهاد میشد نمیگرفتم؛ به
این دلیل که میدانستم در فیلم بهکار نمیآید. بهواسطه اینکه ما دست خودمان را
بستیم تا راش مفید بگیریم تکلیف فیلم در کمیت راش بسیار مشخص است. این ترکیب راش و
زمان فیلم برای خودم هم عجیب است. خوشبختانه ریتم کار هم خستهکننده نیست و کسانی
به من گفتهاند که میشود تا نود دقیقه هم این فیلم را طولانیتر کرد. این اتفاق
کمتر در بین مستندهای اجتماعی ما افتاده است. در فیلمهای قبلی خودم نیز حداقل پنج
برابر خروجی نهایی راش داشتم.
در واقع شما در
ساخت «آوانتاژ» سناریو مشخص نداشتید؟
در این کار سناریو
نداشتم اما پلات داشتم. در مستند کارگردان نمیتواند با خود قرار بگذارد که فلان
صحنهها را فردا میگیرم. شاید شما درصحنه بروید و هیچ اتفاقی نیفتد یا نتوانید آنها
را بگیرید. در حین تولید اتفاقی افتاد که پلات را هم بهم ریخت و جریان روایت به یک
سمت دیگری رفت اما مسابقه فوتبال -که قرار بود با پیشکسوتان تیم استقلال تهران برگزار
شود- خط روایی و هدف فیلم را مشخص میکرد. البته لحظات و روحیه این افراد به
داستان خردهپیرنگ میداد. روایت کلی حول و حوش فوتبال بود و من فکر میکردم بعد
از مسابقه فیلمم هم تمام میشود. تدوین فیلم هم بهدلیل بلاتکلیفی با راشها طول
نکشید بلکه ما در تدوین هم ممارست کردیم تا در طول آن چیزهایی را حذف یا بهکار
اضافه کنیم. این چکشکاری، حساسیت خود من است. خیلیها کار را در ظرف دوماه تدوین
میکنند اما معتقدم فیلم موفقی وجود ندارد که در ظرف کمتر از پنج الی ششماه تدوین
شود. مستند مثل قرمهسبزی است که باید جا بیفتد تا قوام بیاید. وقتی در خود
فیلمساز حل و جذب شد آنوقت در مخاطب هم تاثیرش را میگذارد. باید از آن مدام دور
شوید تا از زاویه تازهای به آن نگاه کنید.
منظورتان از اتفاقی
که افتاد و پلات فیلم را بهم ریخت چیست؟ چه مواردی باعث بروز این اتفاق شدند؟
جریان اصلی فیلم
و روایت زندگی افراد به واسطه یک اتفاق، دچار تغییر میشود. این مورد یکی از موارد
تعلیق فیلم هم است که در نقطهعطف دراماتیک فیلم نیز قرار گرفته و فیلم از آن به
بعد دو جریان را بهلحاظ حسی دنبال میکند. این ماجرا خلقالساعه پیش آمد و من بهنفع
درام فیلمم از آن استفاده کردم.
با توجه به اینکه
قرار است فیلم در جشنواره سینماحقیقت رونمایی شود اما میتوانید بهطور کلی به
موضوع آن اشاره کنید؟ بهعلاوه در واقع قهرمان فیلم شما تمام این افراد هستند یا
فیلم قهرمان مشخصی دارد؟
فیلم درباره یک تیم فوتبال است. این تیم، فیلم را به تیپ
نزدیک میکند؛ یعنی آدمها مثل یک پازل همدیگر را تکمیل میکنند و همه آنها همراه
با هم یک شخصیت کارتنخواب بهبودیافته را شکل میدهند. این افراد هرکدام کاراکتر
آن آدم کارتنخواب روبهبهبودی را تکمیل میکنند. فیلم کاراکتر اصلی ندارد و همه
مهم هستند. البته یک کاراکتر محوری حضور دارد که بهصورت نخ تسبیح در فیلم جاری
است و فیلم را بهگونهای پیش میبرد. فیلم با او شروع میشود و با او نیز تمام میشود.
مخاطب به واسطه او روند بهبودی را هم میبیند. به این دلیل که اغلب آن افراد یک درد
مشترک دارند.
بهنظر خودتان «آوانتاژ»
یک مستند ورزشی است ؟
نه؛ یک مستند
اجتماعی است. فوتبال مسئله اصلی فیلم نیست بلکه فوتبال بهمثابه مسندی برای بهتر
زندگیکردن و قهرمان زندگی شخصی خود بودن استفاده شده است.
چرا تصمیم گرفتید
پیش از سینماحقیقت فیلم را در فرهنگسرای ارسباران و برای کاراکترهای فیلم و
همدردانشان نمایش دهید؟
من بیش از ۱۸ماه است
که در گیر آن آدمها هستم و آنها هم علاقهمندند که ماحصل این مدت نسبتا طولانی
را ببینند. واکنش این افراد در مقابل فیلم برای من جذاب است. در جشنواره سینماحقیقت
شاید فرصتی نباشد که همه بچههای طلوع بینشانها بتوانند باهم فیلم را ببینند. این
اکران ویژه برای افرادی که درد اعتیاد را میفهمند برای من اهمیت زیادی دارد. میخواهم
بدانم آنها با خودشان چطور مواجه میشوند.
بطور کلی شما قصد
انتقال یک پیام اجتماعی مهم در زمینه اعتیاد و کارتنخوابی دارید؟
رسالت این فیلم
را تنها در این میدانم که در زندگیهای درگیر موضوع اعتیاد، چه مستقیم و چه
غیرمستقیم انگیزه و باور زندگی بهتر را ایجاد کنم. این نمایش هم در جهت این بهبود
و تقویت اراده صورت میگیرد. من با این اکران جلو آنها آینه میگذارم و میگویم
شما میتوانید قهرمان زندگی فردی خودتان باشید پس قدر پاکی خودتان را بدانید. میدانم
که یکی دوتا از افراد فیلم لغزش کردهاند. دوست ندارم زمانی فیلم اکران شود که یک
عده زیادی از آنها لغزش کرده باشند. من سعی میکنم این باور را به آنها برگردانم.
به این دلیل هم سعی کردم حمایت شبکه مستند را بگیرم که دوست داشتم فیلم پخش گستردهای
-نهفقط چند سانس در جشنواره- داشته باشد زیرا این فیلم باور افرادی را که مواد
مخدر برایشان جاذبه دارد میتواند تحتتاثیر قرار دهد. دوست دارم قربانیان مواد
مخدر و خانوادههایشان باور کنند که میشود دوباره بلند شد.
بین این دو روشی که گفتید راه سومی هم وجود
دارد؛ عدهای با نگاه فانتزی و بهقولی گل وبلبلی، زهر مسائل اجتماعی را میگیرند.
نظر شما چیست؟
این نگاه بسیار
آزاردهنده است. نباید فکر کنیم چون تم کار امید است پس همه چیز خوب و گل و بلبلی
است. این تفاوتها در فیلم مشخص است. فیلم درونمایه تلخ و گزندهای دارد.آدمها
بهشدت گذشته تلخی دارند اما این تلخی در فیلم با شربتی شیرین به مخاطب داده میشود
تا بتواند هضمش کند.کاراکترهای فیلم از پس یک رنجی به امید میرسند و این یک امید
شعاری نیست بلکه یک تکاپوست. ما حتی در کاراکترها تغییر چهره داریم؛ یعنی شخص از
پس مسائل بغرنج زیادی عبور کرده است. ما وقتی درد آن آدم را برای کندن از فضای
اعتیاد میبینیم باور میکنیم و تاثیر آن را در فیلم میبینیم.
درباره حمایتهایی که از فیلم صورت گرفت توضیح
دهید؟
«آوانتاژ» از حمایت شبکه مستند برخوردار است چراکه تمایل
داشتم فیلم پخش گسترده داشته باشد اما پیش از آن از حمایت دلی آبان عسکری تهیهکننده،
جواد رزاقیزاده بهعنوان تصویربردار، اسماعیل علیزاده بهعنوان تدوینگر، آرش
قاسمی بهعنوان صداگذار برخوردار است. بهخصوص جواد رزاقیزاده که با فیلم خطرکرده
و با فیلم و کاراکترهایش صمیمانه زمانی را سپری کرده، این فیلم هر نتیجهای که
بگیرد برآمده از دل یک جمع است. البته در این مسیرحمیدرضا فتورهچیان و سیندخت
رحیمیان تصحیح رنگ و نور، صبا ندایی آهنگسازی، احسان رضازاده بخش گرافیک و طراح
پوستر فیلم را برعهده داشتند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است