داریوش مودبیان گفت:من تا به حال به نمایشگاه کتاب نرفتهام. اگر مایلاید این جمله را بنویسید یا حتی آن را تیتر کنید ولی من تا به حال به نمایشگاه کتاب نرفتهام. (با تامل) من تنها یک بار و آن هم چیزی حول و حوش ۱۵ سال پیش به نمایشگاه کتاب رفتم. آن یک بار هم برای سخنرانی دعوت شده بودم.
به گزارش خبرگزطاری صبا،داریوش مودبیان جدا از اینکه بازیگر سینما و تئاتر، کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم و مدرس دانشگاه است بنگاه نشر کوچکی به نام «قاب» نیز دارد. نشری که به طور تخصصی در زمینه هنر و ادبیات فعالیت میکند و بخش عمده کتابهای مودبیان نیز توسط همین نشر چاپ شده است. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با داریوش مودبیان در مورد بیست و نهمین دوره از نمایشگاه کتاب و آثار او و انتشاراتش که در این دوره عرضه میشوند.
بیست و نهمین دوره از نمایشگاه کتاب میزبان چه کتابهایی از داریوش مودبیان خواهد بود؟
نمایشنامه «مجمع مرغان» برگرفته از منطق الطیر عطار، کتاب «تمرین نگارش فیلمنامه» و کتاب پژوهشی «اندر حکایت کردن یک داستان» سه اثر از ژان کلود کاریر هستند که با ترجمه من در نمایشگاه کتاب خواهند بود. «طنز آوران جهان نمایش» مجموعهای است که من انتشار آن را از سال ۷۵ آغاز کردم و برخی از دفترهای آن شامل یک نمایشنامه و برخی دیگر شامل چند نمایشنامه است، عنوان نمایشنامهای که با ترجمه من در دفتر یازدهم این مجموعه چاپ شده «نوشته بر دیوار» اثر ژرال سیبلیراس است، عنوان دفتر دوازدهم «طنز آوران جهان نمایش» نیز «دو نفرهها» است که شامل پنج نمایشنامه کمدی با دو کاراکتر است و شامل معرفی نویسنده هر نمایشنامه و معرفی خصوصیات نمایشنامههای کمدی دو نفره نیز هست.
آخرین کار من در بیست و نهمین دوره از نمایشگاه کتاب «نمکی و حکایت چیدن سفره هفت سین» است که شامل دو نمایشنامه کمدی آهنگین سنتی ایرانی نوشته زنده یادان علی بهروز نسب و منوچهر احترامی است. نام این دو نمایشنامه «نمکی بلا، دیو ناقلا» و «حکایت چیدن سفره هفت سین» است. این پنج عنوان کتاب آثار من در بیست و نهمین دوره از نمایشگاه کتاب هستند که نشر خودم یعنی قاب آن را منتشر کرده است.
نشر قاب در بیست و نهمین دوره از نمایشگاه کتاب غرفهای خواهد داشت؟
نکتهای که باید در مورد آن توضیح دهم این است که نشر قاب هیچ وقت در هیچ دورهای از نمایشگاه کتاب غرفه مستقل نداشته است چون نشر قاب نشر کوچکی است که تعداد کتاب لازم را برای دریافت یک غرفه مستقل ندارد. من در این نشر بیشتر کارهای خودم و دوستانم را چاپ میکنم. قاب سرمایه آن چنانی ندارد و طبیعتا فروش آن چنانی هم ندارد. حوزه تخصی ما هنر و ادبیات است و در زمینه دیگری فعالیت نداریم. در نتیجه نه گونههای مختلف کتاب را چاپ میکنیم و نه میتوانیم گونههای مختلف مخاطب را جذب کنیم. ما تمرکزمان را روی هنر و ادبیات گذاشتهایم. نشرهای دیگری هم مانند قاب هستند که تعداد کتاب لازم را برای دریافت یک غرفه مستقل ندارند و در نتیجه زیر یک عنوان و در یک غرفه جمع میشوند. در سالهای گذشته روند کار به این صورت بود که از بین چند نشر کوچک، نشری که نسبتا بزرگتر بود غرفه میگرفت و به باقی نشرها هم میزی اختصاص داده میشد.
نشر قاب زیر عنوان کدام نشر در نمایشگاه حضور دارد؟
سالهای گذشته به این صورت بود که نشر پیام امروز این کار را انجام میداد.
امسال هم به همین صورت است؟
من پیگیر این موضوع نیستم. من کتابهایم را به پیام امروز به عنوان ناشر و پخشکننده کتاب میدهم. این سوال را باید از محمدعلی مرادی مدیر نشر پیام امروز بپرسید. هر چند که من اصراری هم به بودن در نمایشگاه ندارم. با بودن در نمایشگاه چه اتفاقی میافتد؟ بودن در نمایشگاه اگر تاثیری داشت حتما باید تعداد کتابخوان ما بیش از این میبود.
این کمبودن تعداد کتابخوان و کمبودن تیراژ کتاب قطعا بر کار نشر قاب هم تاثیرگذار است؟
زمانی که من ۱۵ سال پیش کارم را به عنوان ناشر شروع کردم تیراژ کتابهایی که منتشر میکردم ۴۰۰۰ نسخه بود. آن زمان هنوز کسی دفترهای «طنزآوران جهان نمایش» را نمیشناخت و ما این دفترها را با تیراژ ۴۰۰۰ نسخه منتشر میکردیم. به نظر میرسد دانشجویان تئاتر در این ۱۵ سال اخیر دو برابر شده است، من ۱۰۰۰ جلد از همان دفترهای «طنز آوران جهان نمایش» منتشر میکنم و فروش نمیرود. دانشجوی ما طی این سالها زیاد شده است ولی کتاب خوان ما زیاد نشده است.
تیراژ دفترهای «طنز آوران جهان نمایش» ۱۰۰۰ نسخه است؟!
همین ۱۰۰۰ نسخه هم به سختی فروش میرود! روزگاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۷۰۰ نسخه از دفترهای «طنز آوران جهان نمایش» را میخرید و الان با خواهش و تمنا ۱۰۰ جلد از ما میگیرد. اگر هدف از شرکت در نمایشگاه کتاب دیده شدن کتابها و به طبع خریده شدن آن و خوانده شدنش است به جرات میگویم چنین اتفاقی نمیافتد.
نظرتان در مورد انتقال نمایشگاه کتاب به شهر آفتاب چیست؟
نظر خاصی ندارم! من تا به حال به نمایشگاه کتاب نرفتهام. اگر مایلاید این جمله را بنویسید یا حتی آن را تیتر کنید ولی من تا به حال به نمایشگاه کتاب نرفتهام. (با تامل) من
تنها یک بار و آن هم چیزی حول و حوش ۱۵ سال پیش به نمایشگاه کتاب رفتم. آن یک بار هم برای سخنرانی دعوت شده بودم. وقتی به نمایشگاه کتاب رسیدم از فرط ازدحام جمعیت به سختی وارد شدم اما وقتی میخواستم در مورد ترجمه آثار نمایشی صحبت کنم که میتوانست گفتوگوی خوب وموثری هم باشد فقط سه نفر آنجا نشسته بودند که دو نفرشان هم دانشجوی خودم بودند. آن لحظه دچار شرم شدم. بعد از پایان آن مراسم وقتی که وارد محوطه نمایشگاه کتاب شدم دیدم که مردم در غرفه سیب زمینی سرخ کرده از سر و کول هم بالا میروند. برای خرید سیب زمینی سرخ کرده دهها نفر جمع شده بودند ولی برای صحبت در مورد ترجمه آثار نمایشی سه نفر حضور داشتند. در صورتی که من قرار بود در همان نشست نسخهای از آخرین ترجمهام را هم هدیه کنم. این اولین و آخرین حضور من در نمایشگاه کتاب بود. بعد از آن دیگر به نمایشگاه نرفتم و در نتیجه نظری در مورد جا به جایی آن هم ندارم. (با خنده) خوب یا بد بودنِ نرفتنم به نمایشگاه کتاب گردن خودم است.
با این وجود شما هم چنان امیدوارید و نشر قاب به کار خود ادامه میدهد؟
من کار خودم را میکنم چون فکر میکنم وظیفه دارم. همان طور که اگر سر کلاس من، تنها یک نفر حضور داشته باشد همان رفتار را دارم که در حضور ۵۰ نفر خواهم داشت. وقتی که روی صحنه میروم اگر یک نفر در سالن باشد همان انرژی را میگذارم که برای ۱۰۰ نفر خواهم گذاشت. من وظیفه خودم میدانم که کارم را به درستی انجام دهم. اگر کتابی را که من ترجمه کردهام یک نفر بخواند یا ۱۰۰۰ نفر باید همان انرژی را بگذارم. هنگام انجام دادن همه این کارها چشم امیدم به آینده است. به آینده بهتر فکر میکنم و به امید آن کار میکنم.
همان طور که برگزاری جشنواره تئاتر فجر لازم است بر پایی نمایشگاه کتاب هم لازم است. فقط باید فکر کنیم جشنواره تئاتر فجر چه قدر در افزایش مخاطب تئاتر و افزایش کیفیت نمایشها موثر است همان طور که باید فکر کنیم نمایشگاه کتاب چقدر در افزایش سرانه مطالعه و کیفیت کتابها موثر است. کسی راجع به این موضوع صحبت نمیکند که سرانه مطالعه در ایران به زیر یک دقیقه رسیده است. به طور مشخص در مورد تیراژ نمایشنامه صحبت میکنم.
ما از چه کسی جز دانشجوی تئاتر میتوانیم توقع خواندن نمایشنامه داشته باشیم؟ من نمیتوانم از دانشجوی مهندسی راه سازی توقع داشته باشم نمایشنامه بخواند، اگر خواند دستش درد نکند ولی وظیفهاش نیست. متخصص شدن ابزار میخواهد و از جمله ابزار آن مطالعه است. دانشجوی تئاتر بدون مطالعه نمایشنامه به جایی نمیرسد.
گفت وگو از: نرگس کیانی.
انتهای پیام/
There are no comments yet