در دوره قحط ‌الرجال‌ها پنج‌ سال است که ممنوع‌الکارم/حسرت آن روزهای تلویزیون را می‌خورم | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۰۹
مسعود شاه‌محمدی در گفت‌وگو با «صبا»:

در دوره قحط ‌الرجال‌ها پنج‌ سال است که ممنوع‌الکارم/حسرت آن روزهای تلویزیون را می‌خورم

کارگردان سریال «خداوند عشق را آفرید» با اشاره به اینکه ممنوع‌الکاری 5 ساله خود گفت:دارم حسرت آن روزهای تلویزیون را می‌خورم. حسرت این‌که دوباره بتوانم سریال‌هایی مثل «خداوند عشق را آفرید» بسازم. «دیروز امروز فردا» یا «مزه خوب کودکی» و «این زمینی‌ها» و «خرده ستمگران» را بسازم.

به گزارش خبرگزاری صبا،چندسالی هست که از مسعود شاه‌محمدی مجموعه‌ای تازه روی آنتن تلویزیون ندیده‌ایم؛ کارگردانی که سریال‌های پربیننده‌ای چون «خداوند عشق را آفرید»، «دیروز امروز فردا» را در کارنامه دارد.
شاه‌محمدی که معمولا اهل گفت‌وگو نیست. به درخواست «صبا» نه نگفت و درباره این‌روزها و فعالیت‌هایش
با ما صحبت کرد و برای اولین از ماجرای ممنوع‌الکاری‌اش در تلویزیون گفت که در
ادامه می‌خوانید.

در حال حاضر مشغول چه
کاری هستید؟

خدارا شکر مشغول هیچ کاری نیستیم!
البته در این بین خبر رفت و آمد مدیرهای محترم سازمان صدا و سیما را نیز دنبال می‌کنیم.
مدیران خوب و کاربلدی که هر کدام از آن‌ها برای نابود کردن شبکه‌های بزرگی مثل بی‌بی‌سی
و فاکس و بقیه کفایت می‌کنند. تنها کافی است که آن‌ها یک ماه و یا شاید هم یک هفته
مدیریت آن شبکه‌های عظیم را در دست بگیرند تا مشکل تهاجم فرهنگی فورا حل و فصل شود.
البته در پرانتز باید بگویم همه آن‌ها شبیه هم نیستند و مدیرانی هم بوده‌اند که طرح‌ها
و سریال‌های بنده را تایید و تصویب کنند که از این فهرست خارج شده و تاج سر بنده خواهند
بود.
کار
مهم دیگری که انجام می‌دهم این است که در جهت حفظ آبرو و احترام و شخصیت دوستان و همکاران
خودم، سریال‌ها و برنامه‌های بد مزه و خنک را نگاه نمی‌کنم.

آقای شاه‌محمدی به نظر می‌رسد
دل‌ پری دارید؟

بله و دارم حسرت آن روزهای
تلویزیون را می‌خورم. حسرت این‌که دوباره بتوانم سریال‌هایی مثل «خداوند عشق را
آفرید» بسازم. «دیروز امروز فردا» یا «مزه خوب کودکی» و «این زمینی‌ها» و «خرده ستمگران»
را بسازم. البته باید بگویم خوردن حسرت، کار خوبی است چون از چاقی و اضافه وزن جلوگیری
می‌کند و من از تلویزیون و مدیران آن کمال تشکر را دارم که باعث شده‌اند تا من و امثال
من دچار اضافه وزن و چربی خون نشویم.

دلیل فاصله گرفتن شما از تلویزیون
چیست و چه موانعی بر سر راه بوده است؟

دلیل فاصله گرفتن من از تلویزیون
اولا این بود که بنده نزدیک به پنج سال ممنوع الکار و ممنوع‌الورود به سازمان بودم.

چرا؟

هیچکس دلیلش را به من نگفت و
منتظر روز محشر هستم که دلیلش را آن روز از دوستان و مدیران مسئول جویا شوم. اما در
این یک سال و اندی هم که از دوران محکومیتم گذشته است، تلاش‌هایی برای نوشتن و ساختن
سریال کرده‌ام که خدا را شکر همه آن‌ها با شکست روبه‌رو شده است. می‌گویم خدارا شکر
چون مطمئن هستم مدیرانی آنقدر لایق بر راس امور هستند که نمی‌گذارند کارهای ضعیف بنده
ساخته شود و شب و روز در حال ساختن کارهای خوب و فخیم و مدیرپسند هستند. می‌گویم مدیرپسند،
چرا که مدت‌هاست کارها و سریال‌ها به جای این‌که مردم‌پسند باشند، مدیر‌پسند شده‌اند
و بر همگان واضح و مبرهن است که کارها باید مدیرپسند باشند، نه مردم پسند!

چه موانعی برسر راه‌تان بود؟

موانع، مدیران بودند. مدیران
و سیاست‌گذارانی که تصور می‌کنند هنوز ۷۰ سال پیش است و همه چشم و گوششان فقط و فقط
به جعبه تلویزیون دولتی دوخته شده است و هیچ راه دیگری برای شنیدن و دیدن ندارند. مدیران
و تصمیم‌گیرانی که مهم‌ترین شاخص تشخصیشان اهل منزلشان هستند؛ مدیرانی که فقط برای
مدیران بالا دستی و خوش آمد آن‌ها برنامه تولید می‌کنند. موانع بسیار دیگری هم هست؛
از تصویب فیلمنامه گرفته تا مسئولان پخش. ببینید تا همین چند سال پیش برای ساختن یک
سریال ما فقط با یک مدیر، مثل مدیر شبکه یا گروه فیلم و سریال سر و کار داشتیم اما
حالا مثل داستا‌های کافکا با حجمی از مدیران و تصمیم‌گیرانی نادیدنی طرف هستیم و این
یعنی کابوس. البته در این امر یک تناقض عجیب هم وجود دارد و آن این است که خود رییس
سازمان باید همه فیلمنامه‌ها را تصویب کند و همه مدیران شبکه‌ها و گروه‌ها سیاه‌لشکرهای
این سازمان عریض و طویل شده‌اند که از نظر من این اتفاق نتیجه‌ای جز رانت‌خواری و فساد
نخواهد داشت و خروجی‌اش هم همین افت کیفیت و بیننده در تلویزیون می‌شود. از گفتن دیگر
موانع خودداری می‌کنم تا خدای نکرده دوباره پنج سال دیگر ممنوع‌الکار نشوم!

چرا در این مدت شانس
خودتان را در سینما امتحان نکردید و فیلم سینمایی نساختید؟

سینما هم چیزی است مثل تلویزیون
و برای من آن هم آش دهان‌سوزی نیست! البته روسری‌ها در آن‌جا کمی شل هستند اما حرف‌ها
و قصه‌هایی که می‌شود گفت، باز هم خیلی کم و محدود هستند. مدیران و تصمیم‌گیران آن‌جا
هم مثل دوستانشان در تلویزیون هستند یعنی اصلا خودشان هستند. اساسا چند نفری هستند
که مدام میزهایشان را با هم عوض می‌کنند. چه کار می‌شود کرد دیگر؟ دوره، دوره قحط‌الرجال
است.

در این مدت سریال‌ها و برنامه‌های
تلویزیون را دنبال کردید؟

خیر، برای این‌که می‌خواهم همان
تصور زیبا و با شکوهی را که از تلویزیون در ذهن دارم، حفظ کنم.

به عنوان کارگردانی که سال‌ها
کارهای پربیننده‌ای را تحویل تلویزیون داده چرا دیگر کارهای تلویزیون مثل سابق پر مخاطب
نیست؟

کارها پر بیننده نیست چرا که
تلویزیون سیاست‌زده و شعارزده شده است. اما جدا از این مشکل، اشکال بزرگی که بر مدیریت
سازمان در این سال‌ها وارد است، این است که با سیاست‌های غلط خود کارمند-هنرمند تولید
کرده است. کارمند-کارگردان و کارمند-نویسنده. شما نمی‌توانید از هنرمندی که کارمند
و بله قربان‌گوی مدیران شده، اثری تاثیرگذار و به قول شما خیابان خلوت‌کن ببینید. باید
طرحی نو در انداخت و صبر بسیار کرد تا دوباره کارهایی ساخته و پخش شود که مورد اقبال
عموم قرار گیرد و خیابان‌ها را خلوت کند. باید کاری کنیم و کاری کنند که کارمند-هنرمندها،
هنرمند شوند؛ بله قربان‌گوی مدیران نباشند و برای مردم فیلم و سریال و برنامه خوب بسازند.

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۵/۱۷۵/۹۵۵/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۸/۸۷۸/۰۶۶/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۷۸۰/۵۰۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۶۰۴/۷۷۵/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۶۳۳/۸۸۲/۵۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۱/۲۱۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۰۳/۳۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۶۷/۸۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۹۵/۰۷۰/۰۰۰