برخی از مناسبت ها را بلد نیستم | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۳:۴۷
محسن کیایی:

برخی از مناسبت ها را بلد نیستم

"در جشنواره يک سري سليقه‌ها و مناسبت‌ها وجود دارد که ما نه مي‌دانيم نه مي‌شناسيم و نه اين مناسبات را بلد هستيم."

قصه دو پسر است، حامد و پولاد، دو دوست که در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که جایگاه آن‌ها نیست و در ادامه شرایطی برایشان ایجاد می‌شود که هر چند برای آن‌ها خنده‌دار نیست ولی تماشاگر را به خنده می‌اندازد. این که گفته شد، کوتاه گفتنی از فضای «بارکد»، آخرین ساخته سینمایی مصطفی کیایی است. وی که تاکنون نشان داده است که قصه‌های سینما را با رنگ کارگردانی خاص خود به سینمای ایران آورده است امسال با تم کمدی با مخاطب خود از روایتی اجتماعی می‌گوید. محسن کیایی یکی از دو نقش اصلی این فیلم که در کنار بهرام رادان کاراکترهای پرماجرای حامد و پولاد را به تصویر می‌کشند، از این فیلم، چگونه کلید خوردن فکر این اثر سینمایی و مراحل ساخت تا رسیدن به جشنواره فجر و دورنمایی که برای این اثر در ذهنشان متصور هستند، گفت

*فیلم که آغاز میشود، چند دقیقه اول که میگذرد، نوع روایت
پردازی
ها، رنگ
فیلم و گریم
ها بلافاصله تو را به فضای فیلمهایی جدا از آثار
سینمای ایران می
کشاند، نزدیک به هالیوود و قصههای کمدی موقعیت
آن سینما و نوع پردازش به این
گونه آثار. از این فیلم کمدی موقعیت بگویید؟

_به جرات میتوانم بگویم «بارکد» از حیث روایت
قصه، دکوپاژ و نوع پرداخت به موضوع، خیلی متفاوت از دیگر آثار حاضر در جشنواره سی و
چهارم فیلم فجر است. فکر نمی
کنم به طور کل در سینمای ایران چنین نمونهای در ساخت آثار کمدی داشته باشیم.
قصد ندارم بگویم، خیلی کار عجیب و غریبی انجام داده
ایم، نه! ما تلاش کردیم، فیلمی را
با یک سری از المان
هایی که در ذهنمان بود، بسازیم. فکر میکنم همه جزییات در راستای هدف ما قرار
گرفتند، طراحی لباس، گریم و صحنه نیز در همین فضاست. نوع کمدی به شکلی است که کمتر
در سینمای ایران دیده
ایم. به نظرم فیلم یک کمدی درست دارد، خودم به شخصه هر وقت به
تماشای «بارکد» می
نشینم، خیلی میخندم. امیدوارم، تماشاگر سختگیر سالن میلاد نیز با این اثر همراه
شود و از این فیلم خوشش بیاید، نگاه مخاطب مردمی که پر از همراهی بود.

*در ایران، مردم را به خنده رساندن تنها با استفاده از الفاظ
خاص و عبور از خط قرمز
های کلامی صورت گرفته ولی این اثر یک فیلم کمدی موقعیت است و
این یعنی یک ریسک بزرگ در برابر مخاطب ایرانی انجام داده
اید.

_بله دقیقا. خودمان نیز میترسیدیم. تا اولین اکران که من و مصطفی
و پژمان بازغی در سینمای آزادی در کنار مردم به تماشای فیلم نشستیم و صدای خنده مردم
را شنیدیم این ترس با ما بود ولی خوشبختانه مخاطب آن
قدر خوب با کمدی فیلم همراه شد که
خیالمان راحت شد. در ادامه وقتی در اکران
های بعدی نیز این اتفاق رخ داد و صدای خنده
مردم در دقایق فیلم همراه بود از ریسکی که کردیم خوشحال
تر شدیم. ما اعتقاد داریم باید سطح
سلیقه مردم را بالا ببریم. اگر چهار تا جوک جلو دوربین تعریف کنیم و حرکاتی انجام دهیم
که کمی سطح پایین است، مردم می
آیند، نگاه میکنند و میخندند ولی وقتی سعی در ساخت کمدی شریف باشد، کار سخت میشود. بنا ما نیز همین بود که کمدی
با ساختار درست و استاندارد به مخاطب ارائه دهیم، امیدواریم این قصد به مقصود برسد.

*گفتید، امیدوارید وقتی تماشاگران برج میلاد که این روزهای
جشنواره، اهالی رسانه، منتقدان و سینماگران هستند به تماشای فیلم می
نشینند لذت ببرند
و بخندند. حال این سوال پیش می
آید که چرا تا این حد این قشر از تماشاگران سینما حتی برای یک
لبخند زدن یا مثبت نگاه کردن به اثر سخت
گیری دارند؟

_ فیلمهایی که نام کارگردانی مصطفی کیایی
را دارد و به اکران رسید « خط ویژه»، «ضد گلوله»، «عصر یخبندان» وقتی به جشنواره رسیده
و به نمایش در آمد، عکس
العملهای خوبی را همراه داشت. حتی تماشاگران برج که قشر خاصی از مخاطبان
را در بر می
گیرند، نیز افرادی
صادق هستند. شاید در زمان نمایش اثر عکس
العملهایی را نشان دهند که من کارگردان
و بازیگر اثر ناراحت شویم ولی در کل عکس
العملهای اشتباهی نیست، اشتباه آنجاست که وقتی یک فیلم حال و هوایی
ندارد که دوستش داریم، سالن را ترک نمی
کنیم، مینشینیم و عکسالعملهایی نشان میدهیم مثل سوت زدن، و دست زدن که شاید
از سوی یک مخاطب خاص در قشری خاص به نظر درست نباشد. یا با سعه صدر آثار را نگاه کنند
و یا اگر دوست ندارند سالن را ترک کنند به نظر این دو روش صحیح
تر است. در مجموع به نظرم فیلم «بارکد»
در این جشنواره و دراین سالن نیز مورد استقبال قرار گیرد.

*مصطفی کیایی را میتوان کارگردانی در
سینمای ایران برشمرد که سینمای خود را دارد، نوع نگاهش در پردازش آثار در ژانرهای مختلف
از نوع خود است و در ساخت اثر، هم به مخاطب خاص نگاه دارد و هم به مخاطب عام همزمان
توجه دارد، هر سال نیز هم با ژانری تازه به سینما آمده است، یک سال اجتماعی یک سال
کمدی و شاید هم سال دیگر وحشت! و شما نیز همیشه جزء اصلی
ترین بازیگران آثارش
بوده
اید. از
سینمای مصطفی کیایی بگویید. البته نه از نگاه یک برادر و درادامه چه می
شود که همیشه شما
در فیلم
های ایشان
هستید؟
موقع نگارش
فیلمنامه جای خاصی برای شما تعیین می
شود؟

_ من و مصطفی به سینما تحت عنوان سینما
نگاه می
کنیم. نباید گزینه
سرگرمی سینما فراموش شود. سینما یک صنعت است. قرار است در این صنعت تماشاگران وارد
سالن سینما شوند،
به تماشای اثر بنشینند
و در انتهای فیلم سالن را ترک کنند و در این میان قصه فیلم نیز، با مخاطب به گفت
وگو میپردازد. متاسفانه ما در سینمایمان
جنبه سرگرمی سینما را فراموش کرده
ایم، هیجان از سینمای ما رفته است، به سمت یک سینمای مرده با ریتم
کند که مخاطب را خسته می
کند پیش میرویم. وقتی چنین آثار مردهای را میسازیم که حتی خودمان نیز نمیتوانیم آن را نگاه کنیم و سالن را
ترک می
کنیم چه انتظاری
داریم که مردم با آن ارتباط برقرار کنند. من و مصطفی قبل ازساختن هر فیلم، بیشتر توجه
مان به تماشاگر است، دوست داریم تماشاگر
فیلم را ببیند و این کار را با استاندارد انجام می
دهیم. اینکه شما میگویید ما هر سال با یک ژانر سینمایی
به جشنواره می
آییم، واقعا همینطور است.

*این تکراری نبودن در سخن گفتن با مخاطب در یک ژانر ثابت
نیز از نقطه قدرت می
تواند باشد، بعضا هم مباحث جدی اجتماعی را به فضای سینمای مورد
نظرتان می
کشانید،
به
طور مثال
سال گذشته گذر از تابو را در فیلم «عصر یخبندان» داشتیم، گفتن از خیانت زنانه که در
سینمای ما از آن گفته نشده بود ولی گفتن از این معضل نیز در فضای سینمای مخصوص به کیایی
گفته شد که مخاطب ضمن لذت بردن از فیلم متوجه بحث اجتماعی آن نیز شد. سخن گفتن در فضای
سینمای شما به دور از نشان دادن زندگی در فضای خاکستری و افسرده است. از فکر در مورد
چگونه گفتن از معضل
ها در سینما با مخاطب امروزی بگویید.

_رسیدن به این نوع پردازش به این بر
می
گردد که به تماشاگر
اهمیت می
دهید. اهمیتی که
تماشاگر را جذب کند تا سینما را ترک نکند. مثل این است که کودکی مریض می
شود، پزشک برای درمان وی برایش دارو
تجویز می
کند، بچه دارو را
به
خاطر طعم و تلخی
آن نمی
خورد. برای اینکه کودک دارو را بخورد آن را با یک
خوراکی خوشمزه که کودک دوست دارد قاطی می
کنید و او نیز آن را میخورد. ما هم دقیقا همین کار را داریم
می
کنیم. در مورد معضلات
اجتماعی و اتفاقاتی که در جامعه رخ می
دهد در فیلمهایمان صحبت میکنیم ولی چه میکنیم؟ کمی این گفتن را خوشمزه میکنیم و به تماشاگر تعارف میکنیم برای همین تماشاگر با رغبت بیشتری
آن را نگاه می
کند. نمیآییم یک داروی بسیار تلخ را به او
بدهیم و مدام هم تاکید کنیم که بخورد. معلوم است که در این شرایط دارو را پس می
زند. ما سعی میکنیم دارو را خوشمزه کنیم. در مورد
سوال دوم شما که چه می
شود که من در تمام آثار مصطفی هستم، باید بگویم که از روز اول
از شروع ایده، من
و مصطفی با هم صحبت می
کنیم، از گپ زدنها در مورد ایده و باز کردن و آنالیز کردن آن همراه هم هستیم،
در مورد جزییات داستان صحبت می
کنیم. مصطفی سیناپسها را مینویسد، دوباره با یکدیگر مینشینیم و در مورد ادامه ساختن قصه
صحبت می
کنیم تا کم کم به
فیلمنامه می
رسیم اما درتمام
این مراحل اصلا به این
که من کجا داستان و با چه نقشی قرار است در این فیلم باشم صحبت
نمی
کنیم. وقتی کار به
مرحله پیش تولید می
رسد و به زمان انتخاب بازیگر میرسیم، آنجا من حرفی نمیزنم، مصطفی نقش مورد نظرش را برای
من معرفی می
کند. شده که نقشی
را به من پیشنهاد داده که دوست نداشته
ام و تمایل داشتهام که در نقش و کاراکتر دیگری بازی کنم ولی
قبول می
کنم زیرا سابقه نشان
داده که انتخاب مصطفی در مورد نقش من درست بوده است. مثلا در فیلم «ضد گلوله» اصلا
دوست نداشتم، نقش آن فرمانده را بازی کنم ولی وقتی مصطفی به من گفت این نقش را بازی
کن، تمام تلاشم را کردم که آن
چه او از کاراکتر میخواهد، بازی کنم.

*این فیلم تم طنز دارد، بازیگرانی که در«بارکد» بازی میکنند، هنرمندانی
هستند که کمتر یا اصلا در فضای طنز آن
ها را دیدهایم. از انتخاب بازیگرهایتان
بگویید و چقدر تن صدای این بازیگران در انتخاب آن
ها موثر بود؟

_بیشتر به این فکر کردیم کدام بازیگر،
خودش و شیمی
اش، به نقش میخورد. الان میتوانم به جرات بگویم که بازی غیر قابل
تصور از بهرام رادان خواهید که هیچ وقت در سینمای ایران ندیده
اید این را به شما قول میدهم، این شرایط برای جنس بازی پژمان
بازغی در این فیلم نیز وجود دارد.

*قصههای آثارتان جذابیتهای خود را دارد.
در کنار این داستان
ها همیشه تاکید بر حضور چهرهها برای نقشآفرینی کاراکترهایتان
داشته
اید، چرا
هیچ وقت یک بازیگر تازه در نقش
های اصلی شما جای ندارد؟ این تاکید ناشی از توجه به گیشه است؟

_ به هرحال گیشه یکی از گزینههاست. توجه به بیلبرد برای فروش اثر
نیز مهم است، این توجه حضور ستارگان را می
طلبد. حضور یک بازیگری مثل بهرام رادان تا
یک بازیگر که چهره نیست در انتخاب مخاطب برای خرید بلیط موثر است. در خارج ایران و
هالیوود هم سینمای به این اصل توجه دارد. آن
جا هم حضور برد پیت و دی کاپریو در
یک اثر نسبت به بازیگری که کمتر شناخته شده، در توجه تماشاگر به اثر موثر است.

*«بارکد» اولین فیلم مصطفی کیایی است که تهیهکنندگی آن را نیز
برعهده دارد. آیا به خاطر این است که با نظر به پیشینه کاری این کارگردان، تهیه
کنندگان سخت همراه
می
شدند؟ چرا
به این انتخاب رسیدید که تهیه
کننده «بارکد» هم خودتان باشید؟

_در گفتوگوییهایی که با مصطفی داشتیم به این نتیجه
رسیدیم که قصدمان این است که در همه مراحل ساخت فیلم سهیم باشیم و از ابتدای کار تا
انتهای آن، سیاست
گذاریهای خود را پیش ببریم. با این هدف
تصمیم گرفتیم که مصطفی خودش تهیه
کنندگی این فیلم را برعهده بگیرد.

* فیلمهایی که با تیم شما ساخته میشود و نام کارگردانی
مصطفی کیایی را برخود دارد وقتی به نمایش عموم می
رسد اکران موفقی
دارد. سال گذشته نیز «عصر یخبندان» برگزیده نگاه تماشاگران شد ولی نگاه مثبت منتقدان
را به خود جذب نکرد.

_این یک مبحث را در سینمای ایران هنوز
متوجه نشده
ام. من هم نمیفهمم که چه میشود در جشنواره فجر در ۹ رشته کاندید
می
شویم، در جشن منتقدان
در هشت رشته کاندید می
شویم، خانه سینما ۹ رشته کاندید میشویم، نهایتا یک یا دو سیمرغ دریافت
می
کنیم ولی وقتی همه
این موارد را نگاه می
کنم، این معادله را نمیفهمم که چطور است بازیگران یک اثر
چهار نفرشان کاندید می
شوند، فیلمبردار کاندید است، تدوین کاندید است بعد کارگردانی کاندید
نمی
شود. چون معنی این
معادله را نمی
فهمم، نمیتوانم دقیق پاسخ سوال شما را بدهم
که چرا منتقدان این
گونه نگاه میکنند یا چرا آنگونه نگاه نمیکنند.

*در جشنواره امسال فیلم «بارکد» در کنار آثاری همچون «بادیگارد»،
«نفس» به نمایش در آمد، فیلم
هایی که بدون سیمرغ انگار نمیشود که به خانه بروند،
فکر می
کنید دراین
شرایط امسال چه اتفاقی برای «بارکد» خواهد افتاد؟

_مهمترین نکته و مهمترین خوشحالی که برای ما وجود دارد این است که مردم
فیلم ما را دوست دارند مابقی اتفاقی که می
افتد یا نمیافتد زیاد اهمیت ندارد. همانگونه که گفتم ما نشانهمان تماشاگر است، دوست داریم فیلممان را تماشاگر ببیند و
لذت ببرد و دقت کند. در جشنواره یک سری سلیقه
ها و مناسبتها وجود دارد که ما نه میدانیم نه میشناسیم و نه این مناسبات را بلد هستیم. ما داریم کارمان
را می
کنیم،
اگر به ما سیمرغ بدهند خوشحال می
شویم و اگر هم ندهند، همین که مردم فیلم ما را دیدند و لذت بردند
برایمان کافی است.

آزاده مختاری

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰