*فیلم که آغاز میشود، چند دقیقه اول که میگذرد، نوع روایت
پردازیها، رنگ
فیلم و گریمها بلافاصله تو را به فضای فیلمهایی جدا از آثار
سینمای ایران میکشاند، نزدیک به هالیوود و قصههای کمدی موقعیت
آن سینما و نوع پردازش به اینگونه آثار. از این فیلم کمدی موقعیت بگویید؟
_به جرات میتوانم بگویم «بارکد» از حیث روایت
قصه، دکوپاژ و نوع پرداخت به موضوع، خیلی متفاوت از دیگر آثار حاضر در جشنواره سی و
چهارم فیلم فجر است. فکر نمیکنم به طور کل در سینمای ایران چنین نمونهای در ساخت آثار کمدی داشته باشیم.
قصد ندارم بگویم، خیلی کار عجیب و غریبی انجام دادهایم، نه! ما تلاش کردیم، فیلمی را
با یک سری از المانهایی که در ذهنمان بود، بسازیم. فکر میکنم همه جزییات در راستای هدف ما قرار
گرفتند، طراحی لباس، گریم و صحنه نیز در همین فضاست. نوع کمدی به شکلی است که کمتر
در سینمای ایران دیدهایم. به نظرم فیلم یک کمدی درست دارد، خودم به شخصه هر وقت به
تماشای «بارکد» مینشینم، خیلی میخندم. امیدوارم، تماشاگر سختگیر سالن میلاد نیز با این اثر همراه
شود و از این فیلم خوشش بیاید، نگاه مخاطب مردمی که پر از همراهی بود.
*در ایران، مردم را به خنده رساندن تنها با استفاده از الفاظ
خاص و عبور از خط قرمزهای کلامی صورت گرفته ولی این اثر یک فیلم کمدی موقعیت است و
این یعنی یک ریسک بزرگ در برابر مخاطب ایرانی انجام دادهاید.
_بله دقیقا. خودمان نیز میترسیدیم. تا اولین اکران که من و مصطفی
و پژمان بازغی در سینمای آزادی در کنار مردم به تماشای فیلم نشستیم و صدای خنده مردم
را شنیدیم این ترس با ما بود ولی خوشبختانه مخاطب آنقدر خوب با کمدی فیلم همراه شد که
خیالمان راحت شد. در ادامه وقتی در اکرانهای بعدی نیز این اتفاق رخ داد و صدای خنده
مردم در دقایق فیلم همراه بود از ریسکی که کردیم خوشحالتر شدیم. ما اعتقاد داریم باید سطح
سلیقه مردم را بالا ببریم. اگر چهار تا جوک جلو دوربین تعریف کنیم و حرکاتی انجام دهیم
که کمی سطح پایین است، مردم میآیند، نگاه میکنند و میخندند ولی وقتی سعی در ساخت کمدی شریف باشد، کار سخت میشود. بنا ما نیز همین بود که کمدی
با ساختار درست و استاندارد به مخاطب ارائه دهیم، امیدواریم این قصد به مقصود برسد.
*گفتید، امیدوارید وقتی تماشاگران برج میلاد که این روزهای
جشنواره، اهالی رسانه، منتقدان و سینماگران هستند به تماشای فیلم مینشینند لذت ببرند
و بخندند. حال این سوال پیش میآید که چرا تا این حد این قشر از تماشاگران سینما حتی برای یک
لبخند زدن یا مثبت نگاه کردن به اثر سختگیری دارند؟
_ فیلمهایی که نام کارگردانی مصطفی کیایی
را دارد و به اکران رسید « خط ویژه»، «ضد گلوله»، «عصر یخبندان» وقتی به جشنواره رسیده
و به نمایش در آمد، عکسالعملهای خوبی را همراه داشت. حتی تماشاگران برج که قشر خاصی از مخاطبان
را در بر میگیرند، نیز افرادی
صادق هستند. شاید در زمان نمایش اثر عکسالعملهایی را نشان دهند که من کارگردان
و بازیگر اثر ناراحت شویم ولی در کل عکسالعملهای اشتباهی نیست، اشتباه آنجاست که وقتی یک فیلم حال و هوایی
ندارد که دوستش داریم، سالن را ترک نمیکنیم، مینشینیم و عکسالعملهایی نشان میدهیم مثل سوت زدن، و دست زدن که شاید
از سوی یک مخاطب خاص در قشری خاص به نظر درست نباشد. یا با سعه صدر آثار را نگاه کنند
و یا اگر دوست ندارند سالن را ترک کنند به نظر این دو روش صحیحتر است. در مجموع به نظرم فیلم «بارکد»
در این جشنواره و دراین سالن نیز مورد استقبال قرار گیرد.
*مصطفی کیایی را میتوان کارگردانی در
سینمای ایران برشمرد که سینمای خود را دارد، نوع نگاهش در پردازش آثار در ژانرهای مختلف
از نوع خود است و در ساخت اثر، هم به مخاطب خاص نگاه دارد و هم به مخاطب عام همزمان
توجه دارد، هر سال نیز هم با ژانری تازه به سینما آمده است، یک سال اجتماعی یک سال
کمدی و شاید هم سال دیگر وحشت! و شما نیز همیشه جزء اصلیترین بازیگران آثارش
بودهاید. از
سینمای مصطفی کیایی بگویید. البته نه از نگاه یک برادر و درادامه چه میشود که همیشه شما
در فیلمهای ایشان
هستید؟ موقع نگارش
فیلمنامه جای خاصی برای شما تعیین میشود؟
_ من و مصطفی به سینما تحت عنوان سینما
نگاه میکنیم. نباید گزینه
سرگرمی سینما فراموش شود. سینما یک صنعت است. قرار است در این صنعت تماشاگران وارد
سالن سینما شوند، به تماشای اثر بنشینند
و در انتهای فیلم سالن را ترک کنند و در این میان قصه فیلم نیز، با مخاطب به گفتوگو میپردازد. متاسفانه ما در سینمایمان
جنبه سرگرمی سینما را فراموش کردهایم، هیجان از سینمای ما رفته است، به سمت یک سینمای مرده با ریتم
کند که مخاطب را خسته میکند پیش میرویم. وقتی چنین آثار مردهای را میسازیم که حتی خودمان نیز نمیتوانیم آن را نگاه کنیم و سالن را
ترک میکنیم چه انتظاری
داریم که مردم با آن ارتباط برقرار کنند. من و مصطفی قبل ازساختن هر فیلم، بیشتر توجهمان به تماشاگر است، دوست داریم تماشاگر
فیلم را ببیند و این کار را با استاندارد انجام میدهیم. اینکه شما میگویید ما هر سال با یک ژانر سینمایی
به جشنواره میآییم، واقعا همینطور است.
*این تکراری نبودن در سخن گفتن با مخاطب در یک ژانر ثابت
نیز از نقطه قدرت میتواند باشد، بعضا هم مباحث جدی اجتماعی را به فضای سینمای مورد
نظرتان میکشانید،
بهطور مثال
سال گذشته گذر از تابو را در فیلم «عصر یخبندان» داشتیم، گفتن از خیانت زنانه که در
سینمای ما از آن گفته نشده بود ولی گفتن از این معضل نیز در فضای سینمای مخصوص به کیایی
گفته شد که مخاطب ضمن لذت بردن از فیلم متوجه بحث اجتماعی آن نیز شد. سخن گفتن در فضای
سینمای شما به دور از نشان دادن زندگی در فضای خاکستری و افسرده است. از فکر در مورد
چگونه گفتن از معضلها در سینما با مخاطب امروزی بگویید.
_رسیدن به این نوع پردازش به این بر
میگردد که به تماشاگر
اهمیت میدهید. اهمیتی که
تماشاگر را جذب کند تا سینما را ترک نکند. مثل این است که کودکی مریض میشود، پزشک برای درمان وی برایش دارو
تجویز میکند، بچه دارو را
بهخاطر طعم و تلخی
آن نمیخورد. برای اینکه کودک دارو را بخورد آن را با یک
خوراکی خوشمزه که کودک دوست دارد قاطی میکنید و او نیز آن را میخورد. ما هم دقیقا همین کار را داریم
میکنیم. در مورد معضلات
اجتماعی و اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد در فیلمهایمان صحبت میکنیم ولی چه میکنیم؟ کمی این گفتن را خوشمزه میکنیم و به تماشاگر تعارف میکنیم برای همین تماشاگر با رغبت بیشتری
آن را نگاه میکند. نمیآییم یک داروی بسیار تلخ را به او
بدهیم و مدام هم تاکید کنیم که بخورد. معلوم است که در این شرایط دارو را پس میزند. ما سعی میکنیم دارو را خوشمزه کنیم. در مورد
سوال دوم شما که چه میشود که من در تمام آثار مصطفی هستم، باید بگویم که از روز اول
از شروع ایده، من
و مصطفی با هم صحبت میکنیم، از گپ زدنها در مورد ایده و باز کردن و آنالیز کردن آن همراه هم هستیم،
در مورد جزییات داستان صحبت میکنیم. مصطفی سیناپسها را مینویسد، دوباره با یکدیگر مینشینیم و در مورد ادامه ساختن قصه
صحبت میکنیم تا کم کم به
فیلمنامه میرسیم اما درتمام
این مراحل اصلا به اینکه من کجا داستان و با چه نقشی قرار است در این فیلم باشم صحبت
نمیکنیم. وقتی کار به
مرحله پیش تولید میرسد و به زمان انتخاب بازیگر میرسیم، آنجا من حرفی نمیزنم، مصطفی نقش مورد نظرش را برای
من معرفی میکند. شده که نقشی
را به من پیشنهاد داده که دوست نداشتهام و تمایل داشتهام که در نقش و کاراکتر دیگری بازی کنم ولی
قبول میکنم زیرا سابقه نشان
داده که انتخاب مصطفی در مورد نقش من درست بوده است. مثلا در فیلم «ضد گلوله» اصلا
دوست نداشتم، نقش آن فرمانده را بازی کنم ولی وقتی مصطفی به من گفت این نقش را بازی
کن، تمام تلاشم را کردم که آنچه او از کاراکتر میخواهد، بازی کنم.
*این فیلم تم طنز دارد، بازیگرانی که در«بارکد» بازی میکنند، هنرمندانی
هستند که کمتر یا اصلا در فضای طنز آنها را دیدهایم. از انتخاب بازیگرهایتان
بگویید و چقدر تن صدای این بازیگران در انتخاب آنها موثر بود؟
_بیشتر به این فکر کردیم کدام بازیگر،
خودش و شیمیاش، به نقش میخورد. الان میتوانم به جرات بگویم که بازی غیر قابل
تصور از بهرام رادان خواهید که هیچ وقت در سینمای ایران ندیدهاید این را به شما قول میدهم، این شرایط برای جنس بازی پژمان
بازغی در این فیلم نیز وجود دارد.
*قصههای آثارتان جذابیتهای خود را دارد.
در کنار این داستانها همیشه تاکید بر حضور چهرهها برای نقشآفرینی کاراکترهایتان
داشتهاید، چرا
هیچ وقت یک بازیگر تازه در نقشهای اصلی شما جای ندارد؟ این تاکید ناشی از توجه به گیشه است؟
_ به هرحال گیشه یکی از گزینههاست. توجه به بیلبرد برای فروش اثر
نیز مهم است، این توجه حضور ستارگان را میطلبد. حضور یک بازیگری مثل بهرام رادان تا
یک بازیگر که چهره نیست در انتخاب مخاطب برای خرید بلیط موثر است. در خارج ایران و
هالیوود هم سینمای به این اصل توجه دارد. آنجا هم حضور برد پیت و دی کاپریو در
یک اثر نسبت به بازیگری که کمتر شناخته شده، در توجه تماشاگر به اثر موثر است.
*«بارکد» اولین فیلم مصطفی کیایی است که تهیهکنندگی آن را نیز
برعهده دارد. آیا به خاطر این است که با نظر به پیشینه کاری این کارگردان، تهیهکنندگان سخت همراه
میشدند؟ چرا
به این انتخاب رسیدید که تهیهکننده «بارکد» هم خودتان باشید؟
_در گفتوگوییهایی که با مصطفی داشتیم به این نتیجه
رسیدیم که قصدمان این است که در همه مراحل ساخت فیلم سهیم باشیم و از ابتدای کار تا
انتهای آن، سیاستگذاریهای خود را پیش ببریم. با این هدف
تصمیم گرفتیم که مصطفی خودش تهیهکنندگی این فیلم را برعهده بگیرد.
* فیلمهایی که با تیم شما ساخته میشود و نام کارگردانی
مصطفی کیایی را برخود دارد وقتی به نمایش عموم میرسد اکران موفقی
دارد. سال گذشته نیز «عصر یخبندان» برگزیده نگاه تماشاگران شد ولی نگاه مثبت منتقدان
را به خود جذب نکرد.
_این یک مبحث را در سینمای ایران هنوز
متوجه نشدهام. من هم نمیفهمم که چه میشود در جشنواره فجر در ۹ رشته کاندید
میشویم، در جشن منتقدان
در هشت رشته کاندید میشویم، خانه سینما ۹ رشته کاندید میشویم، نهایتا یک یا دو سیمرغ دریافت
میکنیم ولی وقتی همه
این موارد را نگاه میکنم، این معادله را نمیفهمم که چطور است بازیگران یک اثر
چهار نفرشان کاندید میشوند، فیلمبردار کاندید است، تدوین کاندید است بعد کارگردانی کاندید
نمیشود. چون معنی این
معادله را نمیفهمم، نمیتوانم دقیق پاسخ سوال شما را بدهم
که چرا منتقدان اینگونه نگاه میکنند یا چرا آنگونه نگاه نمیکنند.
*در جشنواره امسال فیلم «بارکد» در کنار آثاری همچون «بادیگارد»،
«نفس» به نمایش در آمد، فیلمهایی که بدون سیمرغ انگار نمیشود که به خانه بروند،
فکر میکنید دراین
شرایط امسال چه اتفاقی برای «بارکد» خواهد افتاد؟
_مهمترین نکته و مهمترین خوشحالی که برای ما وجود دارد این است که مردم
فیلم ما را دوست دارند مابقی اتفاقی که میافتد یا نمیافتد زیاد اهمیت ندارد. همانگونه که گفتم ما نشانهمان تماشاگر است، دوست داریم فیلممان را تماشاگر ببیند و
لذت ببرد و دقت کند. در جشنواره یک سری سلیقهها و مناسبتها وجود دارد که ما نه میدانیم نه میشناسیم و نه این مناسبات را بلد هستیم. ما داریم کارمان
را میکنیم،
اگر به ما سیمرغ بدهند خوشحال میشویم و اگر هم ندهند، همین که مردم فیلم ما را دیدند و لذت بردند
برایمان کافی است.
آزاده مختاری
There are no comments yet