سوسن پرور که این روزها در سریال "آقا و خانم سنگی" بازی می کند در خصوص سبک این سریال توضیح می دهد:این سریال طنز نیست و سبک سریال رئالیسم اجتماعی است،که ضمن مطرح کردن مسائل یک خانواده گاهی در برخی لحظات مخاطب را به خنده میاندازند.

سوسن پرور که کار خود را با تئاتر آغاز کرده و تاکنون در تئاترهایی نظیر «بادها برای که میوزند»، «مکبث»، «اتاق تاریک» و... به ایفای نقش پرداخته است با «بزنگاه» رضا عطاران شناخته شد. او این روزها مجموعه «آقا و خانم سنگی» را به کارگردانی شاهد احمدلو روی آنتن شبکه سه دارد. به همین بهانه با او درباره نقش و فضای کارش در این سریال گفتوگو کردهایم.
چه شد که به جمع بازیگران «آقا و خانم سنگی» پیوستید؟
آقای مسعودی، نویسنده کار از دوستان من بود. ایشان هنگامی که داشت فیلمنامه را مینوشت به من گفت که دارد نقشی برای من مینویسد. از آنجا که تهیهکننده کار هم آقای شبخیز بود و من تجربه «خنده بازار» را با ایشان داشتم و از این تجربه راضی بودم بههمین دلیل استقبال کردم. بعد که آقای احمدلو بهعنوان کارگردان سریال انتخاب شد به ایشان معرفی شدم و جلسهای گذاشتیم که خوشبختانه ایشان هم مشکلی با من نداشتند و قرارداد نوشتیم.
اکثر بازیگران این سریال کسانی هستند که در تجربههای پیشین خود نقشهای پررنگ را تجربه نکردهاند اما شما تجربه کار با رضا عطاران را دارید. این موضوع برایتان اهمیت نداشت؟
همانطور که گفتم من تیم را کاملا میشناختم و با بسیاری از این دوستان نیز در سریال «خنده بازار» و کارهای دیگر همکاری کرده بودم. بسیار با لذت و اشتیاق این کار را پذیرفتم و اصلا هم فکر نمیکردم که دارم ریسک میکنم!
بههرحال در «بزنگاه» با افراد شناخته شدهتری در حوزه طنز همبازی بودید؛ مثل آقای عطاران و خانم گلچین؛ اما در اینجا بازیگرانی که کمتر فرصت دیده شدن داشتند حالا نقش پررنگتری دارند و گاهی بیشتر از شما.
پیش از هر چیز لازم میدانم بگویم ما تاکیدی نداریم که این سریال طنز است! این سریال یک رئالیسم اجتماعی است. حالا هر از گاهی موقعیتهایی طنز پیش میآید که در زندگی همه است و این دلیل بر این نیست که این سریال طنز باشد. یک فضای کاملا رئال در سریال وجود دارد که ضمن مطرح کردن مسائل یک خانواده گاهی در برخی لحظات مخاطب را به خنده میاندازند.
این نشانه طنز بودن یک سریال نیست. به علاوه لزومی ندارد تمام بازیگران یک سریال شاخص باشند که بهنظر در مورد این کار همه شاخص و در کار خودشان از بهترینها هستند. اینکه کسی را همه به اسم بشناسند صرفا دلیل بر این نیست که آن شخص بازیگر با کیفیتی است! برای مثال آقای جمشیدی یک طناز فوقالعاده است. آقای هومن حاجی عبداللهی، آقای ماهان عبدی و خود آقای علیرضا جعفری نیز از بازیگران فوقالعاده کار هستند. همه که نباید اسم در کنند! بهنظر من هر کدام از این دوستان در طنز برای خودشان وزنهای هستند. من از روز اول حضور در این گروه پیشبینی روشنی داشتم که خدا را شکر حالا همان پیشبینیام محقق شده است و بسیار از ماحصل کار راضیام.
شما میگویید سریال اصراری ندارد طنز باشد اما بهنظر میرسد در تمام صحنهها همه در تلاشند تا مخاطب بخندد به ویژه در لحظاتی که دانشجویان با هم در خوابگاهاند.
سکانسهایی که مثال زدید ارتباطی با طنز ندارد در زندگی واقعی نیز همینطور است. همانطور که اشاره کردم این سریال فضایی کاملا رئال دارد. شما وارد خوابگاه دانشجویان که بشوید میبینید دقیقا همین است. تعدادی جوان که هر کاری میکنند. یکی با دیگری شوخی میکند، یکی غذا میخورد و... واقعا فضا همین است. میخواهم بگویم یعنی کسی تلاشی برای خنداندن انجام نمیدهد همان فضای واقعی باعث میشود گاهی هم آدم بخندد. حالا شاید بازیگری در اجرا کمی این موقعیتها از اگزجره کرده باشد که من نمیتوانم در این مورد نظری بدهم اما کلیت کار همان واقعی بودن فضای پیرامون ماست.
نقش خودتان را هم همینطور میبینید؟
بله من نقش دختر بزرگ خانواده را ایفا میکنم که یک نقش کاملا جدی است. یک دختری که کارشناسی ارشد روانشناسی دارد و در یک مهدکودک کار میکند و بهطور کلی هیچ ویژگی طنزی ندارد. ولی این طبیعی است که در یک شرایطی اتفاقاتی بیفتد که بامزه باشد. معلمان همه ما برایمان جدی بودهاند اما مثلا اگر پاشنه کفششان میشکست ما میخندیدیم این یک اتفاق است که آدم را به خنده میاندازد اما طنز نیست و دلیل بر آن نیست که آن معلم شخصیتی کمیک دارد.
اما به نظر میرسد با موقعیت دیر ازدواج کردن این کاراکتر میخواهد شوخی شود؛ اینطور نیست؟
نه. این دختری است که ازدواج نکرده سنش هم بالا رفته اما در ادامه متوجه دلیل آن خواهیم شد. نگاه ما به این موضوع اصلا طنز نبوده است. حتی روزی که من فکر میکنم پدر شاگردم قرار است به خواستگاریام بیاید مادرم تاکید میکند باید بیاید تا تو شرایطت را بگویی و تاکید میکند دختر خوب در هر سنی باید شرط بگذارد. یعنی ما اصلا تمسخری در اینباره نداریم و اتفاقا نگاهمان به این موضوع جدی است.
اسم سریال هست «آقا و خانم سنگی» اما بهنظر میرسد روابط آدمها در سریال مهمتر است تا آقا و خانم سنگی؛ این انتخاب اسم دلیل خاصی دارد؟
خب این انتخاب به عهده نویسنده است. اما برداشت شخصیام این است که سریال میخواهد تا انتها روند رسیدن آقا و خانم سنگی را دنبال کند. این دو میخواهند با هم ازدواج کنند و مشکلاتی در این راه وجود دارد؛ تمامی روابط آدمهای قصه نیز در راستای پیشبرد این هدف است. ضمن اینکه به هر حال تمام خانواده سنگی هستند.
تاکنون حدود ۱۰ قسمت از مجموعه «آقا و خانم سنگی» روی آنتن رفته است؛ آیا در این مدت بازخوردهای خوبی گرفتهاید؟
بله خدا را شکر مردم کار را بسیار دوست داشتند و من از بازخوردها راضی بودم.
در این مورد در رسانهها نظر کارشناسان را هم دنبال کردهاید؟ آنها هم راضی بودند؟
بله رسانهها را دنبال کردهام اما ندیدم کسی چیزی بنویسد که ببینم راضی بودهاند یا نه.
با سایر اعضای تیم پیش از این کار کرده بودید اما برای اولین بار است با شاهد احمدلو کار میکنید؛ کار با ایشان چطور بود؟
فوقالعاده بود. آقای احمدلو کارگردانی بود که هیچوقت نمیخواست به ما ثابت کند که کارگردان است. من خودم بیشتر حس میکردم یکی از بازیگران کار است که به همه کمک میکند. اینقدر کار با ایشان لذتبخش است که امیدوارم هرکسی که کار بازیگری را دوست دارد و در این عرصه فعالیت میکند کار با آقای احمدلو را تجربه کند.
کار با جوانهایی مثل خانم باهر و آقای جعفری که نقشهای اصلی نیز هستند چگونه بود؟
من با خانم باهر پیشتر در «کادوی دربهدر» کار آقای یوسف تیموری همکاری داشتم. او بسیار دختر شیرینیست و به هنگام کار بسیار حرف گوشکن و یک همکار عالی است. البته یکی از خوبیهای این کار این بود که تمامی بچههایی که بازی میکردند کاملا در خدمت سکانس بودند نه در خدمت خودشان. این واقعا برای بازیگر لذتبخش است وقتی میبیند که بازیگر مقابلش به فکرش هست و واقعا همه همینطور بودند؛ تمام کسانی که من با آنها در یک خانه بازی میکردم همینقدر عالی بودند؛ خانم باهر، خانم دولتآبادی، خانم تهرانی و همه دوستان. آقای علیرضا جعفری هم گرچه جوانند اما تجربه کاریشان از من بیشتر است. ایشان از بچگی مشغول کار بودهاند. بهنظرم همه چیز در «آقا و خانم سنگی» خوب بود ما همه مثل یک خانواده بودیم و من واقعا از این همکاری لذت بردم.
مرسده مقیمی