در
ابتدا نام علی احمدی بهعنوان کارگردان نمایش «پپرونی برای دیکتاتور»
اعلام شده بود، اما پس از مدتی نام شما بهعنوان کارگردان مطرح شد. چه شد
نام کارگردان تغییر کرد؟
در اصل علی، کارگردانی را به من هدیه کرد. زمانی که دوستداشتنیترین پسر
دنیا را داشته باشید و همکار خوبی برای شما باشد، این اتفاق اجتنابناپذیر
میشود. البته ناگفته نماند که این سالن بهنام من گرفته شده بود و قرار
بود نمایش «مستاجر جدید» را روی صحنه ببرم که علی پس از مدتی به من
پیشنهاد اجرای این نمایش را داد و در ابتدا قرار بود من بازی نکنم و تنها
کارگردان اثر باشم ولی نشد که من بازی نکنم. قرار شد من بازی کنم. در واقع
علی کارگردان این نمایش است، اما هدیه کرد به من و اکنون کارگردان منم!
پروسه تمرین به چه صورت بود؟
ما حدود یک ماه و نیم این نمایش را تمرین کردیم و خوشبختانه علی در ذهنش
کلیت اثر را داشت. در واقع زمانی که با یک گروه حرفهای کار میکنیم،
بچهها حرفهای هستند و در کار بسیار کمک میکنند. ما آدمهایی مانند ژاله
صامتی را روی صحنه داریم که بهنظرم فوقالعاده است. محسن کیایی و شیوا
ابراهیمی هردو بازیگران بسیار خوبی هستند. خوشبختانه علی احمدی هم بسیار
خوشفکر بود و توانست مسائلی که در ذهنش داشت پیاده کند. ما هم هرجا
میتوانستیم به او کمک میکردیم و حضور این گروه حرفهای بسیار کمک کرد.
ازآنجا که هیچ آماری از میزان استقبال مخاطب از تئاترها منتشر نمیشود، از شما میپرسیم میزان استقبال از نمایش چطور بوده است؟
از روز نخست تاکنون سالن پر بوده است. حتی روز بیستم مرداد که اشتباه پیش
آمد و تئاتر تعطیل بود، همه بلیتهای نمایش فروخته شد و حدود ۱۲۰ نفر مخاطب
آمده بودند و چون اطلاعرسانی کاملی انجام نگرفت بسیار اعتراض کردند. من
از همینجا باید از مخاطبان نمایش عذرخواهی کنم چون سالن به ما اعلام کرده
بود یک روز به مناسبت شهادت امام جعفر صادق، اجرا نداریم، اما روز بعد را
هم تعطیل اعلام کردند و مخاطبان ما سردرگم شدند.
شما تهیهکننده این نمایش هم هستید، نحوه تعامل مالی تماشاخانه ایرانشهر با شما چگونه بوده است؟
من برای نخستینبار بهعنوان تهیهکننده نمایشی را در تماشاخانه ایرانشهر
روی صحنه بردهام. چندینبار برای دوستانم بهعنوان بازیگر در سالن
ناظرزاده کرمانی و سالن سمندریان این مجموعه روی صحنه رفته بودم. از این
رو تجربه من به همین اجرا محدود میشود. ۸۰ درصد از گیشه به گروه تئاتر
تعلق دارد و ۲۰ درصد آن را تماشاخانه برمیدارد و همه هزینهها از جمله
تبلیغ، دکور، بازیگر و... هم برعهده گروه است.
آیا بهخاطر فروش گیشه و تم کمدی اثر، پژمان جمشیدی را برای این نقش انتخاب کردهاید یا نکته دیگری مدنظرتان بود؟
این نمایش سومین اثری است که من با پژمان کار میکنم. البته تاکنون
بهعنوان بازیگر با هم کار میکردیم و ارتباط دوستی میان ما برقرار شد.
بهنظر من واقعا پژمان جمشیدی در این نمایش بسیار همسان با گروه است. پژمان
بسیار باهوش و دوستداشتنی است، اما این بازی خوب پژمان بهخاطر علی احمدی
است. یادم نمیرود که در یک اثر با پژمان همبازی بودم و علی آمد، کار را
دید و بسیار راحت به پژمان گفت بازی شما را دوست ندارم. بعد از آن با
یکدیگر مانند دو دوست تعامل کردند، علی با پژمان تمرینهای شخصی برگزار
میکرد و پژمان هم حرفهای علی را گوش کرد و البته گفتم که خودش هم بسیار
پیگیر و باهوش بود. خود علی معتقد است پژمان باهوش است و شاید دیگران
نتوانستهاند به خوبی از او استفاده کنند. بسیاری شبها او را تشویق
میکنم و اصلا از این انتخاب پشیمان نیستم. اگر بازهم کاری پیش بیاید حتما
از پژمان استفاده میکنم. نکته دیگری که باید درباره پژمان جمشیدی بگویم
این است که غیر از بازیگری بسیار همراه است و برای کار دلسوزی میکند. دوست
بسیار خوبی هم هست. عجیب گوش میکند، عجیب تعامل میکند و با گروه
خوشرفتار است. باورتان نمیشود چقدر به کار ما کمک کرده است. البته مشخصا
نیاز به تجربه بیشتری دارد. پژمان وقتی میبیند نمیتواند با کارگردانی
تعامل خوبی داشته باشد، کارش ضعیف میشود.
گفت و گو از مینا صفار
انتهای مطلب
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است