به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، فاطمه ترکاشوند خبرنگار و علی سعادتمند منتقد و کارگردان سینما درباره فیلم کوتاه «جناکات» ساخته عطا مجابی که در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور دارد، یادداشتی نوشتند.
متن یادداشت فاطمه ترکاشوند به شرح زیر است:
«اگر دو جلد چندصدصفحهای از رمان قطور «جنایت و مکافات»، اثر جاودان داستایوفسکی را فشرده کنیم از موقعیت مرکزی میماند یک قتل، از شخصیتها میماند راسکونیکف و پیرزن، و از ماجرا هم یک جدال اخلاقی. کاری که «جناکات» به خوبی انجام میدهد اما به آن قانع نمیشود؛ بالا میرود تا به انتقال فضای روانی انباشته از عذاب وجدان شخصیت اصلی نزدیک شود و حال و هوای جنایی داستان را که به نورپردازی نئونوآر بسیار نزدیک است، بازپرداخت کند.
تماشای این جنس نورپردازی با سایههای بلند و غلیظ و تیز که روی دیوارهای دفرمه شده در پرسپکتیو زوایای نامانوس و لنزهای غیرنرمال دوربین، لیز میخورند حالا در هشتیها و دهلیزها و طاقیهای معماری ایرانی، تجربهای تازه و غیرمألوف خلق میکند که مخاطب را با خود به درون داستان میکشد. جایی که قرار است در اخلاقی بودن یا نبودن قتل پیرزنی ثروتمند به دست جوانی نیازمند، سرگردان شود و همراه راسکولنیکف، حتی اگر قتل را عادلانه بداند در هجوم عذاب وجدان اخلاقی بمیرد.
کنتراست رنگ قرمز جوجههای هشدار که به جای فمفتال نشانده شده، بر همراهی مولف با قضاوت اخلاقی درباره یک قتل به ظاهر عادلانه، تاکید میگذارد و کنش انتقامجویانه نهایی بر آن مهر تایید میزند.
«جناکات» اثری موفق در اقتباسی کوتاه از یک رمان بلند است که بیهیچ کلامی، قصهای سرراست میگوید و فضای بدیع و خلاقانه با لحنی گهگاه حتی طنز در عین تناسب با داستان، خلق میکند؛ پیوندی میان ادبیات روسیه قرن نوزدهم، سینمای نیمه قرن بیشتم آمریکا و معماری سنتی ایرانی.»
همچنین یادداشت علی سعادتمند به شرح زیر است:
«فیلمی بیسر و ته؛ بدون داستان. نمادزده؛ فیلمی که از ژانر جنایی و دلهرهآور فقط یک تکنیک کورکورانه را دنبال میکند تا شاید تبدیل به یک فیلم نوآر شود اما در آن هم به نتیجه نمیرسد.
کاراکتر باورپذیر نمیشود تا بتوان درونیات او را دنبال کرد و با ذهن بیمار او همراه شد. استفاده از تم رنگی سیاه، سفید و قرمز، که برای ایجاد دلهره و هیجانهای اکسپرسیونیستی درافکت رنگ و نور استفاده شده، جز اینکه باعث مسخرگی شود، کار دیگری نمیکند.
جوجهماشینی فیلم بدل به نماد و ابزاری برای جنایت نمیشود. فیلم در جاهایی سعی میکند شبیه جنایت و مکافات باشد، که ای کاش کمی به آن نزدیک میشد، اما راسکلنیکف قلابی فیلم خودش هم نمیداند کی هست و چه میخواد. خود درگیریها و کشمکش درونی او دچار تزلزل و فروپاشی است.
ساختار، بازی، تدوین و کارگردانی بسیار ضعیفتر از آن است که حتی بتوان این فیلم را تقلیدی کورکورانه از سینمای نوآر، که سبکی شناخته شده با المانهای مشخص فیلمنامهای و تکنیکی است، تماشا کرد.»
انتهای پیام/
There are no comments yet