به گزارش صبا، اکران چنین فیلمهایی میتواند صنعت سینما را از امواج پر تلاطم ضرر و زیان به ساحلی امن هدایت کند. حال با کنکاشی در محتوای اثر بهتر میتوانیم قصه هدایت به ساحل امن را درک کنیم.
امید شمس کارگردان فیلم ملاقات خصوصی دو عنصر کاملا متضاد یعنی عشق و وظیفه را در کنار یکدیگر قرار گذاشته و سعی میکند کشمکش یا همان درام را در نسبت این دو مفهوم شکل دهد. در واقع موقعیتی میسازد که در آن وظیفه دگرگون شده و لباس عشق به تن میکند. پرسش اساسی از آنجایی میآید که حال چگونه میشود به چنین ایده ناظری دست یافت؟
برای پاسخ به این پرسش باید به سیروسلوک شکلگیری عشق و وظیفه در اثر نگاهی بیندازیم. رمانسی که میان هوتن شکیبا و پریناز ایزدیار در درون و بیرون زندان جریان یافته از یک سو و در سوی دیگر رهاییِ شکیبا از زندان به عنوان یک وظیفه تلقی میشود. میتوان رمانس گفتهشده را در دیدرس قرار داد.
عشق بلافاصله پس از وقوع وفاداری را به بار میآورد. وفاداری رشتهای است که به اعتماد گره خورده است. اعتماد میتواند کاراکترها را به یکدیگر نزدیک کند و از آنها یک تیم بسازد. بودن در تیمی که از اهدافی مشترکی برخوردار است رفته رفته عشق و احساسات نفسانی را به وظیفهای متقن بدل میکند. از این رو آزادی هوتن شکیبا از زندان دیگر یارای ایستادگی در برابر عشق او را ندارد.
اکنون گزارههایی که از فیلم ملاقات خصوصی یک درام اجتماعی میساخت کنار رفته و کلیت اثر به ژانر عاشقانه نزدیک و نزدیکتر میشود. تا جایی که هنگام تصمیمگیری کاراکتر اصلی و برملا شدن ایدهناظر (درونمایه) عشق به وظیفه ترجیح داده میشود. در نتیجه ایدهناظر که همواره به منزله کُنه اثر شناخته میشود ژانر عاشقانه (رمانس) را تبیین میکند.
موفقیت امید شمس در ترسیم ژانر از دلایلی است که میتواند سینمای مذکور را به امنیتی نسبی نزدیک کند.
There are no comments yet