ایفای نقش بچه های سرطانی که امید در وجودشان هنوز به پایان نرسیده و شیرینی های زندگی آنها در دوران درمان انصافا کار سخت و دشواری ست؛ که به نوعی راه رفتن برروی لبه تیغ به نظر می آمد. اما این بچههای پرشور چنان از پسِ نقشی که کارگردان برعهده آنها گذاشته برآمده بودند که شاید ” خیل زیادی از مدعیان حرفه ای این هنر قادر به ایفای آن نباشند.
بچههای بازیگر فیلم «کاپیتان» حتی در مصاحبه مطبوعاتی پس از اکران فیلم درجشنواره زمان عکاسی خبرنگاران هنوز هم بازی می کردند و مخاطب شان را سرکار می گذاشتند.
فیلم «کاپیتان» یکی از آثار نوجوانانه یا تین ایجری جشنواره چهل و یکم بود، که به کودکان سرطانی می پرداخت. محمد حمزه ای کارگردان که قبل از این با فیلم «آذر» به تهیهکنندگی نیکی کریمی در سال ۹۵ به حیطه کارگردانی سینما وارد شد، این بار در کاپیتان قدمهای بلندی برداشته و از آن روایت ضعیف، نا متعارف و شعاری تجربه اول خودش فاصله گرفته؛ و اثری امیدوارانه، شریف، جذاب را جلوی دوربین برده است.
حمزه ای برای پیدا کردن امید و انگیزه به یکی از تلخ ترین و ناامیدانه ترین جاها یعنی بخش کودکان سرطانی یک بیمارستان رفته، که اغلب فاصله زیادی تا پایان راه زندگی ندارند و در آرزوی نشدنی بازیابی سلامتی کامل و زندگی در کنار خانواده و جامعه روزگارشان را به سختی همراه با درد و رنج بیماری هولناک سرطان میگذرانند. در این میان نوجوانی به نام عیسی است که در شرایط مشابه باسایر کودکان بستری دراین بیمارستان آرزوی بزرگتری برای خودش دارد و آن کاپیتانی تیم فوتبال و بازی در آن پُست است. عیسی روز و شب بااین خیال می گذراند، ودیگر بچه های بیمار را هم با همین آرزو و انگیزه، امیدوارانه نگه میدارد. در این میان پرستاران خصوصا خانم نظری( بابازی پانتهآ پناهی ها) و خانواده بچهها از جمله پدر عیسی (بابازی پژمان بازغی) و یک فوتبالیست مشهور نقش مهمی ایفا میکنند. تصاویری که محمد حمزهای از شیطنت و بازیگوشی های کودکانه بچه ها نشان میدهد، و همچنین فضا سازی سرحال و شاداب بر پس زمینه سرد در و دیوار های بیمارستان میتواند همان حرف فیلم را در ترکیب بندی و میزانسن اثر نشان دهد.
فیلم کاپیتان می توانست اثری شعاری یا سیاه باشد، اما گویی فیلمساز از آن عبور کرده و اجازه نداده فیلمش در عین واقعیت تلخ به سیاهی تصویر و فنا شدن بیانجامد. وتا حد امکان مصداق بارز در اوج تلخی وناکامی زندگی می توان به شیرینی حیات رسید را معنی کرده، ونکته قابل توجه و تامل این است که، فیلم کاپیتان باریتم متناسب و رو به جلو که مخاطب را در پایان فیلم ناراضی یا افسرده از سوژه اثر از سالن سینما بدرقه نمیکند ، نتوانسته نظر هیئت داوران جشنواره چهل و یکم را به خود جلب کرده و حتی برای یک بخش از گزینههای رقابتی سودای سیمرغ عنوان نامزدی را بدست آورد!! چه بسا شاهد بودیم که آثار به مراتب ضعیف تر و نامتناسب تر حداقل در یک بخش از رقابت جشنواره کاندیدا شده بودند…
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است