فیلم سینمایی دوار به کارگردانی میثم حسنزاده و تهیهکنندگی علیرضا علویان از ۱۷ اسفند در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر تجربه اکران خود را آغاز کرد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است؛ میلاد موزیسینی است که فراموشی دارد. او برای اینکه بیماری فراموشی برایش مشکلساز نشود تمام برنامههای زندگیاش را بوسیله یادآوریهای آلارم گوشیاش تنظیم کرده است.قصه از جایی در خاطر میلاد شکل میگیرد که مهسا نامزدش دیگر درکنارش نیست و او به دنبال کشف این ماجراست. در این بین میلاد مدام خود و سرنوشتش را با مری کوری خواننده معروف گروه کویین مقایسه میکند. میلاد خزاعی، مهسا اکبرپور، راحیل کافی، رضا سنایی و مصطفی امیری بازیگران «دوار» هستند. به همین بهانه خبرنگار صبا با کارگردان (میثم حسن زاده) احسان شیبانی(تدوینگر) پیام آزادی (آهنگساز) میلادخزائی(بازیگر) ومهسا اکبرپور(بازیگر) این فیلم گپ و گفتی داشت که در ادامه میخوانید:
میثم حسن زاده فارغ التحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه هنر ومعماری است کار فیلم سازی خود را از انجمن سینمای جوان مشهد شروع کرده و بعد از ساخت چندین فیلم کوتاه و حضور درجشنوارههای مختلف داخلی و خارجی به حوزه فیلمسازی مستند گرایش پیدا کرد. دراین مسیر هم چند فیلم مستند تولید کرد و دراین بین در دورههای فیلم سازی اصغر فرهادی و مانی حقیقی هم شرکت و کسب تجربه کرد. فیلم دوار، اولین تجربه ساخت فیلم بلند اوست که این روزها توسط گروه هنر وتجربه به نمایش درآمده است.
از روند و ساخت فیلم دوار بگوئید؟
رفاقت و اعتمادی که علیرضا علویان به بنده داشت در ساخت فیلم بسیار موثر بود، علویان هم یک صداگذار حرفهای و هم تهیهکننده فیلم دوار هستند و درکل رویکردی حمایتگرانه به دوستانی مانند من که در حال کسب تجربههای جدید در حوزه فیلمسازی هستند، دارند. در واقع همین رفاقت و اعتمادی که علویان از کارهای قبلی کوتاه به دوربین من داشت، باعث شد تهیهکنندگی دوار را بپذیرند و در ادامه این فیلم به صورت مستقل با هزینه شخصی علویان و مقداری هم بنده به تولید و ساخت رسید. من به دنبال فیلم مستقل بودم، فیلمی که بدون دغدغه حضور در جشنواره و پذیرفته شدن و یا… معرف دنیای خود باشد. یه این ترتیب مهمترین هدفم ساخت فیلمی بود که انحصارا به دنبال فستیوال و نگاه قضاوتگرا نباشد. اپیدمی در جامعه فیلمسازی ما در حال جریان است که عمدتا به دنبال موضوعاتی هستیم که خوشایند نگاه مخاطب و یا جشنواره پسند باشد به همین دلیل پرداخت به موضوعات اجتماعی با رویکرهای گاها چالش برانگیز از معضلات اجتماعی بسیار زیاد به چشم میخورد. با همین پیش زمینه مسئله برای من متفاوت بود و به دنبال ساخت فیلم در یک ژانر کمتر کارشده با روایت غیرخطی رفتم که به موضوع ذهن و نقش زمان در تجربه زیسته میپرداخت. همچنین دوار برای من تجربهای از کشف ناشناختهها را به همراه داشت که برایم بسیار جذاب بود.
روایت غیرخطی با توجه به نوع مولفهها زیر شاخه های متفاوتی دارد، اما مهمترین هدف غایی این ساختار روایی رسیدن به یک بیزمانی سودمند است. آیا دوار به این هدف رسید؟
نکته مهم برای رسیدن به این مسئله این بود که کارگردان از همان ابتدا با یک روایت کلاسیک سه خطی مشخص و بسته شده به سراغ خلق اثر نرود و از اتفاق هر لحظه برای رسیدن به این مهم سود جوید. ماحصل این دست کارها آنچیزی میشود که روی پرده نمایش است. تا قبل از آن هر تغییری در اثر در جهت فرم ومحتوا لحاظ میشود، تا به بهترین شکل تاثیر خود را در انتقال معنا بر تماشاگر داشته باشد. کمااینکه درابتدا هدف من ساخت روایت غیرخطی بود اما به صورت عجیبی کار به سمت بیزمان شدن پیش رفت. من معتقدم آنچه در فیلمنامه اولیه نگاشته میشود، قابلیت بازنویسی و بازنمایی در هر مرحله از ساخت فراهم است.
جرقه اصلی این اثر که روایت شخصیتی گرفتار در ذهن خود است، چگونه برایتان روشن شد؟
مقالهای خواندم که برایم بسیار جذاب بود. این مقاله نوعی از روایتگری مدرن را به چالش کشیده بود که توسط یک راوی ناموثق بازگو میشود. این روای با توجه به شرایط خاصی که دارد برای مخاطب قابل اعتماد نیست و ممکن است در قصه پردازی جریانهایی را به چالش بکشد که ریشهای در واقعیت ندارند. برای همین من به دنبال شخصیتی رفتم که دچار بیماری دمانس و دچار فراموشی است.این ایده در کنار اینکه جذاب است بسیار هم ترسناک بود چرا که ممکن بود به دلیل همین بیاعتمادی، مخاطب را همراه خود نکند. به همین دلیل بعد از تولید فیلم، در مرحله تدوین با وسواس زیادی سعیمان بر این بود که اثری خوش ساخت و ریتمیک را آماده کنیم.
اگر موضوع فیلمنامهای شما به صورت روایت خطی بازگو می شد، در انتقال معنای اثر خللی بوجود میآمد؟
قطعا، وقتی مخاطب با یک روایت سه نقطه عطفی و خطی مواجه است تکلیفش با اثر مشخص است به همین ترتیب مواجهاش با اثر شیوه ذهنی خودش را دارد. من دوست داشتم مخاطب با کاراکتر، در این سفر ذهنی پریشان همراه و دنیا را از نگاه او ببیند. به همین دلیل از ابتداییترین امکانات روایی موثر در سینما تا بزرگترین آنها بر همین اساس چیده شدند.در واقع قاببندی دوربین تا بازی بازیگر و پوستر اثر و…همه و همه فرم هایی بودند که با محتوا در ارتباطی دوسویه بودند.
آیا این اثر ما را به یاد فیلم یادآوری کریستوفرنولان نمیاندازد؟
اتفاقا این سوال برای پخشکنندههای خارجی این اثرهم پیش آمده بود. اما صادقانه باید گفت در سینمای جهان چه کسی است که می تواند ادعا کندفیلم های درخشان نولان را ندیده و تحت تاثیر قرار نگرفته؟ بله من هم مانند بسیاری از مخاطبان سینمای جهان فیلم های این سینماگر حرفهای را دیده و دنبال میکنم، اما در جریان پرداخت و اجرا کاملا مستقل عمل کردم. همانطور که فیلم یادآوری درونمایهای معمایی، با چالشهای بیرونی است، ولی دوار فیلمی است که بیشتر فضای درونی دارد و حالات روحی و روانی کاراکتر را در مواجه با مسئله فراموشی به چالش میکشد.
ارجاع بینامتنی اثر به خواننده اصلی گروه راک کوئین، فردی مرکوری چه کمکی به این اثر کرد؟
به غیر از آنکه در فضاسازی ذهنی کاراکتر اصلی بسیار موثر بود، در حال حاضر بسیاری از پخش کنندگان خارجی از این ارجاع استقبال کرده و برای شان جالب است که بدانند چگونه از این شخصیت در فیلم استفاده شده است.
تا همینجا که چندین روز از اکران فیلم گذشته، بازخوردها را چگونه ارزیابی کردهاید؟
بازخورد بسیار خوبی هم در افتتاحیه تهران داشتیم و همچنین در اکران فیلم در مشهد، آنچه که برای من جالب بود این است که با اینکه در این اثر من گاهی با صبر مخاطب بازی کرده ام اما تماشاگر تا انتها با فیلم همراه شده و آن رادنبال میکند. و به این نتیجه رسیدهام که مخاطبان ایرانی بسیار باهوش هستند و زمان آن رسیده که فیلمها هم به تناسب این باهوشی وارد ساختارهای جدیدی از فیلمسازی شود. متاسفانه در حال حاضر فیلمهای ساخته میشود که ذهن مخاطب را تنبل میکند و لازم است گاهی مخاطب به تماشای اثری بنشیند که مانند شوک عمل کرده و باهوشی مخاطب را به یادش بیاورد. در انتها امیدوارم مخاطبان روی بازیگر برای دیدن و یا ندیدن فیلم قضاوت نکرده و از کسانی که در سینما به دنبال تجربه های جدید هستند دعوت میکنم این فیلم را حتما ببینند. تیم دوار از هرگونه نقد مثبت و منفی استقبال میکند.
منبع: روزنامه صبا- سمیه نجفی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است