«غریب» دریچه جدیدی رو به سینمای دفاع مقدس و جهان نامکشوف شهدای جنگ تحمیلی نمیگشاید. این فیلم جز تکرار، هیچ ندارد. همه چیزش در دایره کلیشهها محصور و خلاقیت عنصر اصلی غایب در فیلم است. شخصیت اصلی همچون نام فیلم تا انتها غریب میماند و کامل نمیشود. این شخصیت قرار بوده بازنمایی شهید بروجردی باشد اما عملا به ترکیبی از چند شهید دفاع مقدس تبدیل شده است. انگار که نویسنده، شخصیت اصلی را نه بر مبنای زندگی شهید بروجردی بلکه بر مبنای چند بیوگرافی از شهدای مقدس خلق و پردازش کرده باشد… فرازونشیبهای زندگی کاراکتر اصلی به خوبی دراماتیزه نشده است و در نتیجه تماشاگر در شادیها و غمهای او شریک نمیشود. چند رخدادی که قرار بوده پیش برنده داستان باشند زود لو میروند و از تب و تاب میافتند. موقعیتهای دراماتیک و نمایشی در نطفه خفه شده حتی شکل نمیگیرند، چه برسد به اینکه ثمر دهند! غلطهای الفبایی در میزانسن، تکنیک و تصاویر فیلم کم نیستند. مثلا در سکانسهای مربوط به گفتگوی رزمندهها، هیچکدام از بازیگران پشت به دوربین نمیکنند و همیشه یک طرف صحنه خالی است تا دوربین فیلمبردار به کلیشهایترین شکل ممکن آنچه را در مقابل دارد، ضبط کند! کاراکترهای زن در جهان مردانه فیلم رها و بیسرانجام به نظر میرسند. گریم بازیگران توی ذوق زننده و غیرحرفهای است. تدوینگر به ریتم بیاعتنا بوده و وظیفه خود را محدود به پشت سر هم چیدن رخدادها کرده است.
«غریب» به خاطر ضعفهای داستانی و تکنیکی متعددش در نهایت نمیتواند به نقطه قابل اتکاء و اثر ماندگاری در سینمای دفاع مقدس و ژانر جنگی تبدیل شود.
٭منتقد فیلم/ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران