تلویزیون دست به هر کاری می‌زند جز تحول!؟ | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۱۳
مروری بر شیوه مواجهه تلویزیون با تحولات رسانه‌ای و فرهنگی کشور

تلویزیون دست به هر کاری می‌زند جز تحول!؟

تلویزیون اصرار عجیبی روی این دارد که کیفیت کارهایش را تغییر ندهد و درعوض هر روش دیگری را امتحان می‌کند!

 

  چه کسانی از کوچک شدن دایره مخاطبان نفع می‌برد؟

تعداد برنامه‌هایی که تعداد زیادی هوادار متعصب داشت، نه صرفا برنامه‌های سرگرم‌کننده پرمخاطب بلکه برنامه‌های آموزنده و گفت‌وگومحوری که مخاطبان جدی آن را دنبال می‌کردند، به‌شدت پایین آمده است. سریال‌ها هم در دوره‌ای که سریال‌سازی دنیا در اکثر کشورها پیشرفت‌های شگرفی کرده، از واضح‌ترین معیارهای فنی پیروی نمی‌کنند و به قدری ضعیف هستند که گاهی تماشایشان برای کسانی که با نسخه‌های مترقی‌تر این سال‌ها سلیقه‌هایشان ارتقا پیدا کرده، به مثابه شکنجه است. تلویزیون دیگر توان این را ندارد که تعداد قابل توجهی از مخاطبان را وادار کند تا ساعت‌شان را با برنامه‌های آن تنظیم کنند و رأس یک زمان مشخص، وقت‌شان را برای نشستن پای یک برنامه خالی کنند. بیراه نیست اگر بگوییم این روزها در غالب موارد تلویزیون در جاهایی دیده می‌شود که آن را روشن گذاشته‌اند تا فضا سوت و کور نباشد؛ از منازل مادربزرگ‌ها گرفته تا بعضی مغازه‌ها. اینها لزوما به رقبا ربطی ندارد بلکه نشانه‌هایی از افت محسوس تلویزیون از یک سو و به هم خوردن رابطه عاطفی‌اش با مخاطبان از سوی دیگر است. تلاش چندساله مدیران صداوسیما برای از میدان به در کردن یا حتی نابودی رقبا ثمر چندانی نداشته و به نظر می‌رسد در چشم‌اندازهای آینده هم بی‌ثمر بودن همیشگی‌اش مشخص شده باشد. مدیران تلویزیون حالا دارند ضمن ادامه دادن به تلاش بی‌فاید‌ه‌شان در حذف رقبایی که بخش عظیمی از مخاطبان را به سمت خود کشیده‌اند، قید آن بخش عظیم از مخاطبان قهر‌کرده با تلویزیون را هم می‌زنند و روی بخش محدودی از دنبال‌کنندگان حساب باز کرده‌اند. این شیوه، ذی‌نفعان خودش را دارد و در دوره جدید تلویزیون کسانی برنامه‌ساز و سیاستگذار شده‌اند که هرچه کنند، دایره مخاطبان‌شان وسیع‌تر نخواهد شد و تنها در شرایطی که بتوانند سلیقه‌ها و سبک زندگی‌های محدودی را هدف‌گیری کنند، قادر به عرض اندام خواهند بود. طبیعتا چنین افرادی از اینکه قاعده محدود شدن مخاطبان، به‌عنوان یک اصل در تلویزیون پذیرفته شود منفعت می‌برند و مدافعش هستند.

 

  چقدر در حذف رقبا موفق بودید؟

وقتی رسانه ملی ضعیف کار کند، پلتفرم‌ها نقش پررنگ‌تری پیدا خواهند کرد. ابتدا تصور می‌شد که حضور پلتفرم‌ها ممکن است صداوسیما را در یک تکاپوی رقابتی بیندازد و باعث بهتر شدن کیفیت کارها و البته یک‌سری گشایش‌ها و رفع ممنوعیت‌های دست و پاگیر ‌شود. این طبیعی‌ترین نتیجه‌ای بود که به نظر می‌رسید رخ بدهد اما چنین نشد؛ چون مدیران سازمان حاضر به هر کاری بودند جز ارتقای کیفیت. به نظر می‌رسد که صداوسیما در این مدت از هر ابزاری که داشت استفاده کرد تا رقبا را از بین ببرد. به عبارتی آنها به جای آنکه خودشان را بالا بکشند، سعی کردند بقیه را از پله‌های بالاتر نردبان پایین بیندازد. دست آخر همین چند روز پیش بود که پیمان جبلی، رئیس صداوسیما از دهه ۷۰ به‌عنوان دهه بی‌ر‌قیب بودن تلویزیون و دوران طلایی آن نام برد. این واقعیت را که دوران بی‌رقیب بودن تلویزیون ایران به سر آمده باید پذیرفت، چون اگر پلتفرم‌های داخلی نباشند، شبکه‌های ماهواره‌ای هستند و اگر آنها هم نباشند، فضای مجازی و انواع خوراک‌هایی که بر بستر اینترنت عرضه می‌شوند، هست. همین پلتفرم‌های داخلی چندسال پیش سعی کردند تمام سایت‌های عرضه فیلم‌ و سریال‌های خارجی را مسدود کنند تا بی‌رقیب باشند. دولت وقت هم به آنها دوپینگ بی‌سابقه‌ای رساند و عمده این سایت‌ها را از سورس بست. آخرسر چه شد؟ آیا آن رقبا از میدان به در شدند؟ همین حالا هر فیلم و سریالی به زبان‌های ترکی، کره‌ای، هندی، اسپانیایی، روسی، عربی و… در فضای خارج از این پلتفرم‌ها با زیرنویس و گاهی دوبله فارسی به‌راحتی در دسترس است. چنان دوپینگی که دولت قبل به پلتفرم‌های داخلی رساند، هیچ‌گاه در نزاع تلویزیون با همین پلتفرم‌ها نصیبش نخواهد شد. اما بد نیست که مدیران سازمان ببینند بهره‌مندی از چنین موقعیتی هم نتوانست نفعی به حال چند وی‌اودی داخلی برساند. این کار اساسا بی‌فایده است.
حتی اگر به‌طور عینی هیچ رقیبی در فضای رسانه‌ای برای تلویزیون وجود نداشته باشد، مدیران صداوسیما باید فرض بگیرند که با قدرتمندترین رقبا طرف هستند و بر همین اساس برنامه‌ریزی کنند؛ وگرنه باز سونامی غافلگیری‌ها از راه خواهد رسید و بنیان‌ها را در هم خواهد کوبید. این روند چه تاثیری روی شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران خواهد گذاشت؟ فرجام ادامه این وضعیت چگونه قابل‌پیش‌بینی است؟

 

  برنده نهایی این دعوا کدام گروه از مردم هستند؟

تلویزیون اصرار عجیبی روی این دارد که کیفیت کارهایش را تغییر ندهد و درعوض هر روش دیگری را امتحان می‌کند. وقتی کیفیت کارهای تلویزیون ضعیف شود، نقش پلتفرم‌ها در ساخت فضای فرهنگی و رسانه‌ای پررنگ‌تر می‌شود اما چه کسی یا چه کسانی به این پلتفرم‌ها جهت می‌دهند؟ آنچه احتمالا در مرحله اول پیش چشم می‌آید، این است که یک اقتصاد سیاسی پشت تشکیل این رسانه‌هاست؛ سیاستی که عقبه جناحی هم دارد. از پرداختن به این مورد فعلا می‌توان صرف‌نظر کرد؛ چه اینکه رسانه ملی هم به‌نوعی با یک اقتصاد سیاسی دیگر پیوند خورده است. نکته اجتماعی بحث اما همچنان مهم است و می‌توان در آن دقیق شد. پرسش اصلی را دوباره مرور کنیم؛ چه کسی یا چه کسانی به این پلتفرم‌ها در ساخت فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشور جهت می‌دهند؟ محصولات پلتفرم‌ها را ابتدا کسانی می‌بینند که مشترک این رسانه‌ها هستند و برای تماشایشان پول می‌پردازند. آنها هستند که یک فیلم یا سریال را به سود می‌رسانند و در مرحله بعد اثر و محصولی که به سود رسیده، می‌تواند به‌طور مجانی در اختیار باقی مخاطبان قرار بگیرد. دانلودهای غیرمجاز از اینجا به بعد فراوان می‌شوند و صاحبان پلتفرم‌ها با اینکه هیچ وقت این دانلودها را تایید نمی‌کنند، با اغماض از کنارش می‌گذرند، چون سود ممکن و قابل‌وصول پروژه‌ها توسط همان مخاطبان اولیه یا همان مشترکان تامین شده است. درحقیقت این همان مخاطبان اولیه یا همان مشترکان پلتفرم‌ها هستند که نوع آثار، محتوای آنها و کیفیت‌شان را به‌عنوان سفارش‌دهندگان اصلی تعیین می‌کنند و گروه‌های بعدی مخاطبان که به تعبیری مخاطبان مجانی هستند، باید از سلیقه همین گروه محدودتر اولیه پیروی کنند. این وضع به‌نوعی طبقاتی کردن سلیقه جامعه است و قرار دادن گروهی از افراد متمکن‌ در جایگاه لیدرهای اجتماع. حتی قبل از به‌وجود آمدن پدیده‌ای تحت‌عنوان پلتفرم‌های محتوای صوتی و تصویری و باز شدن پای آن به ایران، از دوران تلویزیون‌های کابلی هم در خارج از ایران چنین وضعی رصد شده بود. مزیت تلویزیون‌های پابلیک این است که می‌توانند این قاعده را به‌هم بزنند و مقداری عدالت را بین طبایع و سلایق مختلف جامعه برقرار کنند. همین است که حتی در مشهورترین کشورهای دنیا به سیستم سرمایه‌داری و بازار آزاد هم تلویزیون‌های مجانی وجود دارد؛ تلویزیون‌هایی که بهای آن را همه مالیات‌دهندگان می‌پردازند و مصرف آن برای همه به‌طور یکسان امکان‌پذیر است. مدیران صداوسیما اما قضیه را طوری دیگر درک می‌کنند. آنها در پاسخ به این پرسش که چه گروهی از مخاطبان به‌عنوان صاحبان سلیقه مرجع، به تلویزیون و پلتفرم‌ها جهت می‌دهند، معمولا فقط به صورت‌بندی اول توجه دارند؛ به اینکه کدام جریان سیاسی از کدام یک از این دو جریان رسانه‌ای حمایت می‌کند. اگر بخشی از طبقه متوسط که به یک جریان سیاسی کشور نزدیک‌تر است، محصولات پلتفرم‌ها را بیشتر می‌پسندد، ما هم سراغ بخش دیگری از جامعه می‌رویم که به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی نگاه متفاوتی دارد و محصولات دیگرگونه‌ای را می‌پسندند. اگر آنها طرفداران خودشان را دارند، ما هم بهتر است تعارف را کنار بگذاریم و به‌جای تلاش بی‌فایده برای جذب کردن همه، به کسب رضایت صددرصدی از خودی‌ها فکر کنیم. برعکس صداوسیما که ملی است اما به مخاطبان محدود فکر می‌کند، پلتفرم‌ها به همه فکر می‌کنند و یک گروه اجتماعی را لیدر سایر گروه‌ها قرار داده‌اند و باعث شده‌اند ذائقه آنها به بقیه هم خورانده شود. کار صداوسیما درمقابل این است که یک گروه را سوا کرده و پای برنامه‌هایش نشانده و می‌گوید من همین‌ها را نگه می‌دارم و از جذب بقیه هم دل کنده‌ام. اگر پلتفرم‌ها به همین سیاق پیش بروند و صداوسیما با همین دست فرمان و همین نوع نگاه ادامه بدهد، از یک طرف مخاطبان پلتفرم‌ها هر روز بیشتر می‌شوند و باقی گروه‌های اجتماعی هرچه بیشتر به رنگ همان سفارش‌دهندگان اولیه در می‌آیند و از طرف دیگر دایره مخاطبان تلویزیون هر روز تنگ‌تر خواهد شد.

نشر اول: فرهیختگان- میلاد جلیل‌زاده

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۳/۴۱۳/۰۶۴/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۴۷/۸۵۱/۰۵۹/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳/۵۵۶/۱۷۳/۰۰۰
  • استاد
    ۸۸۸/۵۲۵/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۶/۴۵۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۲۴۳/۱۴۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۴۲/۷۲۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۱۸/۹۳۵/۰۰۰