به گزارش خبرنگار سینما صبا، کافیست لحظهای به درون خود و مسیری که تا کنون طی کردهایم، رجوع کنیم. در این لحظه زمان و مکان معنا میبازد. ما زیر آواری از خاطرات بیحرکت خواهیم ماند و تنها ارتباطمان با جهان بیرون یک لبخند یا یک قطره اشک خواهد بود. فرقی میان اشک و لبخند نیست. در هر دو رفتار ردپای غم و اندوه رویت میشود.
فیلم «توتوی قهرمان» قصه پیرمردی را روایت میکند که در خاطرات کودکیاش گم شده است. او میداند که روزهای خوب گذشته دیگر باز نخواهند گشت، اما میداند چگونه خودش را تسلا دهد…
جهانبینی ژاکو فان دورمل (کارگردان) میتواند ساختارهای روایی و نمادین این فیلم را برجسته کند. دورمل همواره در دیگر آثارش از قبیل «آقای هیچکس»، «انجیل جدید» و غیره به دنبال یک نقطه اتصال است. نقطهای که «زندگی» را به «عشق» وصل میکند. گاهی اوقات پیدا کردن نقطه مذکور دشوار است. گاهی هم به سادگی هرچه تمام در اختیار شخصیت اصلی و سپس مخاطب قرار میگیرد. دورمل در جستجوهایش به خاطرات کاراکترها نقب میزند. در فیلم «توتوی قهرمان» پیرمرد که همان توتو نام دارد، «زندگی» را در گذشته از دست رفتهاش میداند. گذشتهای که سرشار از «عشق» بود. کارگردان در همان ابتدای امر آن نقطه اتصال را بیننده مشخص میکند. در ادامه تکلیف کاراکتر اصلی باید روشن شود! او چگونه میخواهد گذشته، خانواده، کودکی و عشق دوران جوانیاش را زنده کند؟
بنابراین درونمایه فیلم «توتوی قهرمان» در فصل نخست قابل ردیابی است. هرچه هست به مضمون فیلم برمیگردد.
«توتوی قهرمان» پس از اکران و انتشار با استقبال خوبی مواجه نشد. «دوربین طلایی» از معدود جوایز شناختهشدهای بود که این فیلم موفق به کسب آن شد. «دوربین طلایی» توسط جشنواره فیلم کن به آثار برگزیده اعطا میشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است