«درِگوشی» از نمایشهای پر مخاطب ویژه نوجوانان است که این روزها در «تالار هنر» به روی صحنه میرود و با استقبال بسیار خوبی از جانب مخاطبان رو به رو شده است. متن این نمایش بر اساس داستان «مربای شیرین» اثر هوشنگ مرادی کرمانی، از اساتید مطرح حوزه ادبیات کودک و نوجوان نوشته شده است. در این نمایش، تنها دو بازیگر بزرگسال حضور دارند و سایر نقشها توسط بازیگران نوجوان ایفا میشود. «نرگس اصغری» از فعالان مطرح حوزه تئاتر کودک و نوجوان است و تا کنون آثار شاخص و مهمی را در این حوزه به روی صحنه برده است. در این نشست میزبان برخی از عوامل این نمایش بودیم و تلاش کردیم علاوه بر ویژگیهای این نمایش، در خصوص شرایط حاکم بر تئاتر کودک و نوجوان و همچنین مصائب و مشکلاتی که هنرمندان این عرصه با آن مواجه هستند نیز گفت و گو کنیم. در مجموعه رسانهای صبا میزبان نرگس اصغری (نویسنده و کارگردان)، داود زارع (طراح صحنه و لباس) و همچنین احمد خیرآبادی، مژگان مولایی بازیگران بزرگسال این نمایش و نیز بهاره توکلی و عرشیا طاولی بازیگران نوجوان و آینده دار این اثر بودیم.
محمدعرفان صدیقیان
***اولین بار است که نمایشنامه «درِگوشی» برای عموم به روی صحنه میرود؟
نرگس اصغری: بله. این متن ابتدا در کارگاه تولید اجرا شد و در آن نمایش، تمام بازیگران نوجوان بودند و در مرحله دوم از کار، دو بازیگر بزرگسال حرفهای به ما اضافه شدند که بخش زیادی از بار اجرا بر عهده آنها بود و این اتفاق باعث شد ریتم صحنه بهتر حفظ شود و در نتیجه کار بچهها سبکتر شده و با تمرکز بیشتری با نقشهای خود رو به رو شوند.
***آقای هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده برجستهای در حوزه ادبیات نوجوان هستند و اقتباس های بسیاری تا کنون در مدیومهای تئاتر، سینما و تلویزیون از آثار ایشان انجام شده است. شما با چه رویکردی به سراغ داستان «مربای شیرین» رفتید که پیشتر توسط «مرضیه برومند» به فیلم سینمایی تبدیل شده بود؟
نرگس اصغری: در میان آثار ادبی ایرانی، متاسفانه تعداد آثار شاخص مربوط به نوجوانان که مناسب جامعه و فرهنگ ما باشد زیاد نیست. همچنین از گذشته داستانهای آقای مرادی کرمانی در ذهن همگی ما نقش بسته است. به همین دلیل همواره این دغدغه را داشتم که اثری از ایشان را به نمایشنامه تبدیل کنم. به علاوه داستانهای آثای مرادی کرمانی بسیار تصویری بوده و تاکنون اقتباسهایی که از آنها صورت گرفته است بسیار موفق بودهاند و کارگردانهای بزرگی مانند آقای مهرجویی و پوراحمد و خانم برومند ثابت کردهاند که داستانهای ایشان تا چه اندازه قابیلیت تصویری شدن را دارند. متاسفانه در حوزه نمایش اقتباس از آثار آقای مرادی کرمانی محدودتر بوده است. در تلاش هستیم تا کارهای دیگر ایشان را هم بررسی کنیم و باز هم متنی از ایشان را در قالب اثری نمایشی به روی صحنه ببریم.
***نمایشنامه «درِگوشی» بر اساس داستان مطرحی از هوشنگ مرادیکرمانی نوشته شده است. علاقه شخصی شما بیشتر کار بر روی آثار اقتباسی است یا قصههای ارجینال را ترجیح میدهید؟
اصغری: اصراری روی اقتباسی بودن متن ندارم و آثار ارجینال را هم به روی صحنه بردهام، اما زمانی که یک قصه از قابلیت داستانی بسیار خوبی برخوردار است و رویکردی جهانی دارد، باید مورد توجه باشد. مربای شیرین به ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده و جوایز مطرحی را کسب کرده است و این نشان از قابلیت بالای این متن دارد. در واقع چنین آثاری سرمایههای ملی و ادبی ما هستند و باید مورد توجه قرار بگیرند.زمانی که قصد تولید کار داشتیم، روی چند قصه فکر کردیم. «مربای شیرین» را همه بازیگران نوجوان ما خواندند و همگی نظر مثبتی بر روی آن داشتند و برای من جالب بود که قصهای سال ها پس از نوشته شدن، همچنان میتواند با نسل جدید امروز که دارای تفکرات متفاوتی نسبت به گذشته هستند هم ارتباط برقرار کند. چنین قابلیتهایی در هر اثر یافت نمیشوند. به علاوه در صحبت با آقای مرادی کرمانی به ایشان گفتم که من قصد دارم ساختار و شکل داستان را تغییر دهم و ایشان بسیار خوشحال شدند و از این اتفاق استقبال کردند. بر خلاف بسیاری از نویسندگان آثار ادبی که در برابر هر تغییری در متن موضع گیری می کنند، آقای مرادی کرمانی به من کفتند که اصلا رویکرد درست به این متن همین است و من را به هیچ عنوان محدود نکردند و فقط تاکید داشتند که کار خوب و آبرومندی از آن اقتباس شود. این مسئله بسیار به من انگیزه داد چون میتوانستم ایدهها و تفکرات خودم را اجرایی کنم.
***آقای مرادیکرمانی تا چه اندازه در جریان روند اجرایی این نمایش بودند؟
اصغری: ایشان بخشی از تمرینها را دیدند و همینطور در اجرای نهایی هم حضور داشتند.
***چه نظری درباره این نمایش داشتند؟ آیا اجرای نهایی مورد قبول ایشان بود؟
اصغری: خداراشکر نظر ایشان درباره نمایش مثبت بود. زمانی که تمرینهای آخر را در تالار هنر انجام میدادیم ایشان حضور داشت، اما خواستند زمانی که این کار آماده شد به همراه مردم نمایش را تماشا کنند. ایشان از برخی تجربههای قبلی مربوط به این اثر رضایت نداشتند و به همین خاطر من کمی نگران نتیجه نهایی بودم و تلاش کردم شان و شخصیت قصه را حفظ کنم.
***کارگردانی آثار کودک و نوجوان باید دارای چه ویژگیهایی باشد تا بتوان مخاطبان این نسل را جذب کرد. چراکه این گروه سنی این روزها از سن خود بسیار جلوتر بوده و فضای فکری متفاوتی نسبت به نسلهای پیشین دارند…
اصغری: ما این شانس را داریم که در آموزشگاه خود میزبان نوجوانان بسیاری هستیم. آقای مرادیکرمانی به من میگفتند تو همراه این نسل هستی و در کنار آن ها زندگی میکنی و به همین دلیل نیاز ندارید تا پیرامون این نسل تحقیق بیشتری داشته باشید. همین مسئله باعث شده با روحیات و علایق این نسل آشنا باشم. حتی در طول همین کار، گاهی نظر بچهها را جویا میشدم تا کار بهتر شود. یا در بخش مربوط به کلاس درس، از آنها خواستم کلاسی که در مدرسه تجربه کرده بودند را اتود بزنند. سعی کردم مسائل مربوط به زندگی این نسل را از خود آنها گرفته و به آن بیان نمایشی دهم. به علاوه باید پارامترهایی در کار کودک و نوجوان باشد تا بتوان آنها را به عنوان مخاطب به سالن نمایش آورد. من عقیده دارم در ایران کار نوجوان تولید نمیشود. آثار مربوط به نوجوانان عموما کارهایی نیمه بزرگسال است و دغدغه جاری در آنها مربوط به رنج سنی بزرگسالان است. و یا اینکه آثار مربوط به کودکان است و تنها نام نوجوان را یدک میکشد. پارامترهایی درباره رنگ لباس و نوع موسیقی و … درباره کار کودک تعریف شده است. متاسفانه این موارد باعث شده چارچوبی شکل بگیرد و در پی آن، برخی از بچهها رغبتی برای تماشای آثار نداشته باشند. مخاطب کودک باید به همراه والدینش در سالن حاضر شود و به همین دلیل آثار را والدین آنها برای تماشا انتخاب میکنند. پارامترهای تعریف شده باعث شده تا متاسفانه چنین خط کشیهایی در ذهن مخاطب تثبیت شود. کارگردانهای کودک و نوجوان نیاز دارند تا بیش از اینها به روز باشند و به تماشای آثار روز در تئاتر دنیا بنشینند و خود را محدود به موارد تثبیت شده نکنند. من به همراه آقای زارع از حدود سال ۷۸ در این حوزه مشغول به کار هستم اما ما دیگر حاضر نیستیم که کارهای سالهای دور خود را به همان شیوه قبلی اجرا کنیم. مگر اینکه ساختار آنها به صورت کلی تغییر کند. باید آثار روز را ببینیم و مطالعه خود را بیشتر کنیم و هر چه بیشتر با کودکان و نوجوانان در ارتباط باشیم تا در جریان دغدغهها و مسائل آنها قرار بگیریم. همچنین باید وضعیت جامعه را رصد کرد تا از طریق آن خوراک فکری مناسب برای این گروه سنی شناسایی شود.
***خانم مولایی چرا این نمایش را برای بازی انتخاب کردید و به صورت کلی درباره نمایش کودک و نوجوان در شرایط فعلی چه نظری دارید؟ به نظر شما آثاری که برای این گروه سنی به روی صحنه میروند، تا چه اندازه برای مخاطبان جذاب است؟
مژگان مولایی: برای من افتخاری بود تا در این اثر حاضر باشم. اولین بار است که همبازی شدن با نوجوانان را تجربه میکنم و این اتفاق بسیار برای من جذاب است. ابتدای کار فعالیت برای این گروه سنی تجربه دشواری به نظر میرسید، چرا که نوجوانها دارای ویژگیهایی هستند که با شرایط روحی من سازگار نیست. اما در ادامه میان من با خیلی از این بچهها روابط دوستانهای شکل گرفت. امروز به چنین نگاهی رسیدم که برای کار نوجوانان مشتاق هستم و اگر باز هم شرایطی پیش بیاید حتما با رغبت آن را قبول میکنم. من از حدود سال ۷۷ مشغول به فعالیت هستم. کارهایی در کارنامهام موجود هستند که ارتباطی با فضای کودک و نوجوان داشتهاند اما خود من هیچ وقت با این گروه سنی همبازی نبودهام. من با خانم اصغری موافق هستم و احساس میکنم آثار کودک و نوجوان به فضای تئاتر آزاد نزدیک شدهاند. من این آثار را نمیپسندم چرا که تنها متکی به حرکات موزون بدون اصول و همچنین و لودهبازی هستند.
*** آقای خیرآبادی نمایش «در گوشی» دارای چه ویژگیهایی بود که ایفای نقش در آن را پذیرفتید؟ به نظر شما برای این گروه سنی باید چگونه کاری تولید کرد که با استقبال مواجه شود؟
احمد خیر آبادی: من از حدود سال ۷۷ با آقای زارع و حانم اصغری افتخار آشنایی دارم و سابقه حدود ۱۰ کار مشترک کنار یکدیگر را داریم. من برای همه افرادی که برای کودکان فعالیت میکنند احترام قائلم. چراکه این روزها تولید کار به شدت سخت است. ایکاش سالنی مختص به تئاتر نوجوان داشتیم و عدهای به سمتی هدایت میشدند تا برای نوجوانان تولید اثر کنند. من در آثار مربوط به بزرگسال هم حضور داشتم اما کار برای کودکان و نوجوانان بسیار دشوار تر است. به عقیده من ۹۵ درصد افرادی که برای کودکان کار میکنند میتوانند در آثار بزرگسال نیز بدرخشند. اما ۹۵ درصد ستارههای سینما و تلویزیون، از پس کار کودک بر نمیآیند. نکته دیگر این است که مخاطب آثار کودک بسیار با آثار بزرگسال متفاوت است. چراکه مخاطب بزرگسال حتی اگر یک نمایش را هم دوست نداشته باشد، با سختی به تماشای آن ادامه میدهد. اما اگر نمایش برای یکودک جداب نباشد، بچه نمیتواند آن را تحمل کند. و این هم از دیگر سختیهای تولید نمایش ویژه این گروه سنی است.
*** کار برای مخاطب کودک و نوجوان نیاز به شناخت این نسل دارد. به نظر شما عوامل آثاری که برای این نسل به روی صحنه میرود، تا چه اندازه چنین نگاهی دارند و تلاش میکنند با بچهها در ارتباط باشند؟
اصغری: بسیاری از این افراد بیش از آنکه دغدغه شناخت این نسل را داشته باشند، در فکر میزان فروش یک کار هستند و به این فکر میکنند که باید چه اثری را به روی صحنه ببرند تا بیشتر بفروشد و به نیاز و خوراک روحی و فکری این نسل توجهی ندارند. به اعتقاد من، کار کودک و نوجوان باید بیان شیرینی داشته باشد و تلخترین مسائل نیز با زبانی بازگو شود که مخاطب از تماشای اثر پشیمان نشود. فضای موجود در تئاتر کودک به گونهای است که چندان به نیاز این نسل توجهی نمیشود. بسیاری از این آثار دارای بار فکری و فرهنگی مناسبی برای این طیف سنی نیستند. بسیاری از این نمایشها حاوی داستانهایی هستند که بیشتر برای والدین بچهها خاطره انگیز بوده و اصلا لزومی به اجرای آنها در دوره کنونی احساس نمیشود.
***آقای زارع شما چندین سال است که به طور جدی و مداوم برای مخاطب کودک و نوجوان نمایشهایی را به روی صحنه بردهاید. فکر می کنید طراحی صحنه و لباس تا چه اندازه میتواند در انتقال محتوا و درون مایه نمایش موثر باشد و این حرفه زمانی که با مخاطب کودک و نوجوان طرف هستیم باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟
داود زارع: تئاتر دارای شاخههایی است که به آن در جهت کاملتر شدن کمک میکنند. مانند گریم، نور، لباس، موسیقی و… این موارد باعث میشود مفهومی که مد نظر کارگردان است، بهتر به مخاطب منتقل شود و هدف از به کار گیری این موارد، علاوه بر ایجاد جذابیت،کمک به کاملتر کردن فرآیند انتقال ایدههای کارگردان است. با نور، گریم و… مفهوم یک نمایش انتقال پیدا میکند. بخش بسیار مهمی از یک اثر نمایشی دکور است. در کارهای اخیری که من به روی صحنه بردهام، طراحی دکور را خودم بر عهده داشتم. من سازنده دکور نیستم و از دوستانی که سالیان سال در این حرفه مشغول فعالیت هستند یاری میگیرم تا بتوانم ایدههای خود را به اجرا درآورم. تئاترهایی که ویژه کودک و نوجوانان تولید میشوند به این بخش از کار به عنوان المانی در جهت جذابیت بخشیدن به اثر نگاه میکنند. عدهای فکر میکنند که اگر یک چیز را از لحاظ بصری زبباتر کنیم، بیشتر مورد علاقه مخاطب قرار میگیرد. در بخش طراحی دکور و صحنه باید نگاهی وجود داشته باشد که در عین کاربردی بودن هر عنصر، به سمت انتقال مفهوم هم پیش رویم. در این موضوع رویکرد مینیمال بسیار کمک میکند. مخاطب نوجوان تنها به زیبایی توجه نمیکند و درباره هر چیز از جمله لباس و دکور سوال میپرسد که چرا اینگونه طراحی شده است و در پی آن به دنبال معنا میگردد. در دکور این کار ما از جعبههای خاصی استفاده کردهایم و تلاش داریم به دنبال مفهوم «استفاده چندگانه» باشیم. به نظرم این نکته بسیار مهم است که بچهها متوجه شوند که از یک چیز میشود استفادههای متفاوت و چند باره داشت چراکه متاسفانه جامعه جهانی به سمت مصرفگرایی پیش رفته و این رویکرد باید اصلاح شود. حتی بخش کوچکی از دکور این نمایش، شکل تغییر یافته نمایش قبلی است که آن هم برای نوجوانان بود. ما که برای بچهها کار میکنیم، باید به آنها بیاموزیم که از یک چیز میتوان استفادههای متعددی داشت و مفهوم قناعت را باید به نسل امروز آموخت. در بحث لباس باید بگویم که بچهها نماینده عموم جامعه هستند و به همین دلیل لباسهایی شبیه به هم میپوشند چرا که بخش عمده جامعه چنین پوششی دارند. اما در بخشهایی که بچهها شخصیت و تیپهای مختلفی را بازی میکنند، تلاش کردیم بخشی را به لباس آنها اضافه کنیم. ما با نسلی رو به رو هستیم که به شدت هر چیزی را میفهمد و درک میکند. برای همین باید در انتقال ایدهها فضایی برای تفکر مخاطب باقی بگذاریم. ما تلاش کردیم این چالش برای مخاطب وجود داشته باشد و برای مثال به این فکر کند که چرا دکور به این صورت طراحی شده بود. تلاش کردیم در طراحی دکور از آن زرق و برق رایج در آثار اینچنینی فاصله بگیریم.
***خانم توکلی شما پیش از این تجربه ایفای نقش در اثری که به اجرای عموم رسیده باشد، داشتهاید؟
بهاره توکلی: بله پیش از این در نمایشی به کارگردانی آقای زارع حاضر بودهام.
داوود زارع: عرشیا و بهاره از بچههای قدیمی گروه ما هستند. بهاره از سال ۹۷ و عرشیا از ابتدای سال ۹۸ به گروه ما اضافه شدهاند. عرشیا پیش از این در نمایشی به کارگردانی من حاضر بود. بهاره هم پارسال در نمایش «وقتی ما نیستیم» بازی کرد که در سالن کانون پرورشی و فکری کودکان و نوجوانان به روی صحنه رفت. در این نمایش تلاش کردیم از بچههایی استفاده کنیم که پیش از این تجربه اجرای نمایش برای عموم را داشتهاند. به علاوه از دو بازیگر حرفهای بزرگسال هم استفاده کردیم که حضورشان قوت قلبی برای ما بود. کار برای نوجوانان نیاز به ابزار دارد و یکی از همین ابزارها حضور نوجوانان در نمایش است.
کتاب «مربای شیرین» را من یا خانم اصغری کشف نکردیم. ما فرزند نوجوانی داریم که متوجه ویژگیهای این اثر شد و اعتقاد داشت این متن برای تبدیل به نمایشنامه بسیار مناسب است. من پس از مطالعه این کتاب به این نتیجه رسیدم که این اثر مناسب بجههای امروزی است و باید حتما کار شود. من اعتقاد دارم که نسل بعدی بسیار از من و هم نسلهایم جلوتر خواهد بود و چقدر خوب است که افرادی وارد این حرفه میشوند که از سنین نوجوانی تجربه بازیگری دارند.
***خانم توکلی شما از چند سالگی به بازیگری علاقهمند شدی و این علاقه چگونه شکل گرفت؟ و چه اندازه به بازیگری و جهان نمایش به عنوان حرفه اصلی برایت مطرح است؟
من سال ۹۷ و زمانی که ۱۲ سالم بود نبلیع کلاسهای بازیگری آقای زارع را دیدم. آن زمان به بازیگری هیچ علاقهای نداشتم و دلم میخواست روانشناس شوم. آن زمان خانم پرستو گلستانی مدرس ما بودند و از سر کنجکاوی و صرفا برای تجربه کردن در آن دوره حاضر شدم. بعد از شرکت در این کلاس و به مرور زمان و در طول ترمهای بعدی این علاقه در من ایجاد شد و دیگر نمیخواستم بازیگری را رها کنم و با تئاتر حال خوبی داشتم. همین باعث شد حضورم در تئاتر ادامه داشته باشد و قصد دارم در آینده نیز مشغول به این حرفه باشم. من نقش خواهری را دارم که همراه برادرش است اما گاهی هم برای رسیدن به خواستههای خودش، مقابل او میایستد و حتی باعث میشود او به دردسر بیفتد. من تجربه این نقش را در زندگی شخصیام و در برخورد با خواهرانم داشتهام و برای همین، بازی در این نقش بسیار برای من تجربه شیرین و لذت بخشی است.
***خودت کتاب «مربای شیرین» را خوانده بودی؟
توکلی: بله، همه ما آن را خواندیم. در اولین تمرین که هنوز مشغول اتود زدن نقشهای مختلف بودیم، خانم اصغری از کتاب «مربای شیرین» نوشته آقای هوشنگ مرادی کرمانی صحبت کرد و از ما خواست آن را مطالعه کنیم و درباره آن حرف بزنیم. همگی آن را مطالعه کردیم و دربارهاش صحبت کردیم و رفته رفته نقشهای آن را اتود زدیم.
***استقبال مخاطب برایت چقدر چذاب است و چه تاثیری بر روی انگیزه تو دارد و باعث میشود جدیتر به این حرفه نگاه کنی؟ چون میدانم نمایشی است که استقبال بسیار خوبی از آن شده و برای هر اجرا سالن نمایش کاملا پر میشود.
توکلی: تاثیر خیلی زیادی دارد. بعد از پایان اجرا و برای رورانس حواسم به مخاطب است تا از واکنش و احساس درونی او با خبر شوم. بعد از بسته شدن پرده هم، مدام منتظرم تا بیرون از سالن اجرا با مخاطبان صحبت کنم و نظراتشان را بدانم. بچه ها حرفهای زیادی درباره نمایش دارند و سوالهای زیادی هم از من میپرسند. درباره اینکه چند سال است بازیگر هستم و آیا قصد ادامه دادن به این حرفه را دارم یا خیر و… و این اتفاقی است که باعث میشود از آن بسیار انرژی بگیرم.
***به عنوان یک نوجوان فکر میکنی کاری که برای این گروه سنی به روی صحنه میرود باید چه ویژگی های داشته باشد؟
توکلی: یک اثر نمایشی باید بتواند دغدغه من را نشان دهد. در فضای فعلی، بیشتر آثار فانتزی، موزیکال و کمدی به روی صحنه میرود. اما من به عنوان یک نوجوان دوست دارم دغدغهام را روی صحنه ببینم و به این نتیجه برسم که افرادی وجود دارند که من را به عنوان یک نوجوان درک میکنند. و این دغدغه شامل هر چیزی میتواند باشد.
***عرشیا تو از چند سالگی بازیگری را شروع کردی؟ و چطور به این فضا علاقهمند شدی؟
عرشیا طاولی: من در زمان کودکی تجربه اجرای چند نمایش را در مدرسه داشتم و از همانجا این علاقه شکل گرفت. به واسطه یکی از بستگان، با آقای زارع آشنا شدم. زمانی که وارد این فضا شدم، متناسب با شرایط سنی نوجوانی، بسیار بیشتر به تئاتر علاقهمند شدم. الان هم در هنرجوی رشته نمایش هستم. جراکه به دلیل علاقه زیادم به این حرفه نتوانستم به رشته دیگری فکر کنم و قصد دارم به شکل حرفهای به این رشته ادامه دهم.
***در این حرفه تنها به شاخه بازیگری علاقه مندی؟
طاولی: زمانی که وارد فضای هنرستان شدم فهمیدم فضای هنر بسیار گسترده است و تنها به بازیگری خلاصه نمیشود و قصد دارم شاخههای دیگر تئاتر را هم ادامه دهم.
***وقتی داستان «مربای شیرین» را خواندی دربارهاش چه نظری داشتی؟
طاولی: وقتی این کتاب را خواندم انگار دغدغه خودم در این کتاب مطرح شده بود. اینکه از کنار مشکلات و مسائل بسیار ساده عبور میکنیم. اما در کتاب «مربای شیرین»، امیر به سادگی از کنار یک مسئله کوچک عبور نمیکند و همین بسیار برایم جذاب بود.
***به نظر تو مخاطب نوجوان مشتاق تماشای چگونه اثری بر روی صحنه تئاتر است؟
طاولی: کاری که ادا و اطوار زیاد نداشته باشد و خودش باشد. ساده باشد تا نوجوان آن را متوجه شود و دغدغه یک نوجوان را به صورت ساده بیان کند.
***شما به عنوان دو بازیگر نوجوان تا چه اندازه نمایشهای مناسب گروه سنی خود را تماشا میکنید؟ به این فکر میکنید که دیگر نوجوانان بازیگر جه کیفیتی از بازی را ارائه میدهند و این اشتیاق را داشته باشید تا آثارشان را تماشا کنید؟
توکلی: بله حتما این کار را میکنم و برایم مهم است تا از کیفیت نمایش و بازیهای دیگر هم باخبر باشم.
طاولی: صد در صد. برایم مهم است که ببینم آثار دیگر به شکلی هستند.
اصغری: این دو نوجوان بسیار پیگیر کیفیت کار بودند و درباره نقش خود با من حرف میزدند و راهکار میخواستند. مثلا عرشیا درباره یکی از صحنههای مربوط اواخر کار هنوز به آن کیفیت لازم نرسیده بود و زمانی که این مطلب را به او میگفتم، خودش هم ناراضی بود و از من راهنمایی میخواست. یا بهاره پیشنهادهای بسیاری خوبی درباره نقش خود و مواجه شخصیاش با آن داشت و معلوم بود که این حرفه دغدغهاش است و برای آن وقت میگذارد، فکر میکند و دارای ایده است. این مسئله برای من بسیار مهم است که بچهها نسبت به کار خود اظهار رضایت و نارضایتی داشته باشند.
***به صورت شخصی هم تمرینهای فردی بازیگری را انجام میدهی؟
توکلی: بله. در این نمایش زمانی که با آقای خیرآبادی و حانم مولایی آشنا شدم، در پشت صحنه هر کدام به سمتی رفته و با خود تمرین میکنند. دیدن همین صحنه باعث شد در خانه تمرینهای بیشتری داشته باشم. هر روز از این دو بازیگر در حال آموختن نکات تازه هستم.
***آقای خیرآبادی کار کردن با نسل جدید چگونه تجربهای برای شما بود؟ این روزها شاهد این هستیم که از هوش و جرات دهه دهشتادیها بسیار نعریف می شود…
خیرآبادی: این نسل نسبت به زمان ما در موارد مختلف بسیار پیشرو هستند. بچههایی که به تکنولوژی روز مسلط هستند و اصلا قابل قیاس با نسلهای گذشته نیستند. البته شرایط زمان نوجوانی ما با امروز اصلا قابل مقایسه نیست و امکانات بسیار بیشتری در اختیار این بچهها است. میدانیم با حضور در دانشگاه نمیتوان هنرمند شد و پیش از هر چیز پایه اولیه و آن خمیر مایه باید در وجود آن شخص وجود داشته باشد که بخشی از آن ذاتی است. افراد بسیاری بودهاند که با حضور در انواع کلاسهای آموزشی نتوانستد به موفقیت برسند و برعکس، برخی بدون هیچ امکاناتی هنرمندان برجستهای شدند. نکته ای که وجود دارد این است که راههای بسیاری پیش روی این نسل است و تنها نیاز است که بخواهند تا به موفقیت برسند. ما برای به دست آوردن اطلاعات در زمان نوجوانی محدود به منابع کتابخانهای بودیم و این نسل با یک جست و جوی ساده در اینترنت، به دریایی از منابع و اطلاعات دسترسی پیدا میکنند و این یک موقعیت ویژه است.
مولایی: این بچهها در سن بسیار خوبی قرار دارند تا به موفقیت برسند. من از کودکی به بازیگری علاقه زیادی داشتم، اما در آن زمان خبری از کلاسهای آموزشی نبود و به همین دلیل در ۱۸ سالگی توانستم وارد این عرصه شوم. نسل جوان امروز پتانسیل بسیار خوبی دارد. کلاسهای بازیگری در این سن تاثیر فوق العادهای دارد، زیرا با آپارتمانی شدن زندگیهای امروزی، بچهها مجالی برای تخلیه انرژی پیدا نمیکنند. کلاسهای بازیگری باعث میشود تخلیه هیچان صورت گیرد و بچهها به راه درستی هدایت شوند. تحصیل بازیگری به معنای آن نیست که یک فرد حتما باید یک بازیگر حرفهای شود. او میتواند از آموزههای این حرفه در زندگی شخصی خود بهره ببرد. میتوان کارگردان خانواده خود بود و آنها را به خوبی هدایت کرد. همه افراد که در کلاسهای بازیگری شرکت می کنند قرار نیست سوپر استار شوند. این کلاسها می تواند باعث تزریق آرامش به فرد شود. اوایل که تازه بازیگری را شروع کرده بودم، خودم هم سودای سوپر استار شدن در سر داشتم. به همین دلیل علاقهای به فعالیت در حوزه تئاتر کودک نداشتم. اما با ورود به این حوزه به این جنس از تئاتر علاقه پیدا کردم و همین مسئله باعث شد در تئاتر کودک ماندگار شوم. من به شدت از کار تصویر بیزارم مگر آنکه از لحاظ مالی شرایط به گونهای شود که کاری را قبول کنم. حتی فعالیت در تئاتر کودک و نوجوان را به بازی در آثار بزرگسال ترجیح میدهم.
***چه چیزی در تئاتر کودک برای شما جذاب است؟
مولایی: اینکه با بچهها در ارتباط هستم باعث میشود انرژی بیشتری داشته باشم. چراکه مخاطبان اینگونه آثار بسیار پرانرژی هستند. چنین فضایی به هیچ عنوان در کار بزرگسال وجود ندارد. در تمام فضای سالن اجرا برای کودک و نوجوان میشود وجود انرژی مثبت را احساس کرد. همچنین فعالین تئاتر کودک حال بهتری نسبت به تئاتر بزرگسال دارند و بسیار خوش انرژی هستند و حاشیههای کمتری هم در این حوزه وجود دارد و احساس آرامش بیشتری در این نوع تئاتر دارم.
***آقای خیرآبادی از نظر شما تئاتر کودک چگونه میتواند به پویایی دست پیدا کرده و مخاطب انبوه به خود جذب کند؟
خیرآبادی: از نظر من تئاتر کودک باید دارای سه رکن اصلی «رنگ»، «موسیقی» و «سرگرمی» باشد و محتوا و مسائل آموزشی، در درجه بعدی اهمیت قرار دارند. چراکه اگر این موارد در آثار تئاتر کودک لحاظ نشود بچهها اصلا جذب نمایش نمیشوند. بچهها همیشه صادق هستند و میتوانیم کیفیت کار خود را از واکنشهای آنان تشخیص دهیم. کار با بچهها انرژی خوبی به من میدهد و باعث میشود همیشه کودک درونم را احساس کنم و برای همین کار در این حوزه خیلی برایم لذت بخش است.
***آقای زارع چقدر اعتقاد دارید کار طراحی صحنه فعالیت بینارشتهای به حساب میآید و حوزههای دیگر مانند روانشناسی، جامعه شناسی و … نیز در آن دخیل هستند؟
زارع: امروزه حوزهای به نام هنرهای اجرایی در دنیا مطرح است که تلفیقی از هنرهای نمایشی، تجسمی، صنایع دستی، معماری و.. است. همچنین تئاتر نیز تلفیقی از همه این هنرها است. بنابراین طراحی صحنه نیز هنری بینارشتهای به حساب میآید و برای مثال ارتباط تنگاتنگی با رشتههای مربوط به هنرهای تجسمی دارد. امروز همه امور به سمت دیجیتال شدن در حرکت است و طراحی صحنه نیز به این سمت در حرکت و رشد است. طراحی صحنه از رشته های دیگر برای کاملتر شدن و انتقال مفهوم استفاده میکند. هنرهای نمایشی جز معدود هنرهای گروهی به شمار میرود و با جمع معنی پیدا میکند و این مفهوم در ذات هنر تئاتر وجود دارد و رشته های مختلف در یک فعالیت تئاتری دخیل هستند.
***خانم اصغری فضای کلی تئاتر کودک و نوجوان را چگونه میبینید و حمایتها تا چه اندازه راضی کننده است؟ چندی پیش نشستی در خانه تئاتر با حضور اعضای هیئت مدیره تئاتر کودک و نوجوان برگزار شد و افراد مختلف بخشی از مشکلات پیش روی این حوزه را مطرح کردند. شما در این باره چه دیدگاهی دارید؟
اصغری:سال ۹۴ آخرین تئاتر به شکل دولتی را اجرا کردم و برای آن کمک هزینهای دریافت نمودیم. آن زمان مبلغ ۱۰ میلیون تومان به گروه پرداخت شد که آن مبلغ هم سه ماه پس از پایان اجرا و در آخرین روز سال آماده شد. امروز با وجود تورم شدید، آن کمک هزینه تنها ۱۵ میلیون تومان است و این یک فاجعه است چراکه با آن نمیتوان کار خاصی را انجام داد.
خیرآبادی: مسئله این است که در پرداخت کمک هزینهها عدالتی وجود ندارد و برخی آثار از حمایتهای مالی بسیار قابل توجهی برخوردار هستند اما نوبت که به تئاتر کودک میرسد انگار که هیچ پولی در کار نیست…
اصغری: بی تعارف بگویم که سالنهای تئاتر مردهاند. چراکه از لحاظ امکانات و متریال صحنه، پروژکتور، نور، صندلی و… هیچ چیز در شرایط مطلوبی قرار ندارد. وقتی برای تجهیز سالن و حمایت از گروههای نمایشی بودجهای وجود ندارد پس شاید بهتر باشد سالنها را تعطیل کنند و ما تکلیف خود را بدانیم و سراغ کار دیگری برویم. اینها مواردی هستند که بسیار هنرمندان را آزار میدهد. رساندن یک کار به مرحله تولید به قدری پروسه فرسایشی و خسته کنندهای است که وقتی یک کار به ثمر می رسد، تنها خدا را شکر میکنیم که توانستیم با وجود همه مشکلات کار را به مرجله اجرا برسانیم. از طرفی با مسئله بازبینی مواجه هستیم و از دیگر سو فشار مالی بسیار زیادی به بچههای فعال در حوزه تئاتر کودک و نوجوان وارد میشود.چرا تالار هنر با این قدمت دچار چنین مشکلاتی است و مخاطب ثابت را نتوانسته به خود جذب کند؟ چرا تا کنون فعالیتی صورت نگرفته است که سالنهای ما مخاطبان ثابتی را پیدا کنند. همکاران روابط عمومی تلاش بسیار زیادی انجام میدهند تا نمایش معرفی شود و افراد به سالنها بیایند. اما ایکاش سالنهای ما هم برای جذب مخاطبان کاری انجام میدادند. یک زمان تالار هنر دارای باشگاه مخاطبان بود و امروز دیگر همان را هم ندارد. مهمترین کاری که سالن باید عهده دار باشد، آوردن مخاطب و حمایت از گروه تولید است اما هیچ کدام از اینها صورت نمیگیرد. اینها مواردی است که هنرمندان ما را فرسوده و نا امید میکند. خوش شانسی ما این بود که محل تمرین، پلاتو آموزشگاه خودمان بود. اما میدانم گروههای دیگر برای پیدا کردن محل تمرین دچار مشکلاند چون با محدودیتهای مالی رو به رو هستند و هیچکس صدای آنها را نمیشنود. سالها است که از این مشکلات حرف میزنیم اما تا کنون هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده است.
مسئله دیگر توجه به گروه سنی نوجوان بوده که به شدت مورد غفلت واقع شده است. این گروه سنی از سالن مختص به خود برخوردار نیستند اما ایکاش حداقل سانس خاصی را برایشان در نظر می گرفتند تا بچههای نوچوان بدانند تالار هنر در هر روز سانس مشخصی را به آنها اختصاص داده است. باید سیاستی در نظر گرفته شود که من مجبور نشوم در پوستر کارم عنوان مخاطب کودک و نوجوان را درج کنم. چرا که دغدغه این کار تنها مخصوص مخاطبان نوجوان است و یک بچه خردسال درکی از آن ندارد. در زمان یک مدیر از من خواست که برای جذب مخاطب بیشتر عنوان کودک را هم در کنار نوجوان را به پوستر اضافه کنم چرا که اینگونه مخاطب بیشتری جذب سالن میشوند و این رویکرد اصلا درست و حرفهای نیست.
من برای نوجوانان کار تولید میکنم چون هیچکس این وظیفه را عهده دار نمی شود و نوجوانان ما فراموش شده اند. به این نسل انتقاد میشود که به صورت افراطی به گوشی موبایل وابسته اند در صورتی که هیچ خوراک فرهنگی مناسبی در اختیارشان قرار ندادهایم.
***آقای زارع نظر شما در خصوص مشکلات پیرامون تئاتر کودک و نوجوان چیست؟
داوود زارع: ما از سال ۹۷ و در بخش خصوصی یک موسسه تک منظوره مربوط به هنرهای نمایشی را اداره میکنیم. یکی از مهمترین عواملی که باعث شد وارد این حوزه شویم این بود که از بخش دولتی خسته شدیم. چرا که هیچ حمایتی از ما صورت نمیگرفت. در بخش خصوصی هم هزینهها به قدری بالاست که تا یک جایی میتوان به فعالیت ادامه داد. اما نوجوانان نیاز به خوراک فرهنگی دارند. تالار هنر در اختیار تئاتر کودکان است و به همین دلیل نوجوانان ما حاضر نیستند برای تماشای کار به آنجا بروند.
***درباره برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان چه نظری دارید؟ در سال های اخیر بحثهای فراوانی درباره کاستیهای امکانات استان همدان به گوش میرسد و بسیاری از هنرمندان این حوزه خواهان تغییر استان میزبان این رویداد هستند اما به نظرات کارشناسی آنها توجهی نمیشود.
زارع: سال گذشته ما در این جشنواره با نمایش «وقتی ما نیستیم» حاضر بودیم. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ما گفتند این کار مخاطب نخواهد داشت. کانون تنها عنوان نوجوان را یدک میکشد اما تبدیل شده به کانون پرورشی خردسالان و کودکان. نوجوانان در این مجموعه نادیده گرفته میشوند. در جشنواره همدان، بعد از کار نوجوان بلافاصه کار خردسال به اجرا میرسید و مخاطبان تکلیف خود را نمیدانستند. اگر برای نوجوانان سالن مجزا وجود ندارد حداقل باید سانس مجزایی را به آنها اختصاص داد. وقتی نمایش تئاتر کودک در یک سالن به پایان میرسد، باید زمانی را در نظر گرفت تا کودکان از سالن خارج شوند و بعد کار مخصوص نوجوانان به روی صحنه برود. نوجوانان علاقه دارند تا با افراد هم سن خود و حتی بزرگتر رفت و آمد داشته باشند و برای همین، سالن و سانسی که برای کودکان تعریف شده است نمیتواند مورد اقبال مخاطب نوجوان قرار گیرد. پارسال در سالن بوعلی همدان که بزرگترین سالن این شهر است اثری را اجرا کردیم. بخش خصوصی در اولین روزی که جشنواره شروع میشد تازه سالن را دراختیار ستاد جشنواره قرار داده بود و به همین خاطر سالن اصلا آماده اجرا نبود. همچنین به دلیل بنایی که داشتند، برای تمیز به نظر رسیدن سالن بر روی کف آن گازوئیل ریخته بودند تا درحشان به نظر برسد! همین باعث شده بود بازیگران بر روی صحنه سر بخورند. ما گفتیم به دلیل اختمال آسیب دیدن بچهها اجرا نمیرویم و تنها متن کار ر ا نمایشنامهخوانی میکنیم. همین باعث شد بر روی صحنه خاک بریزند تا از سر بودن صحنه کم شود. همه بچههایی که در جشنواره نمایشی آورده بودند با مشکلات اینچنیی مواجه بودند. اگر جشنواره عنوان تخصصی و بینالمللی را با خود حمل میکند، چرا انقدر شتاب زده عمل میشود؟ و چرا با کمترین امکانات در پی برگزاری این جشنواره هستند؟
ما پارسال در بخشی حاضر بودیم با عنوان «تئاتر با کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال» که رقابتی نبود. شش گروه از سراسر ایران در این بخش حضور داشتند. ما را در محلی که سطح بسیار نازلی داشت اسکان دادند که خانه معلم و مخصوص فرهنگیان بود. شب دوم در غذای بهاره حشره پیدا کردیم! اگر قرار به برگزاری جشنواره است، باید بودجهای در کار باشد. پس این چه وضعیتی است؟ اگر در این شهر هتل به اندازه کافی وجود ندارد پس این شهر صلاحیت میزبانی از چنین جشنوارهای را ندارد.
در این جشنواره بخش جنبی اضافه شد برای آنکه بچهها فقط بیننده نباشند و خودشان روی صحنه حضور پیدا کنند. اما آنها را در هتل اسکان ندادند و تنها برای هنرمندان درجه یک هتل در نظر گرفتند و این بچهها حتی محل اقامتی مناسبی هم نداشتند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است