به گزارش خبرنگار سینما صبا، ژاک تاتی در گفتوگویی با آندره بازن (نظریهپرداز) به شکلی ناگهانی نسبت خود را با زندگی مشخص میکند. او علاقه وافری که به پیادهروی و قدمزدن در محله، کوچه و خیابان را دارد. تاتی از علاقهاش به جزئیات نیز میگوید. به روزمرگی…علاقهای که به بهترین شکل در «دایی من» مشاهده میشود.
آنچه به مثابه زندگی در فیلم «دایی من» از آن یاد شد، در نقطهای حائل میان سنت و مدرنیته تحقق مییابد. وقتی آقای اولو با عناصر کوچک و ساده محیط پیرامونش وارد تعامل میشود. یه عنوان مثال هنگامی که آواز (سوت) آن پرنده در کنج قفس توجهاش را جلب میکند. پرندهای که تنها زیر نور آفتاب به خواندن میافتد.
چنین لحظهای از ظرفیتهایی که سنت و مدرنیته در این فیلم برای خود ساختهاند، خارج است. فرای آن عمل میکند. اساسا در ساحتی سترگ و عمیق تعریف میشود. ساحتی که کاملا بر جریانهای ظاهرپسند چیره است.
یکی از مولفههای مهم در این فیلم شخصیت اصلی آن است. تیپولوژی و پرسوناژ آقای اولو به سان قندی در دهان جذب روح مخاطب میشود. امپاتی با آن به راحتی میسر میشود.
در نهایت فیلم «دایی من» محصول سال ۱۹۵۸ و برنده اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در همان سال، میتواند بهترین انتخاب برای آخر هفته باشد. چرا که جهان امروز کاملا مشابه فیلم «دایی من» شده است. کشاکش مدرنیته و سنت زندگی انسان و جامعه را مورد تهدید قرار داده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است