به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، دنیای نمایش «پنهان» [Hidden] در عین ظاهری ساده پر از رمز و راز و پیچیدگی و فضایی وهمآور است. مخاطب این اثر وارد دنیایی میشود که مواجهه با آن برایش جذاب و جلبتوجهکننده است و میتواند مدتها بعد از دیدن نمایش در ذهنش با معانی، نمادها و ارجاعاتی که شاید در دور و برش به طور روزانه میبیند و از کنارش عبور میکند، درگیر و همراه شود. تلاش کوروش شاهونه با اجرای نمایش «پنهان» در خلق فضای نو و متفاوت برای مخاطب تئاتر ستودنی است. در کارنامه کاری کوروش شاهونه به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایشهایی نظیر «مانستر»، «شرم و دغدغه»، «پلتیک»، «توفان»، «کرونوس»، «صدای خنده حضار»، «لش زدایی»، «چاروسی»، «بیپدر»، «اسکورسیزی»، «بینوایان» و… دیده میشود.
نمایش «هیدن» کوروش شاهونه در تیر و مرداد ماه در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر تهران روی صحنه است. نویسندگی این نمایش را ریحانه رضی و کوروش شاهونه برعهده داشتهاند و بازیگران آن حمید رحیمی، ریحانه رضی، عطا عمرانی، آیت بیغم، فرناز حسینمردی و مبینا هَداوندخانی هستند و سجاد افشاریان تهیهکننده آن است. پوستر نمایش «هیدن» توسط ریحانه رضی طراحی و اجرا شده است. همچنین مریم رشقی بهعنوان بریل آرتیست همراه این پروژه است. با کوروش شاهونه درباره دنیای نمایش «پنهان» گفتوگویی انجام دادهام.
احمد محمد اسماعیلی
*** در نگاه اول به نظر میرسد در خلق ایده اجرایی نمایش از آثار محمد مساوات تاثیر گرفته باشید؟
– نه، فضای تمام آثارم شخصی است و تلاش میکنم با دقت روی جامعه تمرکز و نگاه کنم.
*** اما این تمرکز و دقت، جنس دیگری دارد…
– به نظرم باید درباره ژانر و ایدئولوژی و تئاتر پست مدرن صحبت کنیم. در جامعه به دنبال مسائلی میگردم که به دغدغههایم نزدیکتر است و سوژه را پیدا میکنم. درست مانند نمایش «مانستر» که سوژهاش سالها در نزدیکی خودم وجود داشت و شخصی از اقوام دچار بیماری اسکیزوفرنی بود و… «پنهان» در واقع ادامه «مانستر» است. شخصیتی در نمایش «مانستر» به همین نام وجود دارد و شخصیت بعدی هیدن در نمایش «پنهان» و شخصیت سوم هیولا در نمایش بعدی من «خانه مادربزرگه» است که یک سه گانه را تکمیل میکنند. در این سه گانه مبحث اول اسکیرزوفرنی و مبحث دوم سوشالمدیا است. در نمایش سوم به این میپردازم که چگونه به واسطه سوشالمدیا و دراگ، اسکیزوفرنی شکل میگیرد و هیولای پنهان در خانه مادربزرگه بین سوشیال مدیا، اسکیزوفرنی و از بین رفتن دوپامین مغز ارتباط مستقیم دارد. این که انسان در جهان مدرن در دنیای مجازی چگونه به سمت ابتذال پیش میرود…
***این جزو دغدغههای شما است؟
– بله، در نمایش بعدیام به این مبحث میپردازم. تئاتر برایم دغدغه است و کیفیت و کوالیته این نوع نگاه و اجرا چیزی نیست که بخواهید آن را از روی دست کارگردان دیگری برداشت کنید.
*** شخصیت اصلی نمایش بینایی ندارد و این ندیدن و نابینایی میتواند عمدی باشد…
– عمدی است. در جهان پیرامون این زن نابینا اتفاقات ریادی رخ میدهد و او نمیتواند آنها را ببیند. در دقیقه ۵۰ نمایش کاربرد سوشال مدیا را با درام همسو میکنیم و میگوئیم نمایش صرفا از یک اجرایی که میتواند در دنیا به واسطه درامنویس تعریف داشته باشد تغییر پیدا میکند. هرازگاهی تاثیری که در اول گپ بیان کردید درباره اینکه نمایشی اجرا کردهام که صرفا شکل بصری داشته باشد، حس میشود. در ایران در همان شکل امیررضا کوهستانی، پگاه طبسینژاد، محمد مساوات و… به این شکل کار کردهاند. فکر نمیکنم تا به حال اشاره مستقیمی در دل درام از آن به مخاطب القا کنیم که در خانه اتفاقات عجیبی رخ میدهد و میخواهیم کسی را داشته باشیم که بیطرف باشد و دوربینهای مداربسته خانه را -که شوهر زن برای امنیت تعبیه کرده- چک کند و به زن بگوید که در خانه چه اتفاقی رخ میدهد. اینجا رابطه مستقیم درام و کاربرد کارگردانی به واسطه دو الایدی برقرار میشود که میشود چشمهای نابینای زن و البته اصراری هم ندارم که تماشاگر درگیرش شود.
***از شکل گیری نوشتن متن «پنهان» بگوئید؟
-در این نمایش ریحانه رضی را به عنوان نویسنده در کنارم داشتم. طرحی را ارائه کردیم و در کنار هم نمایشنامه را کامل کردیم و کار را در پلاتو شروع کردیم…
***یعنی ایده اجرایی در پلاتو و حین تمرینات کامل شد؟
-نه، نمایشنامه صفر تا صد کامل نوشته شد و بعد وارد پلاتو شدیم و این جهان با بازیگرها ساخته شد. جلسات زیادی با طراحان داشتم. در جامعه و یا در دنیا اتفاقی رخ میدهد و من را تحت تاثیر خودش قرار میدهد. تئاتر امری جدی است و موقعی جدیتر میشود که همه عناصر در کنار هم درست کار کنند.
***در این نمایش این اتفاق خیانت است که شما را تحت تاثیر قرار داد؟
– اتفاق این است که در تمام دنیا یکسری از کانسپتها هستند که بعدی جهانشمول دارند. در نمایشنامههای شکسپیر به عناصری مثل خیانت،قدرت، شهوت و جاه و طلبی و … اشاره میشود. در نمایشنامه «پنهان» به واسطه ریحانه رضی، کانسپت خیانت را در داستان بسط دادیم وارد یک زندگی زناشویی زوجی به نام ژان و میت شدیم.
***فضای نمایش را به خارج بردید که به کسی و یا جایی برنخورد و احیانا سوتفاهمی به وجود نیاید؟
– نه واقعا. اصولا متنهایی را که مینویسم دغدغه این نوعی دارد و هدف من رضایت و عدم رنجش کسی و یا جایی نیست. جغرافیا را عامدانه در جای دیگری تعریف میکنم که تماشاگری که در سالن نمایش را میبیند آیا او هم با ژان و میت دچار کاتارسیس میشود؟ اگر مثلا اسم این زوج کوروش و آیدا بود آیا کاتارسیس شدنش تغییر پیدا میکرد؟ و یا نه؟ نام فرقی نمیکند. موقعی که در سالن با ژان و میت تماشاگر همذاتپنداری کند، نمایش کار خودش را انجام داده است. هرجای دنیا زن و شوهری وجود دارد که برایشان چنین اتفاقی میتواند رخ بدهد. جهان مدرن شکل و شمایلی در ارتباط با زندگی مشترک، معاشرتهای اجتماعی و … دارد که متعلق به خودش است و میتواند بسط پیدا کند…
٭٭٭ حتی در رابطه کاری…
– بله و حتی رابطهای که من در پلاتو با بازیگرانم شکل میدهم، احساس میکنم تئاتر در قرن جدید احتیاج دارد تا از سوشالمدیا استفاده کند. دیگر از یکسری فرمها اشباع شدهایم و باید جلوتر برویم…
٭٭٭ منظورتان تئاتر ایران است؟
– منظورم کلیت تئاتر در دنیاست. نمیخواهم حرفهایم را به شخص و یا موقعیت خاصی تعمیم بدهم. تمام کسانی که این روزها نمایش روی صحنه اجرا میکنند، آدمهای محترمی هستند .
*** اما باید بپذیریم که نمایش «پنهان» حداقل به لحاظ سبک اجرایی با اغلب نمایشهایی که در تماشاخانههای سطح شهر روی صحنه میرود، بسیار متفاوت است و مخاطب را به تفکر وادار میکند…
-خوشحالم که این نظر را دارید. تولید نمایش «پنهان» از هزینه زندگی و سرمایهام بیشتر است. برای اجرای نمایش کمکاری نکردم و تلاش کردم از یک سری هزینههایی که تامیناش برای فضای نمایش لازم بود، نگذرم. مخاطب هویت ما در تئاتر است و نمیتوانیم نمایشی بدون حضور مخاطب تولید کنیم و ادعای آرتیست بودن داشته باشیم.
***حرف پایانی؟
-تمام دغدغه گروه اجرایی «پنهان» این بود که تماشاگر دست خالی از سالن بیرون نرود. پروسه تولید نمایش یک سال و نیم طول کشید. خیلی از بازیگران آمدند و در ادامه نتوانستند ما را همراهی کنند و رفتند. جا دارد از سیدجواد طاهری مدیریت مجموعه تئاتر شهر به دلیل سعه صدرش (که دید هذ شب دکور نمایش امکان جمع کردن ندارد و سالن قشقایی را تک اجرایی کرد) و از همسرم ریحانه رضایی (که در تمام شکلگیری مراحل نمایش مشارکت جدی داشت و جاهایی پابه پای من کارگردانی میکرد) تشکر کنم و امیدوارم تماشاگران ما را تنها نگذارند و به دیدن نمایش بیایند.
There are no comments yet