در روزهای اخیر پای یک «بازپرس» تمامعیار به تلویزیون باز شده و آنتن شبکه اول سیما را در شبهای گرم تابستان از آن خود کرده است. این مجموعه نمایشی در ژانر پلیسی امنیتی که در وهله اول با چهرههای آشنا و خوشنام، بازیهای روان و روایتی عاری از شعارزدگی، توجه مخاطب را به خود جلب میکند، در گروه فیلم و سریال شبکه یک با مشارکت مرکز رسانهای قوهقضائیه تولید شده و موسسه فرهنگیهنری وصف صبا مجری طرح آن است.
در سریال پربازیگر بازپرس که به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و به دلیل دستمایه قرار دادن چندپرونده حقیقیِ قضایی، در سکوت خبری تولید شد، آماده و هماکنون در حال پخش است، هنرمندانی چون فرهاد قائمیان، محمدرضا شریفینیا، مهدی فخیمزاده، فریبا کوثری، محسن قصابیان، فریبا متخصص، سیدجواد هاشمی، سوگل طهماسبی، ایوب آقاخانی، پورانداخت مهیمن و اندیشه فولادوند به ایفای نقش پرداختهاند و دست تیم تولید از این بابت نیز پر است. همچنانکه تصویربرداری و تدوین و حتی طراحی صحنه و گریم نیز در خدمت کلیت مجموعه و مضمون موردنظر کارگردان قرار گرفتهاند و یک بسته قابلقبول دراماتیزه شده از چند پرونده قضایی مستند را که با مفاصل داستانی مناسب و متعادل به هم ربط داده شدهاند، فراهم آورده است.
فراتر از ساختار و کیفیت تولید اما، آنچه «بازپرس» را مهم و دیدنی کرده، رویکرد مردممحور، ملی و وجهه امیدآفرینی آن در شرایط کنونی جامعه است.
به تحقق این ابعاد، نخست با رویکرد گستراندن داستان در پهنه ایران عنایت شده است. «بازپرس» برخلاف بسیاری از سریالهای مشابهش، در چارچوب پایتخت محصور نمانده است. عناصر هویتی گوناگون از پهنه بزرگ ایران به عملی شدن این جنبه کمک شایانی میکند و دیدگاه ملی و مردمی و مرکزگریز سریال که از بندرعباس آغاز میشود و سپس بسط مییابد و پیش میرود، باعث میشود مخاطب سراسر ایران خود را در متن وقایع «بازپرس» مشاهده کند و با آن همدل شود.
همچنین، احمد معظمی کارگردان این مجموعه نمایشی و یارانش تلاش کردهاند زندگی عادیِ مردم معمولی را در دل یک قصه پرفراز و نشیبِ آمیخته به گرهها و معماهای امنیتی، پلیسی و اقتصادی روایت کنند.
در «بازپرس» خبری از زندگیهای پر زرق و برق و آدمهای غیرمعمولی با شخصیتهای عجیب و غریب نیست. هرچند که تلخی زندگی برخی شخصیتها، روح مخاطب را خراش میدهد و هدایت (مهدی فخیمزاده) بهعنوان یکی از بازنشستگان مالباخته یک صندوق بازنشستگی چنان دچار استیصال برای تأمین معاش و نگهداشتن پایههای زندگیاش میشود که عنان از کف داده و دستش به خون نیز آلوده و متهم به قتل میشود.
رضا مولایی نیز با بازی قابلقبولی که در نقش عباسعلی ارائه داده، سوءاستفاده از یک مرد ساده و پاکدست را که با دستفروشی گذران روزگار میکند و با اعتماد به پسرعمویش ناخواسته وارد جریان بزرگ تخلف اقتصادی شده و بهشکل صوری مدیر یک شرکت میشود و از رهگذر هویت و حساب بانکیاش، پولشویی میشود، باورپذیر میکند.
گویی قطعات پازل سریال بازپرس با روایت همزمان زندگی چند خانواده و شخصیتپردازی خوبی که حتی برای معرفی شخصیتهای فرعی چون پسر هدایت، همسر صدرا و… انجام شده، بهتدریج تکمیل میشود.
بازپرس درونمایهای قوی دارد و فیلمنامه این مجموعه نمایشی که از سوی حسین ترابنژاد به رشته تحریر درآمده، ماحصل تحقیق چندین ماههای پیرامون چند پرونده کلان فساد اقتصادی است و بناست تلاش صادقانه قوه قضاییه را برای کشف و برخورد با مهرههای فساد، پولشویی و اختلاس در کشور به تصویر بکشد و حقوق از دست رفته همین مردمان عادی را که از آنها سخن گفتیم، استیفا کند و به آنها بازگرداند. و این درست همانجایی است که امیدآفرینی پا به صحنه مضامین موردتأکید سریال میگذارد.
قوه قضاییه با مشارکت در تولید این اثر، وجهه آموزشی و آگاهیرسانی درباره تلههای مفسدهانگیز اقتصادی، اختلاس و افتادن در دام گروههای تبهکار مالی را نیز دنبال میکند و بهوضوح در پی تبیین و معرفی فعالیتهای عدالتخواهانه خودش نیز هست، اما آنچه در نهایت در ذهن مخاطب باقی میماند و در عمق باورهای او تهنشین میشود، ایمان به پیروزی خیر بر شر و امید به یأس است، آنهم امیدی که برساخته قهرمانسازیهای دور از واقع، فانتزیطور و بیریشه نیست. امیدی که «بازپرس» حامل آن است، از تلاش آدمهایی عادی رقم میخورد که نمونههای آنها در زیست و زمانه تکتک ما یافتنی و دیدنی است.
نه فیلمنامه و نه ساختار تولید این سریال، شخصیت محوری داستان، یعنی بازپرس صدرا حسینی را قهرمانی خارقالعاده و دارای ویژگیهای فراانسانی یا حتی بیرون از بافتار زندگی آدممعمولیهای جامعه نشان نمیدهد. او هم اشتباهات و خطا و نقصانهایی در زندگی شخصی و کاریاش دارد، هم به کارش متعهد است و با اعتقاد و ایمان با فساد پیدا و پنهان مبارزه میکند. وقتی این جریان عدالتجویی برای نجات امثال عباسعلی و هدایت و… از سوی فردی از متن ملموس جامعه جاری میشود، امیدبخشی و باور به عزم و همت دستگاه قضایی برای زدودن مظاهر فساد از ارکان اجتماع را هم عیار بالا میبخشد.
«بازپرس» با این انرژی درونی قوی موفق شده در قالب پیوست فرهنگی و هنری رسیدگی به چند پرونده شاخص مفاسد بزرگ اقتصادی ظاهر شود؛ عنصر لازمی که معمولاً در روند پروندههایی اینچنین که پهنه دربرگیری و عمق تأثیرگذاری آنها بسیار بالا و در ابعاد ملی است، غایب و مغفول است و باعث میشود اغلب پس از مدتی به فراموشی سپرده شوند.
صداوسیما پیش از این تجربههای موفقی در ساخت مجموعههایی با مضامین پلیسی، معمایی و حتی امنیتی پلیسی را پشت سرگذاشته است که از جمله نمونههای سالهای اخیرش میتوان به «مرضیه»، «بوی باران»، «ترور خاموش» و…، حتی «گاندو» اشاره کرد که به فصل دوم هم رسید. مجموعه نمایشی «بازپرس» نیز که در دوره تحولی رسانه ملی ساخته شده و به نمایش درآمده، اهدافی منطبق بر سند تحول را دنبال میکند و میتوان آن را مصداق عدالتگستری برای رفع عقبماندگیها در زمینه عدالت و تقویت امیدواری عموم مردم به گسترش عدالت دانست.
There are no comments yet