به گزارش صبا، سریال تاریخی و عاشفانه «رحیل» این روزها با نقش آفرینی ثریا قاسمی، اندیشه فولادوند، حمیدرضا آذرنگ، مریم کاویانی، نسیم ادبی، هومن برقنورد و زنده یاد حسام محمودی از شبکه سه سیما پخش میشود. این مجموعه به کارگردانی مسعود آب پرور و نویسندگی فرهاد نقدعلی ساخته شده است که درون مایهای عاشورایی دارد. در ادامه یادداشتی درباره این سریال میخوانید.
«سالهای پایانی حکومت سلسله قاجار و ابتدایی سلطنت پهلوی همواره مقطع جذابی برای سریالسازی بوده و قصه چند سریال جذاب تلویزیونی از جمله شب دهم، مدار صفر درجه، خانهای در تاریکی و… در این برهه زمانی روایت شدهاند.
تاملی بر سریالهای روایت شده در این مقطع زمانی، منتج به این برداشت میشود که زنان در اکثر این آثار نقش فرعی داشته و در حاشیه هستند. کاراکترهای زن عموما در زیر سایه مردان قرار دارند و اکثرا در پستوی حرمسراها و کنج خانهها گرفتار هستند و محملی برای درگیری و تنش و رقابت میان چند مرد. به عبارت دیگر، محبوبهها و معشوقههایی که چندان در سرنوشت خویش دخیل نیستند.
از یک نگاه جامعتر، به لحاظ تاریخی نیز زنان در سالهای منتهی به انقراض قاجار و روی کار آمدن پهلوی اول مورد غفلت واقع شده و مطالعه و پژوهشهای قابل تاملی از منظر علوم انسانی، اجتماعی و فرهنگی بر روی زندگی و جایگاه آنها صورت نگرفته است. زنان به تصویر کشیده شده در این مقطع زمانی با هر خاستگاه اجتماعی، عمدتا ظریف، شکننده و در زیر سایه اقتدار مردان هستند و تسلط و اختیار چندانی بر زندگی و سرنوشتشان ندارند.
سریال «رحیل» که این شبها روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است اما خرق عادت کرده و طرحی نو درانداخته و سیاستی متفاوت را در روایت شخصیت و زندگی زنان آن دوران در پیش گرفته است. «محا» دختر جوان قصه این سریال که قهرمان و شخصیت اصلی نیز بهشمار میرود با وجودی که یک شاهزاده خانم قجری است، اما نه به مانند اسلاف خود درگیر ماجراهای حرمسرا و چشم و همچشمیهای زنانه میشود و نه در باد غرور شاهزاده بودن و خون قجری داشتن خوابیده و میخواهد مردان تازه به دوران رسیده رضاخانی را در دام عشق خود گرفتار کرده و به تلافی رنجهای رفته بر خاندانش، بیازارد. محا دقیقا خلاف چیزی است که توصیفش رفت. این درست که او شاهزاده است و برخاسته از اشرافیت قاجاری، اما دغدغهها و دلمشغولیهایی متفاوت دارد و چهرهای نوین از یک زن ایرانی متعلق به آن روزگار را به نمایش میگذارد.
او دختر جوان شاعرپیشهای است که در اولین سال سلطنت رضاخان میخواهد زنان اندرونی را با خود همراه و یک تعزیه عاشورایی را اجرا کند. اتفاقی که البته با موانع درونی و بیرونی زیادی مواجه است و امکان عملیاتی شدنش به این آسانیها فراهم نیست.
تجربه ساخت مجموعههای نمایشی در چهار دهه اخیر نشان داده است مردم نه فقط از سریالهایی که به شکل مستقیم به واقعه عاشورا میپردازند استقبال میکنند که حتی آثاری را که نگاهی به این واقعه عظیم تاریخی دارند هم میپسندند. البته به شرطی که با قصه جذاب و درامی قرص و محکم طرف باشند. مثال بارز این قاعده، سریال «شب دهم» حسن فتحی است که همچنان و با وجود بیش از دو دهه از تولیدش، در بازپخشهای متعدد با اقبال مخاطبان مواجه میشود.
مقصود سازندگان سریال رحیل هم در ورای روایت زندگی یک شاهزاده خانم جوان قجری، پرداخت به فرهنگ عاشورایی و بیان میزان کاریزما و نفوذش در طبقات مختلف جامعه ایران است. محا که به وصیت مادر به کربلا مشرف شده است، پس از بازگشت به وطن، درصدد راهاندازی مجلس شبیهخوانی برمیآید. به عبارت بهتر، او فرهنگ عاشورایی را به عنوان یک ارمغان و تحفه با خود به ایران آورده است و میخواهد در محیط و پیرامون جامعه پیرامون خود تسری دهد. کاراکتر محا در قالب شمایلی جدید از زنی که در اواخر دوران قاجار و اوایل سلطنت پهلوی زندگی میگذراند، با وجود برخورداری از ویژگیهای زنانه اما، نوعی اراده فردی، صلابت شخصیتی، استقلال فکری، آزادگی، ذکاوت و اندیشمند بودن را منضم به خود دارد که از سایر شخصیتهای مشابه اینچنینی در گذشته متمایزش میکند.
محا نماد یک زن جوان اندیشمند ایرانی است که از استقلال رای، اندیشه و حتی عمل برخوردار است. شاهزاده خانم قاجاری حتی در زمانی که در اندرونی است و با اتمسفر خارج از خانه تماسی ندارد، باز هم آنقدر فعال هست که در اثر کنشی هوشمندانه و خلاقانه، پته دارودسته کورها و سردستهشان را روی آب بریزد و رسوایشان کند. زن قهرمان سریال مسعود آبپرور از چهارچوبهای منفعلانه و کسالتبار مالوف زن ایرانی در مقطع مورد بحث فاصله گرفته و تصویری جدید را از جامعه نسوان وطنی به نمایش میگذارد. حتی میتوان ادعا کرد که محا زنی منورالفکر و جلوتر از زمانه خویش است.
بررسی تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که زنان حتی در دوره قاجار و به ویژه در اواخر این سلسله، نقش بهسزایی در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و از جمله جنبش مشروطه داشتهاند که سریال رحیل از این منظر نیز راه به افراط نرفته است و بخشی از واقعیتهای جامعه را در آن مقطع زمانی روایت میکند. سریال رحیل با این ملاحظه، یک اثر متفاوت و پیشرو به حساب میآید که ارزش وقت گذاشتن و تماشا را دارد.
سازندگان سریال توانستهاند با در هم آمیختن چند مفهوم متعالی مانند فرهنگ عاشورایی و آزادگی برآمده از آن، هنر تعزیه و زنده نگه داشتن یاد و خاطره سالار شهیدان و یاران باوفایش و اهمیت و تاثیر نقش زنان در کنشهای اجتماعی، یک اثر نمایشی جذاب و مقبول را تولید کنند و به روی آنتن بفرستند. البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که ساخته شدن سریالهای فاخر و ماندگار که قصهشان در سالهای زوال قاجاریه و روی کار آمدن پهلوی میگذرد و کارنامه پربار تلویزیون در این زمینه، کار را برای فعالیت و پرداخت دوباره به این دوره سخت کرده است، چرا که مخاطب شاهد آثاری برخوردار بوده و به طور طبیعی سطح توقعش بالا رفته است و در مقام قیاس برآمده و انتظار اثری حتی بهتر و جذابتر را نسبت به آثار گذشته دارد.
از این زاویه و با لحاظ مجموعههای نمایشی تاریخی_ مذهبی که پیش از این ساخته شده است، سریال رحیل یک اثر متوسط اما محترم است. دیالوگهای طراحی شده برای شخصیتها باز هم در قیاس با آثار ماضی، چندان فاخر و گوشنواز نیست و به نظر میرسد دقت و تأمل بیشتر بر روی دیالوگنویسی میتوانست بر جذابیت کار بیفزاید.
فضاسازی سریال نیز قابل قبول است. هر چند سازندگان سریال در تیتراژ ابتدایی تبلیغ میکنند که از هوش مصنوعی برای طراحی و خلق برخی از صحنهها بهره گرفتهاند (که البته به خودی خود اتفاقی مبارک و مفید است) اما شاید همین تکنیک، برخی از فضاسازیها را به شکل غیرقابل ملموس درآورده است.
به هر حال، باید به انتظار نشست و نظاره کرد که آیا سریال ۴۰ قسمتی رحیل در ادامه راه میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد و مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند یا خیر. تا به اینجای کار، سریال مسعود آب پرور نمره قبولی گرفته است.»
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است