صدای رسا و لحن بیان جذاب برای بازیگر بسیار خوب است اما اینها جزئیات کار هستند، آنچه که مهم است توانایی انتقال عواطف بازیگر است.
به نظر میرسد از زمان «ویلیام جیمز» روانشناس قرن بیستم که در مورد عکسالعمل فیزیک به موقعیتهای بیرونی و رویدادهایی که به شکل احساسات بروز میکند تاکید کرد، وضوح ارتباط علم روانشناسی و بازیگری به چشم خورد. زیرا از دیدگاه این روانشناس مطرح، عواطف گروهی از شرایط جسمیاند که در پاسخ به محرک در ما ایجاد میشود و در علم بازیگری از این نظریه به شکل معکوس سالهاست که استفاده میشود. در واقع بازیگرِ حرفهای میداند چطور در موقعیتهایی همانند واکنشهای جسمی، خود را بازسازی کند که نشاندهنده عاطفه خاص در آن لحظه باشد.
گرچه این روزها بازیگری به زعم تفاوتهای فردی، متفاوت تعریف میشود و بسته به حال و هوای متن، کارگردانی و درک خود بازیگر فرم نهایی را پیدا میکند اما آنچه از همه چیز مهمتر است مثل انواع دیگر هنر، حسهای مختلف بازیگر از ابتدا تا انتهای اثر است. اگر بخواهم مثال خوبی برای آن بگویم مثل نوازندهای که جملات قطعه مورد نظرش را باید به زیبایی هر چه تمامتر بدوزد. مهمترین کار بازیگر هم وصل تمامی عواطفش در طول جریان نمایش است.
بسیار خوب است که با بازیگرانی مواجه میشویم که صدای رسا و لحن و بیانی جذاب دارند اما کاش یادمان نرود اینها جزئیات کار است. چه بسا بازیگری نقطه قدرتی ورای بدن و بیان دارد و آن انتقال حس است و باقی ابزارهایی برای این مهم هستند.
شادی احدیفر، بازیگر و روانشناس
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است