او شاعر تعادل، شاعر دیگرهای خودش بود | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۱۶
به مناسبت درگذشت «شمس آقاجانی»، شاعر و منتقد ادبی معاصر

او شاعر تعادل، شاعر دیگرهای خودش بود

«چرا تفاوت؟»، «بایا»، فروردین و اردیبهشت 1378: به اعتقاد او «همه‌ی هنرمندان بزرگ برای این آمده‌اند که بگویند همواره یک «دیگری» وجود دارد که با آن دیگری متفاوت است. هنرمندی که هر لحظه در پی آن «دیگری» نباشد در حقیقت به دنبال هیچ چیز نیست.» و «شمس آقاجانی» به دنبال دیگرخود بود وگرنه شعرش و نوشتارش این همه شنیده و خوانده نمی‌شد.

ساعتی از نیمه‌شب نگذشته است که در صفحه‌ی مجازی «رویا تفتی»، خبر درگذشت «شمس آقاجانی» را می‌بینیم و بعد ازآن تمام صفحات اهالی شعر و قلم پرمی‌شود از تصویرو شعرهای شاعری که رفته است.

جمعه هفدهم شهریورماه ۱۴۰۲، «شمس آقاجانی»، شاعر و منتقد ادبی درگذشته است. شاعری که پیداست نه تنها آثار مهمی از خود به جا گذاشته، بلکه طرفداران زیادی هم از بین شاعران و نویسندگان جدی و مطرح ایران دارد و البته این خود نشانه‌ی اعتبار آثار و نوشتارو گفتاری‌ست که از او باقی مانده است.

نوشته‌اند و گفته‌اند که از شاگردان کارگاه «رضا براهنی» در دهه‌ی هفتاد بود اما این دلیل اعتبار «شمس آقاجانی» نیست – که عادت نکنیم تا ابد بزرگی را زیر سایه‌ی کارگاه و مدرسه و محفلی بدانیم- و – البته که همه‌ی ما دانسته‌های‌مان را جایی و در مکتبی آموخته‌ایم- «شمس آقاجانی» سال‌ها نوشته است و خوانده است و باز نوشته است.

«سخن رمز دهان»، «چرا آخرین درنا بازمی‌گردد»، «مخاطب اجباری»، «راوی دوم شخص»، «درس‌های ادبی» و «گزارش ناگزیری» از آثار اوست. همچنین با جست‌وجوی نام او در آرشیو مجلاتی که در سه دهه‌ی گذشته در حوزه‌ی شعر و ادبیات منتشر شده‌اند، مقالات بسیاری را می‌بینیم و می‌خوانیم که در خوانش و نگرش ما در شعر معاصر نقش مهمی داشته است.

«چرا تفاوت؟»، «بایا»، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۸: به اعتقاد او «همه‌ی هنرمندان بزرگ برای این آمده‌اند که بگویند همواره یک «دیگری» وجود دارد که با آن دیگری متفاوت است. هنرمندی که هر لحظه در پی آن «دیگری» نباشد در حقیقت به دنبال هیچ چیز نیست.» و «شمس آقاجانی» به دنبال دیگرخود بود وگرنه شعرش و نوشتارش این همه شنیده و خوانده نمی‌شد.

و بعد در شماره‌ی بعدی «بایا» در خردادماه ۱۳۷۸ از قول «منوچهر آتشی» می‌نویسد: «تابع بی‌اراده‌ی وسوسه‌ی نوسرایی نیستم» تا بتواند مابین کهنه‌گرایی منزجرکننده و نوگرایی بی‌‌پشتوانه و سطحی با «منوچهر آتشی» گفت‌وگو کند.

او «سهراب سپهری» را دوست داشت، در مقاله‌ای که با عنوان «صدایش خوب است» درباره‌ی شعر سهراب منتشر کرد از بهینه‌سازی در شعر حرف زد. به عقیده‌ی او بهینه‌سازی یعنی «برقراری تعادل و ایجاد مصالحه بین عوامل متعددی که در تشکیل یک پدیده و یا رسیدن به یک هدف، با جهت‌گیری خاص موثرند.» او شعر و هنر را عرصه‌ی لذت‌بخش بهینه‌سازی هنری می‌دانست زیرا که خود شاعر تعادل بود اگرچه «به: رضا براهنی» و «به: منوچهر آتشی» شعر می‌نوشت اما شاعر دیگرهای خودش بود. کسی که به قول خودش حداقل سه دوره «ظل‌الله» رضا براهنی را در کلاس‌ها و کارگاه‌هایش درس داده بود.

بریده‌ی یکی از شعرهای او را با هم بخوانیم که برای دوستانش نوشته است، دوستانی که یکی یکی مهاجر می‌شوند، درست شبیه خودش:

«تو هم می‌روی از این‌جا/ به زیر آسمان دیگری از همین رنگ/ لب‌هایت را می‌بری/ و شکل موها و دور شانه‌ها را دیگر/ لذت دستکاری از من دریغ می‌کنی/ پشت این پنجره/ من و این کبوتران بی‌توجه/ ‌مانده‌ایم و بی‌توجهی می‌کنیم/ می‌روی و دستانت را می‌بری/ چشم‌ها را، قدم‌ها و فنجانت را می‌بری»

سخن درباره‌ی «شمس آقاجانی» بسیار است اما مجال اندک برای نگارش این یادداشت مناسبتی حق مطلب را ادا نمی‌کند مخصوصا اگر نویسنده خود داغدار درگذشته باشد. به صدایش گوش می‌کنم که شعری را برای دوست درگذشته‌اش می‌خواند: «وقتی که در اتاق جیغی عجیب بلند شد/ من در سه گوشه‌اش نشسته بودم/ کسی نبود». این قطعه را برای سوگواری و عرض تسلیت به همسر شاعرش «رویا تفتی» در پایان یادداشت آورده‌ام. یادش گرامی.

 

آنژیلا عطایی، شاعر و منتقد ادبی

یک نظر

  • خدا رحمت کند .🍃گر مریدِ راهِ عشقی فکرِ بدنامی مکن --شیخِ صنعان خرقه رهنِ خانهٔ خَمّار داشت 🍃 : حافظ .           < بنام آرامبخش دلها >      " شیخ صنعان بروایتِ رهجو "شیخ صنعان عشق ترسائی گزید --         در همه شهرش بشد غوغا پدید .پیرِ شهر بار سفر بسته به روم --            آن مقام کرده تبه نزدِ عموم .هر مریدی در تکاپوئی شدش --        هر یکی از حالِ او جویا شدش . . تا که اوچون بدیدند مستِ مست --      خیره بر چشم ترسا سختِ سخت .همنشینانش همه دلها شکست --مات و حیران خسته جان و تیره بخت .تا مگر بیرون کشند پایش زگل --            هر مرید فریاد بر آوردش زدل .یار دیرینه مکن ترک دیار --      دین و دل از دست مده بی اختیار .ما مریدیم و توئی مارا مراد --             کارعشقست و مده هرگز بباد .شیخ بگفتا خسته ام زین مدعا --          عشق و آتش را کجا دانید شما .هر توّهم را نباید عشق خواند --     عاشقِ خوشنام به تاریخ ثبت ماند .عاشقِ مردم زخود هم منکر است --       هر که عاشق شد براه دیگر است .زین سخنها ازدل ودین بسیارگفت --      لیکن الماسش ز نرم هرگز نسفت .چون سخن در وی نیامد کار گر --       صبر و طاقت از همه آمد بسر .تا نماند آخر بجزء. این ناسزا --           از خرفتی تا بکی در این خطا .عشقِ پیری سر برسوائی زند --             از هوس آتش بجانت میزند .شیخ بگفتا زخمه بر جان میزنید --       درد خود دارید و بر من می نهید .شهر ما هرگز نبودست جنگلی --        کس نپاشد بر سر و صورت گلی .کار خیر اجبار ندارد ای بصیر --       حسن نیت اینچنینست در ضمیر .چهره در آئینه آید روبرو --         مستی از می می تراود نی صبو .در صبوی دل کجا گنجد دو ضد --             این دو را یکجا ندارد معتضد .مردمان گر عقل ودل دارند بجان --               عاشقند و عاشقانِ بی امان . دل زکس بردن به یغما عشق نیست --       بر چنین دلها بباید سخت گریست .عشق ترسا ازدل و جان بر خداست --       نی که درد من ز درد او جدا ست .عقل و دل یکجا بگیرند کامِ جان --      چون گرسنه سیر شود با آب و نان .عشق پاکان هم به عقلست و بدل --      عشق ترسا هم بآب است و بگِل .یک نظر افکن برآن چشمِ نگا ر --          اشکِ باران آید از ابر بهار . عاشقان گر دل سپارند مردمند --      بزدلان یکسر همه کاه و گلند .همچو رهجو دم بدم مردم شوید -- عشق بجوئید تا مگر آدم شوید .

جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۶/۹۶۸/۵۵۳/۰۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۵۱/۳۱۲/۱۴۴/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳/۵۵۶/۱۷۳/۰۰۰
  • استاد
    ۸۸۸/۵۲۵/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۶/۴۵۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۲۴۳/۱۴۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۴۲/۷۲۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۱۸/۹۳۵/۰۰۰