در آستانه روز ملی سینمای ایران، بسیاری از رسانهها به عادت هرساله، بخشی از مطالب خود را به گرامیداشت این پدیده ارجمند و رسانه بیهمتا اختصاص میدهند؛ با این اندیشه که مبادا سینما با تاریخچه پر فراز و نشیباش سر طاقچه عادت از یاد برود. شاید در این زمانه سر در گم، همین تلاش اندک هم جای خرسندی داشته باشد؛ اما واقعیت این است که به راستی با یک گل بهار نمیشود.
در یک نگاه کلی، روزهای نامگذاری شده در تقویم رسمی کشور، صرفنظر از مناسبتهایی که منجر به پیدایش آنها شده؛ فقط نشانههایی برای یادآوری رویدادهای مهم و شخصیتهای ارجمند ما در یک روز از سال نیستند؛ بلکه دستکم باید آنها را فرصت مغتنمی برای بازبینی کارنامه یک ساله در راستای توجه به آن پدیده مهم بدانیم؛ هر چند سینما به دلیل هویت ویژه و پیوندش با زندگی اجتماعی، عنصری نیست که در طول سال به سادگی از یاد همگان برود.
سینمای ایران در سالی که گذشت؛ بیش از هر چیز به پدیدهای میمانست که با فاصلهگرفتن از مخاطب و از دست دادن سرمایه اصلی خود، تمام هویتاش را بهراستی به بازیهای زمانه باخته بود؛ هر چند برخی از مسئولان تلاش میکنند با پناه گرفتن در سایه اکران تنها یک فیلم کمدی پرفروش نه چندان پرمایه، مشکلات سینمای ایران را پنهان کنند تا به بهانه آن بتوانند تجربه ناموفق سینمای دولتی ایران در دهههای گذشته را یک بار دیگر به اجرا برسانند. فراموش نکنیم که در موفقترین دوره، سینمای حمایتی، هدایتی در شرایط ویژه پسامد انقلاب اسلامی، توانست تنها چند سال سکان سینما را در دست بگیرد و پس از آن مجبور شد به دلیل ویژگیهای مربوط به هویت واقعی سینما، مسیرهای تازهای را آزمایش کند.
آزموده را آزمودن خطاست. سینما پدیدهای نیست که بتوان آن را در حصار اندیشههای تنگنظرانه محدود کرد و از آن انتظار رونق و برقراری ارتباط با مخاطب داشت؛ آن هم در زمانهای که رشد پرشتاب فناوریهای نوین، جهان را در هرسال به اندازه چند دهه به پیش میبرد. فناوریهای نوین و امکانات دنیای مجازی فضای رسانهها را بهراستی چنان متحول کرده که حتی بازگشت به یک سال گذشته هم امکانپذیر نیست؛ چه رسد به این که مسئولان سینما تصمیم بگیرند؛ در سال ۱۴۰۲ برنامههای کلی سینما را بر پایه تجربههای شکستخورده گذشته بازسازی کنند.
درست است که در آن دوره نهادهایی چون بنیاد سینمایی فارابی توانستند با سرمایهگذاری مختصر و نظارت مستمر، با پشتیبانی از نوعی سینمای گلخانهای زمینهای برای تولید و ارسال فیلمهای نوپدید، با جلوههای فرهنگی تازه فراهم کنند که سینمای ایران را در جشنوارههای جهانی مطرح کند؛ با این همه روشن است که این روش، نتوانست در گسترش سینما و ایجاد جذابیت برای مخاطب داخلی تأثیر چندانی باقی بگذارد. این حرکت اگر چه زمینهساز شهرت جهانی و رشد کیفی سینما شد؛ اما با آزمون و خطای بسیاری توأم بود که به تدریج چنان میان مخاطب و سینمای ریشهدار ایران فاصله انداخت؛ که بازسازی آن چند دهه به درازا کشید.؛ تا یکی دو سال اخیر که دوباره تصمیمگیران با اندیشههای مغایر با ذات سینما، سیاست و راهکارهایی را پیش گرفتند که این پدیده بزرگ و متفاوت را دوباره در سراشیبی سقوط قرار داد. نه تنها سینما بلکه هیچ هنری بدون مخاطب، هنر نیست؛ زیرا هر اثر هنری با برداشت مخاطبش کامل میشود؛ بهویژه سینما که سوای این قاعده علاوه بر جایگاه هنریاش؛ به عنوان رسانه نیز در جایگاهی به مراتب فراتر از سایر هنرها قرار میگیرد.
باید امیدوار بود که روز ملی سینما در سال ۱۴۰۲ آغازی برای بقیه روزهای خوب سینمای ایران باشد؛ که اگر چنین شود؛ سالهای آینده در چنین روزی میتوانیم در کنار همه علاقمندان سینما با رغبت بیشتری این روز فرخنده را به تمام مسئولان، سینماگران، علاقمندان به سینما و مخاطبان فهیم ایرانی شادباش بگوییم. روز ملی سینما خجسته باد.
علیرضا اخلاقی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است