به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «سوسمار» نمایشی جذاب، خوش ریتم و در عین حالی که ویژگیهای سرگرم کننده برای مخاطبش دارد دکتر امینی توانسته مفاهیم زیادی منجمله سنت، مدرنیته، دنیای ابزورد و … را در جهان نمایشی اثرش بگنجاند. متنی درخشان از یک استاد مسلم بازیگری و عرصه نوشتاری به نام حمید جبلی. دکتر رحمت امینی سوای کارگردانی ، در حوزه مدیریت تئاتر فعالیت داشته است و جزو کارگردانهای با تجربه تئاتر ما است. وی مدتها سرپرست ارزشیابی و نظارت بر نمایش و دبیر شورای مرکزی اداره کل مرکز هنرهای نمایشی ، دبیری جشنواره تئاتر فجر، مدیریت شورای نظارت و ارزشیابی بر نمایش، مدیریت هنرهای نمایشی حوزه هنری بوده است. رحمت امینی، دارای دکترای مطالعات عالی هنر از دانشگاه تهران، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر است و در جهاد دانشگاهی، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه تهران دارای سوابق متعدد علمی و مدیریتی بوده و حضور در شورای داوری و انتخاب آثار بسیاری از جشنوارههای تئاتر را در پرونده کاری دارد.گمشدگان دریا، خرس و چشمه ، همسر چینی اتفاق با شماره ۲، آهو به وقت انفجار، مجلس غریب تنهایی؛ طناب،جعفر خان از فرنگ برگشته، اوستا نوروز پینه دوز، همسر چینی، تصویر ماه در قهوه تلخ و….. از جمله کارهای مهم نوشتاری و کارگردانی رحمت امینی هستند .مدیریت روابط عمومی تالار مولوی، دبیری شورای تئاتر کشور، معاونت نظارت و ارزشیابی یازدهمین جشنواره سراسری تئاتر دفاع مقدس، عضویت در هیأت بازبینی نوزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از جمله سایر مناصب شغلی دکتر امینی محسوب میشوند،نمایش «سوسمار» تا اوایل مهرماه در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است. با رحمت امینی در باره اجرای نمایش «سوسمار» گفتوگویی انجام دادهام.
٭٭٭ کارنامه کاری متفاوت و جذابی به لحاظ پرداختن به گونههای مختلف نمایشی و ژانری دارید…
در کارنامه کاری من دو نکته مهم قابل توجه است. دروهله اول استفاده از نمایشنامههای ایرانی مبتنی بر نقالی و پردهخوانی که به آنها علاقه خاصی دارم. نمونه درام و جدیاش نمایش مجلس غریب تنهایی و در نقالی نقل نغز گردآفرین است و نکته مهم دیگر اجرای نمایشهای شادیآور، سیاه بازی وخیمه شب بازی است. نمایش جیک علیشاه از این جمله آثار کارنامه من است. بنابراین در رزومه کاریام، نمایشهای ایرانی جایگاه مهم و اساسی دارند. این تعلقخاطر به سالهای دورتر برمیگردد: زمان تحصیل در دانشگاه ِو تاثیر اساتیدی مثل جابر عناصری، دکتر خاکی، داود فتحعلیبیگی و….
٭٭٭اجرای «سوسمار» هم با توجه به درهمآمیزی گونههای مختلف اجرایی برای من مخاطب آثار شما جلب توجه کننده بود…
همه کارگردانها دوست دارند در جدیدترین اجرای خود، نکات و مسائل جدیدی وجود داشته باشد. اگر غیر از این باشد و کارگردان خودش را تکرار کند، کارش خلاقانه و هنرمندانه نیست. در اغلب کارهای دوستان کارگردان نقاط اشتراک زیادی وجود دارد. به طور مثال نگاهشان به هستی، موقعیتهای دراماتیک مثل مرگ و زندگی که اینها همیشه برای من هم مهم بوده است. در نمایش خدایگان… و برخی دیگر از آثارم این رویکرد در لفافه وجود دارد. بحث دیگر تضاد و یا تقابل در زندگی در قالب چالش بین سنت و مدرنیته است…
٭٭٭در «سوسمار» هم این رویکردتان به صورت پر رنگ در معرض دید مخاطب قرار دارد…
بههرحال به دنبال این هستم که ضمن رعایت اصول بنیادی یک اجرا برای مخاطب داوری هم داشته باشم.
٭٭٭ شروع نمایش سبک و سیاق رئالیستی (روایت زندگی زن و شوهری متعلق به طبقه متوسط) دارد و در ادامه با حضور بچه سوسمار در آپارتمانها وارد فضایی سوررئالیستی میشویم…
در متن نوشته هم ساختار به این شکل بود که خانوادهای به صورت طبیعی و رئالیستی آماده برگزاری مراسم سال نو هستند. یکی از سینها کم است و مرد برای خرید این سین(تخم مرغ) به بیرون خانه میرود و در ادامه با تولد موجود عجیب و غریبی از تخم مرغ شرایط تغییر پیدا میکند و موجود بیرون آمده از تخم در حکم فرزند این زوج قرار میگیرد.
٭٭٭ آیا «سوسمار» را میتوانیم نمایشی ملمو از نماد و نمادگرایی بدانیم؟
نگاه اول بنیادین من مبتنی بر نگاه جهان شمول است . اساسا موقعی که با چیزی مثل دانه گیاه ، تخم مرغ و یا هر آن چیزی را که نماد زایش است، مطرح میکنیم با شرایط جدیدی مواجه میشویم. موقعی که پدیدهای ناگهان خلق بشود هم موقعیتهای مختلفی را به وجود میآورد. هر مخاطبی با هر نوع تفکری چه داخلی و چه خارجی با یکسری از نشانه و نمادهای آشکار در اجرا مواجه میشود و هر مخاطبی میفهمد تخم مرغ نماد زایش است و یا چاردیواری خانه این زوج در حکم جهانی است که انسان در آن زندانی است. نشانههای که در همه ادیان وجود دارد و آدمها را در جهان گرفتار میبینند. مخاطبی که به سالن میآید از آدمهای مختلف جامعه به لحاظ سن و سالی، طبقه اجتماعی و معلومات هستند. یکی ممکن است فلسفه خوانده باشد و دیگری کاسب باشد و غیره. رویه اول کار من درک روایت اجرایی نمایش است.
٭٭٭ در بحث مدیا و ویدیووالی که در صحنه وجود دارد وادامه بخش از داستان را روایت میکند. انگار سه شخصیت نمایش در وارد یک گیم میشوند…
علاقه خاصی به خیام دارم و متاثر از افکارش هستم و مدام در طول روز رباعیات خیام را زمزمه میکنم. یکی از اندیشههای بنیادین تفکر خیام این است که دنیا همانند یک جعبه خیمه شب بازی است و آدمها مدت زمانی از این جعبه خارج و بازی میکنند و بعد دوباره درون جعبه میروند. بنابراین در بحث ویدیووال از گیم ایده گرفتم و ریشهاش در همین شعر خیام است. جهان را در حکم آوردگاهی دیدم که در درونش آدمها مدتی به بازی زندگی مشغول هستند. در این بحث دلائل دیگری هم مطرح بود و موقعی که شمایل «سوسمار» به هیبت انسانی نزدیک است، در حقیقت با یک «سوسمار» واقعی مواجهیم که دقیقا مشغول خوردن و بلعیدن و حمله است و در آخر آیندگان سوسمار را در صحنه میبینیم.
٭٭٭ یکی از ویژگیهای قابل بحث فضای نمایش «سوسمار» تشابهاتش با فضای ابزورد آثار نویسندگانی مثل بکث، یونسکو و… است. این تاثیرپذیری در نگارش متن را قبول دارید؟
این سوال بیشتر مربوط به نویسنده است و من هم فکر میکنم حمید جبلی از چنین فضایی ایدهبرداری کرده است. من هم از این فضا خوشم آمد و به دنیای ابزورد علاقه دارم، اما آن چیزی که در «سوسمار» میبینیم، ابزورد از نوع غربیاش نیست…
٭٭٭ در بحث موسیقی هم از موسیقی پاپ برایان آدامز بهره میبرید…
بله، یکی از ایدههایی که در این اجرا دارم «سوسمار» را در حکم هجوم یک پدیده خارجی دیدم که در خیلی از بخشهای زندگی ما دیده میشود.
٭٭٭ با توجه به سابقه درخشان حمید جبلی در حوره بازیگری به فکر استفاده از این هنرمند در تیم بازیگری «سوسمار» نبودید…
به این موضوع فکر کرده بودم و با حمید جبلی مطرحاش کردم. جبلی روحیهای دارد که دوست دارد از هیاهو و توجه رسانهای دور باشد و این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت که نمیتواند یک ماه به طور مستمر هر شب روی سن اجرا برود و بازی کند.
گفتوگو: احمد محمد اسماعیلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است