به گزارش خبرنگار سینما صبا، مرتضی آتشزمزم کارگردان فیلم شاد و مفرح «هولیا» که هماکنون در سینماهای سراسر کشور اکران شده است، از مسیر چگونگی ساخت فیلم خود میگوید.
***چگونه از دو فیلم دغدغهمند به نامهای «سیمین» و «مالیخولیا» به این فیلم سرگرمکننده و مفرح رسیدید؟
-در اوج کرونا و فضای ترسناک شکل گرفته در جامعه آن دوران به این نتیجه رسیدیم که کاری مفرح بسازیم تا در حد توانمان به جامعه و مردم شادی و امید تزریق کنیم. بسیاری از دوستان و همراهان من را تشویق کردند تا از ساختن چنین فیلمی نترسم. علی انصاریان نیز از جمله این افراد بود. پیرامون مسیر ساخت و انتخاب بازیگر این فیلم باید بگویم که پس از حضور فیلم «سیمین» در جشنواره سیبری با بازیگر تُرکی به نام (ویلما الس) آشنا شدم و متوجه شدم بسیار علاقمند به سینما ایران است و مشتاق است تا در سینمای ایران کار کند. از او برای بازی در فیلم «هولیا» دعوت کردم. سپس برای رسیدن به محتوای فیلم با خودمان شرط کردیم که از شوخیهای مبتذل و جنسی خودداری کنیم… باور کنید من برخی از فیلمهای کمدی حال حاضر سینمای ایران را نمیتوانم با خانواده و بچههای خود ببینم. از این رو مصمم بودم که فیلم مفرح و شاد بسازم که خانوادها به راحتی در کنار هم بتوانند تماشا کنند. فیلمی که از کشمکشهای داستانی برخوردار باشد و در حد توان در لایههای زیرین قصه، پیام فرهنگی داشته باشد. البته باید بگویم من با فیلمهای کمدی دیگر کار ندارم. تلاش من در جهت هدفگذاری خودم بوده است. روایت این فیلم در ابتدا به شکلی جدی و دغدغهمند بود. ما آن روایت را دگرگون کرده و در ساحت کمدی تعریفاش کردیم.
***مسیر اکران این فیلم در آن زمان به چه شکل طراحی شده بود؟
-ما قصد داشتیم این فیلم را به سرعت بسازیم و در اکرانهای آنلاین نمایش دهیم. چرا که در آن زمان امکان اکران فیلم در سینماها نبود. ما نیز برای فضای غمگین و افسرده آن دوران سعی داشتیم به ساخت و پخش این فیلم سرعت ببخشیم. بنابراین دوستان نزدیک سینمایی خود را جمع کردیم تا این فیلم ساخته شود. محمدرضا هدایتی، محمد فیلی و بهراد خرازی از جمله آن افراد بودند. بازیگرانی که در فیلمهای قبلی من نیز حضور داشتند. علی انصاریان هم در انتخاب بازیگران پیشنهادهایی به من داد. پوریا پورسرخ و شیوا طاهری را به گروه اضافه کرد و حتی بچههای اینفلوئنسرهای که درفیلم نقش های خوبی گرفتند را علی به ما اضافه کرد. نمیخواهم از نام علی عزیز در جهت تبلیغات استفاده کنم. تنها باید بگویم که دغدغهاش لبخند مردم بود. تمام تلاشاش این بود که دل مردم را شاید کند. علی انصاریان عاشق لبخند مردم بود. نگاه انسانی و شریفی داشت. علی انصاریان کاراکتری است که مردم با آن آشنا هستند، در نتیجه نیازی به تعریف من از او نیست.
*** چرا تا این حد نمایش عمومی فیلم به طول انجامید؟
-شاید اشتباهی که ما مرتکب شدیم این بود که نسخه نهایی فیلم را برای بازبینی شورای پروانه نمایش تحویل ندادیم و فکر میکنم شاد بودنِ بیش از اندازه فیلم مشکلاتی برای آن پیش آورد. استدلال ما برای این سبک آن بود که کمی از استرس و فشاری که بر مردم بود، بکاهیم. ولی شورای پروانه نمایش نظر دیگری داشت و فیلم غیرقابل پخش اعلام شد و ما را دو سال سرگردان کرد. ما فکر میکردیم در زمانی که مدیران از ترس کرونا در ادارات دورکاری انجام میدهند، وقتی ببینند ما جان و مالمان را به خطر انداختیم به ما جایزه میدهند ولی همه چیز برعکس شد! البته مشکلاتی که برای فیلم پیش آمد مربوط به دولت قبلی بود و برخلاف دیدگاهی که نسبت به دولت قبل وجود داشت، فضا آنچنان باز نبود و امکان گفتوگو فراهم نبود مگر برای افراد خاص! در واقع دولت قبلی محافظهکارتر بود. بدون تعارف آنها ما را بسیار عذاب دادند. بعد از آن، فوت علی انصاریان پیش آمد و ما انگیزهمان را از دست دادیم. پس از مدتی تصمیم گرفتیم با تن دادن به اصلاحات کلی مد نظر شورای وقت، فیلم را برای اکران عمومی آماده کنیم.
***در حال حاضر از شرایط اکران فیلم راضی هستید؟
-اکران فیلم تازه شروع شده است. مهم آن است که جامعه از اثر استقبال کنند و اگر این امر انجام پذیرد فیلم نیز با فروش خوبی مواجه خواهد شد. فعلا تعداد سانسهای اکران «هولیا» بسیار کمتر از فیلمهایی است که چند ماه است اکران هستند و اگر کمی عدالت برقرار باشد با توجه به استقبال خوب مردم در این چند روز «هولیا» میتواند از پرفروشترین تازههای اکران پاییز باشد. یکی دیگر از سیاستهای مهم اکران تبلیغات است. طبیعتاً از کارگردانی که فیلم دغدغهمند و هنری ساخته است، انتظار نمیرود که در فاز تبلیغات فعالیت کند. در این راستا ما سعی کردیم تا از نهاد و ارگانهایی که حامی سینما و سینماگران هستند، کمک بگیریم. اما پیگیریهای ما نتیجه نداد.
*** به آن هدفی که در ابتدای ساخت فیلم داشتید، رسیدهاید؟
-در آن زمان کرونا شرایط سختی را به وجود آورده بود. امیدوارم خاطره آن زمان هیچوقت در دنیا تکرار نشود. ما برای ساخت این فیلم مشقتهای زیادی کشیدیم. نبود واکسن، استرس جانی و مالی وحتی مشکلات سفر به ترکیه برای بخشهای استانبول هزینههای تولید ما را چند برابر کرد ولی ما به همین فیلمی که به زعم دوستان مبتذل بود به عنوان کاری فرهنگی و مورد نیاز آن زمان نگاه میکردیم و قصدمان شاد کردن دل مردم بود. حتی اکنون هم حداقل اگر نمیتوانم برای مردم در این شرایط سخت اقتصادی کاری کنم، با ایجاد چند ساعت فضای شاد، شاید قدمی کوچک برایشان برداشته باشم؛ با اینکه بین همکاران من نیز این جنس سینما مقبولیت ندارد و برچسب خالتور بر روی آن زده میشود! فیلم قبلی من «سیمین» در جشنوارههای متعددی حضور داشت و به جشنوارههای بیست کشور متفاوت راه یافت و چندین جایزه بهدست آورد، اما به این علت که فیلم نفروشی است در سینماهای ایران اکران نشد! سینمای هنر و تجربه هم که وضعیتاش دگرگون شده و تنها اسمی از آن باقی مانده است.
*** وسخن پایانی؟
– درپایان دوست دارم از استاد عزیزم زندهیاد آقای ایرج تقیپور نیز نامی به میان آورم. آقای تقیپور همواره دغدغه فرهنگی و حمایت از فیلمسازان جوان را داشت. ایشان پیشکسوتی بودند که با آن سابقه فرهنگیشان بسیار من را راهنمایی کردند و من افتخار این را داشتم همیشه نام ایشان را به عنوان تهیهکننده و راهنما در کنار خود داشته باشم.
*محراب توکلی
2 comments