«تفنگ‌های کارار» از بی‌معناییِ «بی‌طرفی» می‌گوید | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۰۰
بهروز سروعلیشاهی در گفت‌وگو با صبا عنوان کرد؛

«تفنگ‌های کارار» از بی‌معناییِ «بی‌طرفی» می‌گوید

بازیگر و کارگردان نمایش «تفنگ‌های کارار» گفت: یک جریان چند قطبی فکری در جامعه ما حاکم شده است و من در این نمایش، این مضمون را که «بی‌طرفی حاصلی ندارد» مد نظر قرار دادم. برتولت برشت در این کار معتقد است که بی‌طرفی در حقیقت نقابی است از بزدلی بر چهره انسان...

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایشنامه «تفنگ‌های ننه کارار» یکی از کارهای شاخص برتولت برشت همچون «ننه دلاور و فرزندانش» است که به نقد ماهیت مخرب و ویرانگر جنگ می‌پردازد. نمایشی که بی‌طرفی را نیز به چالش می‌کشاند و بهروز سرو علیشاهی با درک صحیح از جان مایه اثر برشت، نمایشی تاثیرگذار را روی صحنه اجرا می‌کند و به قالب شخصیت خوزه نیز جان‌بخشی درست و روانی انجام می‌دهد. نمایشنامه «تفنگ‌های ننه کارار» مربوط به جنگ‌های داخلی اسپانیا طی سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۷ میلادی است و این جنگ‌ها -در همان زمانی که نویسنده، این اثر را نوشته و در پاریس به اجرا گذاشته- شکل گرفته است. «تفنگ‌های ننه کارار» شرح حال زنی میانسال است به نام«ترزا کارار» که در دهکده ماهیگیران زندگی می‌کند. در حالی که تمام جوانان دهکده، حتی زن جوان معلم که دختر همسایه آن‌ها است برای جنگ به جبهه رفته‌اند، کارار به دو پسرش اجازه نمی‌دهد به جنگ برود. بلکه یکی از آن‌ها را برای ماهیگیری به دریا می‌فرستد و دیگری مدام از پنجره مراقب برادرش است. مادر کارار که زنی بی‌طرف است و از جنگ و خونریزی نفرت دارد، چندین اسلحه و مقداری مهمات را که از شوهر مرحومش به جا مانده در منزلش پنهان کرده است. برادر او (دایی پدرو) از راه می‌رسد و قصد دارد تفنگ‌ها را از چنگش درآورد تا به جنگ برود. در این میان پسر کارار با دایی خود همراه می‌شود اما مادر کارار همچنان مخالف است. سرانجام وقتی جنازه پسر ماهیگیر او را که روی دریا مورد اصابت گلوله‌های جنگی قرار گرفته به خانه می‌آورند مادر کارار سلاح‌ها را بیرون می‌آورد و آن‌ها را بین خود، پسر و برادرش تقسیم می‌کند و هر سه راهیِ جبهه‌های جنگ می‌شوند.

«بهروز سروعلیشاهی» دانش‌آموخته رشته تئاتر است و پیش از این نمایش‌های  و بازی‌های در آثاری نظیر «کشتار» و «عبور» را در سالن‌های شهرزاد و مولوی به صحنه برده است. نمایش «تفنگ‌های کارار» از اواخر  شهریور تا اواخر مهر راس ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر با بازی‌های سایه کبیری، مهدی بازدار، مجید تیزرو، بهروز سروعلیشاهی، رضا صفری دریایی، فریبا بکلو و آرزو خلیلی به صحنه رفته است.

با سروعلیشاهی درباره اجرای نمایش و ایفای نقش خوزه گفت‌وگویی انجام داده‌ام.

***بر اساس چه ضرورتی به سمت اقتباس از نمایشنامه «تفنگ‌های ننه کارار» رفتید؟

-در سال‌های اخیر همیشه دوست داشتم نمایشی از آثار برشت را روی صحنه اجرا کنم. البته این میل از زمان دانشجویی همراهم بود. چند مدت پیش دوباره فرصتی پیش آمد و نمایشنامه «تفنگ‌های ننه کارار» به زبان فرانسه را بازخوانی مجدد کردم و احساس کردم که چقدر اجرای این اثر در شرایط امروز جامعه ما می‌تواند موضوعیت داشته باشد.

***این موضوعیت داشتن به دلیل شرایط پر التهاب و جنگ‌هایی است که در سال‌های اخیر در خاورمیانه رخ داده است؟

-الزاما بحث جنگ مد نظرم نیست. جنگ فقط جنگ فیزیکی بین دو کشور نیست و جنگ عقاید تفکرات آدم‌های درون یک کشور هم می‌تواند باشد. الان یک جریان چند قطبی فکری در جامعه ما حاکم شده است و من در این نمایش، این مضمون را مد نظر قرار دادم که «بی‌طرفی حاصلی ندارد». برشت در این کار معتقد است که بی‌طرفی در حقیقت نقابی است از بزدلی بر چهره انسان…

***آیا این قضیه حکم کلی است و همه آدم‌های بی‌طرف، آدم‌های بزدلی هستند؟

– در این نمایش بی‌طرفی خانم کارا هیچ نتیجه‌ای ندارد و در انتها عمل‌گرا می‌شود. برشت در میانه قرن بیستم و وقوع جنگ داخلی اسپانیا و دو جنگ جهانی این ذهنیت را داشت که باید مبارزه کرد.

***به نظر می‌رسد برشت به ترسیم شخصیت‌های این نوع مادران مثل خانم کارا و ننه دلاور در آثارش علاقه دارد…

-بله، در دو تا از بهترین آثار برشت این نوع مادران به عنوان قهرمان اصلی حضور دارند…

*** به لحاظ شخصیتی علی‌رغم داشتن قرابت‌هایی، خصوصیات متفاوتی از هم دارند…

– مادر ننه دلاور کنش‌مندی بیشتری دارد و خانم کارا، کوچک‌شده ننه‌دلاور است. شاید یکی از دلائل علاقه برشت به ترسیم چنین شخصیت‌هایی در آثارش، همسرش هلنا وایگل باشد که تحت‌تاثیر این زن، این دو شخصیت را نوشت و در دو نمایشی که بر اساس این دو نمایشنامه روی صحنه رفت، هلنا وایگل نقش این دو زن را بازی کرد.

*** شاید مخاطبی که نمایش را می‌بینید با توجه به مصائبی که خانم کارا دیده، شوهرش را در جنگ از دست داده و در وضع بد مالی زندگی می‌کند، به او حق می‌دهد که نخواهد پسرانش وارد مهلکه جنگ شوند…

-مخاطب هم جاهایی به کارا بابت رفتارش حق می‌دهد و درست مثل «دایره گچی قفقازی» همه چیز پنجاه پنجاه است.

***خوزه (نقشی که بازی می‌کنید) دچار انفعالی است که در عملکرد و تصمیمات‌اش دیده می‌شود…

-ریشه این انفعال در استیلا و سلطه‌ای است که خانم کارا بر خانواده و پسرانش دارد. شخصیت قوی مادر باعث شده که خوزه نتواند در بزنگاه‌های مهم تصمیمات درستی بگیرد…

***مادری که جای پدر خانواده را هم پر کرده است….

-بله، نوع حرف زدن و پوشش مادر (کتی بلند و مندرس برتن) هم این مسئله را تشدید کرده و هیبت مردانه‌ای به او بخشیده است. مادر تا لحظه آخر توانسته جلوی میل رفتن دو برادر به جبهه جنگ را بگیرد. البته این استیلا و رجحان شخصیتی کارا، منحصر به دو پسرش بوده و او استیلایی به همسرش نداشته است. در دوران گذشته او با شوهرش همدل و همراه بود و ممانعتی برای نرفتن به جنگ برایش به وجود نیاورد و با کشته شدن شوهر و فشار زندگی، دیدگاه کارا تغییر پیدا کرد و تصمیم گرفت کلبه و دو پسرش را حفظ کند. خوزه بیشتر شخصیت کاتالیزور‌گونه‌ای دارد.

***شاید خوزه برای کنش‌مند شدن احتیاج به عامل محرکی مثل ورود دایی دارد…

-دایی مرد آرمان‌خواهی است که با حرف‌های پر شور و میهن پرستانه‌اش خوزه را تهییج می‌کند.

*** تقابل کشیش و دایی نمادی از تقابل دیدگاه‌های چپ و لائیک و دیدگاه‌های سنتی مذهبی است؟

صحنه تقابل و بحث کردن دایی و کشیش فینال و اوج درام داستان نمایشنامه است که ماجرا را رقم می‌زند. من شخصیت پدرو (دایی) نمایش را خود برتولت برشت می‌دانم که نگاه سمپاتیکی هم به این شخصیت دارد.

احمد محمداسماعیلی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    ۸۸/۱۹۲/۵۳۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • زودپز
    ۸۱/۵۱۸/۴۴۲/۰۰۰
  • خجالت نکش
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۷/۵۲۴/۷۸۸/۰۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شهرگربه‌ها۲۹
    ۱۰/۰۳۴/۱۵۳/۵۰۹
  • شه‌سوار
    ۱۰/۰۰۴/۵۶۸/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۴۴۱/۰۲۷/۵۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۳۰/۹۳۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۰۸۵/۰۰۰