هیچ وقت فضای ضد مرد را تایید نکرده‌ام/ ِخیال پرداز نیستم | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۳:۵۳
بهاره رهنما در گفت‌وگو با صبا:

هیچ وقت فضای ضد مرد را تایید نکرده‌ام/ ِخیال پرداز نیستم

بهاره رهنما با اشاره به شاخصه‌های آخرین فعالیت بازیگری‌اش در تئاتر گفت:من فضای ضد مرد را هیچ وقت تایید نکرده‌ام. من آزاری از مردان ندیده‌ام که بخواهم نفی‌شان کنم. همیشه معتقدم وقتی عشق هست، زنی که شغل خلاقانه‌ای دارد شاید خلاقیتش بیشتر هم بشود.

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، در نمایش «سه شب با مادوکس» بازی‌ها عنصر پیش برنده انتقال مفاهیم مورد نظر کارگردان به مخاطب است. یکی از شخصیت‌های مهم اثر در خلق درام «کلارا» است که بهاره رهنما با اتکا به تجارب تئاتریش در خلق آن موفق عمل می‌کند. در کارنامه تئاتری رهنما آثاری نظیر مثل «با من بستنی می خوری؟»، «آرسنیک و تورکهنه»، «دورهمی زنان شکسپیر»، «زنانی که به بزها خیره شدند»، «عامدانه، عاشقانه و قاتلانه»، «سونات پاییزی» و «پسران خورشید» به عنوان بازیگر و کارگردان دیده می‌شود.

نمایش «سه شب با مادوکس» روایتگر آدم‌های به ته خط رسیده‌ای در ناکجا آبادی است که به انتظار منجی نشسته‌اند. نمایش «سه شب با مادوکس» نوشته ماتئی ویسنی‌یک یکی از آثار شاخص این نویسنده رومانیی تبار است که در کارنامه‌اش آثاری نظیر «سه شب با مادوکس»، «نان در جیب»، «خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست است که دوست دختری در فرانکفورت دارد»، «آخرین گودو»، «تماشاچی محکوم به اعدام»، «پیکر زن یک میدان مبارزه در جنگ»، «نامه‌ای به درخت‌ها و پرنده‌ها»، «اسب‌های پشت پنجره» دیده می‌شود.

نمایشنامه «سه شب با مادوکس» روایتگر ماجراهای شخصی عجیب به نام «مادوکس» است که به مدت سه شب در یک مسافرخانه ساکن شده است و با «برنو» صاحب آنجا نیز دوستی خوبی دارد و مدام با هم بیلیارد بازی می‌کنند. اما ماجرای اصلی نمایشنامه از صبح روزی شروع می‌شود که سه شخصیت دیگر به نام‌های «گروبی» نگهبان فانوس دریایی، «سزار» راننده تاکسی و «کلارا» زن روسپی وارد داستان می‌شوند و به دلیل کاری که «مادوکس» با آن‌ها کرده است، به شدت عصبانی هستند چراکه «برنو» صاحب مسافرخانه به آن‌ها می‌گوید که در سه شب گذشته «مادوکس» هم زمان با هر سه آن‌ها وقت گذرانده و حرف‌ها و وعده‌هایی که به آن‌ها داده، همگی باهم یکسان بوده است. این اتفاق موجب عصبانیت این سه فرد می‌شود و به قصد انتقام و تلافی کردن به سمت اتاق «مادوکس» می‌روند اما در آنجا با ماجرای رازآلود و بسیار عجیبی روبه‌رو می‌شوند.

نمایش «سه شب با مادوکس» نوشته ماتئی ویسنی‌یک ترجمه مجید نوروزی‌فرسنگی با کارگردانی شیوا دیناروند تا ماه پیش در سالن حافظ روی صحنه بود. با بهاره رهنما درباره حضورش در این نمایش گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

٭٭٭ در ۲ یا سه ماه اخیر با حضور در چند نمایش، از جمله نمایش «سه شب با مادوکس» با کارگردان‌های جوان کار کردید؛ ارتباط‌تان با نسل جوان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

-واقعیتش این است که وارد مرحله‌ای از کارم شده‌ام که ارتباطم با نسل جوان و نوعی حمایت از آن‌ها برایم مهم است. در دانشگاه هم رشته خودم را تدریس می‌کنم و این حس را دارم که باید حمایت‌شان کرد و فرصت کار کردن، همانطوری که در گذشته به ما داده شد، به آن‌ها هم داده شود. برای من ویژگی متن نیمی از دلایل پذیرفتن پیشنهاد بازی است و اگر با متن ارتباط برقرار نکنم، نمی‌توانم در نمایش بازی کنم.

٭٭٭ متن نمایش «سه شب با مادوکس» نوشته ماتئی ویسنی‌یک خیلی از سبک نوشتاری و کارگردانی شما در تئاتر دور است، نظر شما چیست؟

-نوشته‌های ماتئی ویسنی‌یک را دوست دارم، من جنس و سبکی از کار را بلدم بنویسم و برخی از مواقع اجرایش کنم که مطابق با فضای ذهنیم است. به سبک کاری خیلی از نمایشنامه‌نویسان مهم دنیا علاقه دارم که شاید مطابق ذائقه‌ام نباشد و فضای کاری‌شان از من دور باشد.

٭٭٭ شخصیت کلارا را چگونه دیدید؟

-کلارا جزو آن دسته زنان شیفته‌ای است که معمولا در آثار نوشتاریم به آن‌ها می‌پردازم.

٭٭٭زنی خوش باور و تا حدی ساده لوح.

-بله که غرق در عشق می‌شود و… آن چیزی است که دوست دارم به دختران جوان بیاموزم این است که نباید اینگونه باشند.

٭٭٭و این که با این رویه لطمه می‌بینند.

– بله، البته من فضای ضد مرد را هیچ وقت تایید نکرده‌ام زیرا پدر خیلی قوی و خوبی در زندگیم داشته‌ام و برادر بزرگ‌ترم نیز شخصیت قابل احترامی دارد. من آزاری از مردان ندیده‌ام که بخواهم نفی‌شان کنم. همیشه معتقدم وقتی عشق وجود دارد، زنی که شغل خلاقانه‌ای دارد، شاید خلاقیتش بیشتر هم شود. دوست دارم دختران ایرانی وقتی کسی کنارشان نیست از وجود خودشان و زندگی‌شان لذت ببرنند، البته این مساله طبیعی است که اگر در زندگی پارنتر خوبی داشته باشند این لذت دوچندان خواهد بود.

٭٭٭فکر می‌کنید کلارای داستان قربانی است؟

-کلارا نمونه همان دختران ساده لوحی است که واقعا دوست دارم هر جایی که می‌توانم برای‌شان چراغ راهی روشن کنم و بگویم اول خودت را دوست داشته باش.

٭٭٭دختران نسل جوان، بسیار باهوش‌تر و کنش‌مندتر از دختران نسل قبلی هستند، شما نظرتان در این باره چیست؟

-موافقم که این نسل باهوش‌ترند و ویژگی‌ای که گفتم بیشتر مربوط به دهه شصتی‌هاست. در سرزمینی که فرهنگ قالب فرهنگ زن ستیزی است، ناخودآگاه این احساس ضعف با یک دختر متولد می‌شود، احساس اینکه اگر مردی در کنارم نباشد چه‌کاری باید انجام دهم و خیلی از چیزهای دیگر. به هر حال این‌ها در ژنتیک ما نهادینه شده‌اند. خیلی از زنان دور و برمان به دلائل اقتصادی در فشارهای زیادی قرار دارند و بخش دیگرشان درگیر شرایط سنتی و فرهنگی خانواده‌های‌شان هستند.

٭٭٭به نظر من کلارا را نمی‌توانیم فقط در جغرافیایی که زندگی می‌کند محدود کنیم و کلاراهای نوعی در سایر نقاط جهان هم وجود دارند.

-چون ز‌‌ن‌ها حالت شیفتگی و رویاپردازی بیشتری نسبت به مردان دارند و وقتی که در عشق غرق می‌شوند با این شرایط بیشتر مواجه هستند. جایی به نقل از یونگ خواندم که عشق و قدرت را ۲ مسئله در جهت مخالف هم می‌داند به طوری که هر چقدر فرد عاشق‌تر می‌شود، قدرت و صلابتش هم کمتر می‌شود. البته عشق در کار باعث بهتر انجام دادنش می‌شود.

٭٭٭چقدر در حین بازی در شخصیت کلارا تغییراتی اعمال کردید؟

-نقش به لحاظ شخصیتی خیلی از من دور است و ۱۰ دقیقه هم در چنین شرایط و ارتباط بیمارگونهای نمی‌مانم و اصولا آدم خیال‌پردازی نیستم. علی‌رغم فراز و نشیب‌های که در زندگی داشته‌ام زن عاقلی هستم و مانفیست شخصی دارم، عشق را در حال خوب داشتن می‌دانم. وقتی که در رابطه عاشقانه‌ای حال‌تان خوب نباشد و آن را ادامه دهید، این دیگر عین خودآزاری است.

٭٭٭ منظورم این بود که چقدر در حین بازی از خصلت‌های روال بازیگری‌تان به کلارا تزریق کردید؟

-هر نقشی را از فیلتر شخصیم عبور می‌دهم و هر اندازه که کارگردان اجازه دهد من از خودم به نقش تزریق می‌کنم. به طور کلی بازیگری هستم که خیلی تابع نظر کارگردان هستم. از زمانی که ۱۵ سال پیش در تئاتر کارگردانی را شروع کردم با خودم گفتم وقتی که به عنوان بازیگر سر کاری می‌روی وجوهات کارگردانیت را فراموش کن و تحت هدایت کارگردان باش.

احمد محمداسماعیلی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    ۸۸/۱۹۲/۵۳۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • زودپز
    ۸۱/۵۱۸/۴۴۲/۰۰۰
  • خجالت نکش
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۷/۵۲۴/۷۸۸/۰۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شهرگربه‌ها۲۹
    ۱۰/۰۳۴/۱۵۳/۵۰۹
  • شه‌سوار
    ۱۰/۰۰۴/۵۶۸/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۴۴۱/۰۲۷/۵۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۳۰/۹۳۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۰۸۵/۰۰۰