به گزارش صبا، چهلمین قسمت از برنامه «نقد سینما» که شب گذشته ۱۲ آبان روی آنتن شبکه چهار رفت، در «میز نقد سینمای جهان» با حضور آرش خوشخو و محمدرضا مقدسیان از منتقدان سینما به فیلم «ماموریت غیرممکن» پرداخت.
آرش خوشخو در ابتدا مطرح کرد: در دوره هالیوود کلاسیک، بازیگران موجی را همراه خود داشتند و نماینده یکی از دوسته لیبرال یا قاطعیت بودند. سینما آن دوره تاثیر زیادی روی افکار عمومی داشت اما اکنون تاثیر سینما خیلی کمتر شده است. در حال حاضر هالیوود دو قطب «تام هنکس» و «تام کروز» را دارد. «تام هنکس» نماینده بخش دموکرات هالیوود و «تام کروز» نماینده بخش جمهوریخواه است.
وی ادامه داد: «تام کروز» که بازیگر این فیلم موجود عجیبی است و همه چیز دربارهاش شناخته شده است. ما شمایل یک بازیگر حادثهای از او میبینیم که ۶۲ سال سن دارد. این اثر یک پاسخ هالیوودی به «جیمزباند» انگلیسی است.
در ادامه محمدرضا مقدسیان مطرح کرد: «ماموریت غیرممکن» نمونه آمریکایی «جیمزباند» است. تفاوت نگاه آمریکایی و انگلستانی در فیلم مشهود است. در سینما انگلستان اهمیت بیشتر به متن و شخصیتپردازی است اما هالیوود بر اساس اکشن و جلوههای ویژه پیش میرود و داستان اهمیت کمتری دارد. اگر بخواهم انتخاب کنم، «جیمز باند» برایم در اولویت است. نسخه هفتم «ماموریت غیرممکن» این اثر که بخش اول آن است، دو ساعت و نیم فیلم است. این نشانه موج سریالسازی است که به جهان سینما رسوخ کرده.
وی ادامه داد: ذکر این نکته خالی از لطف نیست اگر آنها بلدند فیلمهایشان را به گونهای بسازند که مخاطب سرگرم شود و لذت ببرد؛ در دل آن لذت ما حس کنیم تحقیر میشویم بهتر است که خودمان با بودجه کلان آثاری بسازیم که خودمان، خودمان را به سخره بگیریم. ترجیح من است که بر مبنا همان فرمول فیلم بسازیم.
در ادامه، خوشخو مطرح کرد: از نظر من فیلم حادثهای خوب یعنی جزئیات. اما متاسفانه در هالیوود جدید حادثهای ساختن تبدیل به کارتون شده است که مرگ و حادثه را معمولی نشان میدهد. این فیلم، حادثه ساختن را بلد نیست.
مافی نیز اظهار کرد: فیلمهای بالیوود جدید در تلاش است به هالیوود تبدیل شود و از سویی دیگر هالیوود در حال نزدیک شدن به ژانر اکشن بالیوود است. در واقع حادثههای فیلم اکشن هالیوود اصطلاح فیلم هندی گرفتهاند.
در ادامه میز نقد سینمای جهان، مقدسیان بیان کرد: در بسیاری از آثار هوش مصنوعی مانند تاچ موبایل و… در فیلمهای «ماموریت غیر ممکن» دیده شده و هوش مصنوعی در این فیلم فراتر از یک فناوری است. دوگانه سفیدپوش بودن شخصیت منفی و شخصیت مثبت که تام کروز با کت و شلوار تیره آن را ایفا میکند؛ به مساله هوش مصنوعی اشاره دارد که اگر از اختیار بشر خارج شود، علیه بشر عمل میکند. خطر «دیپ فیک» یا جعل عمیق و هوش مصنوعی که جهان را تهدید میکند، میتواند همه روابط و مناسبات فکری و اخلافی بشر را زیر سوال ببرد.
وی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: در این فیلم مانند همه آثار هالیوود، یک سرباز گمنام آمریکایی نقش نجاتدهنده جهان را دارد. در انتها فیلم جایی که تامکروز در زیردریایی به آن سامانه قدرت هوش مصنوعی دسترسی پیدا میکند و آن را از بین میبرد؛ بخشی از اوکراین است که بعدا به تصاحب روسیه درآمد. در نهایت ممکن است مخاطب مقهور صحنهها و جذابیتها باشد و حواسش نباشد چگونه درباره آینده صحبت میشود؛ اما بعید نیست ۲۰ سال دیگر هوش مصنوعی همه چیز را کنترل کند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است