جک نیکلسون مناطق محروم | پایگاه خبری صبا
امروز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۲
نگاهی به اجرای «جنون محض» در تالار فرهنگ؛

جک نیکلسون مناطق محروم

سحر ناسوتی در یادداشتی به بررسی نمایش کمدی «جنون محض» می‌پردازد و آن را فاقد لودگی و مسخره‌بازی‌های مرسوم می‌داند.

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، سحر ناسوتی نویسنده و کارگردان در یادداشتی به نمایش «جنون محض» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی می‌پردازد و سه پرده نمایش را دارای لحظات نابی می‌داند که هر کدام از آن‌ها، خودش یک نمایش است. او این اجرای کمدی را فاقد لودگی و مسخره‌بازی‌های مرسوم می‌داند.

متن یادداشت بدین شرح است: ««جنون محض» نمایشنامه‌ای نوشته مایکل فرین و به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی، نمایشی است که این شب‌ها در تالار فرهنگ تهران اجرا می‌شود. «جنون محض» که سال گذشته توسط همین کارگردان در تماشاخانه اهورا روی صحنه رفته است، در بازتولید جاری، هنرمندان تئاتر و سینمای ایران شقایق فراهانی، سعید چنگیزیان، سام کبودوند، خاطره اسدی، دلسا کریم‌زاده، محمد صدیقی‌مهر، دیبا زاهدی، حافظ اسمی خانی و علی ابدالی روی صحنه هنرنمایی می‌کنند. داستان نمایش، ماجرای یک گروه تئاتر است که قرار است نمایشی را به صحنه ببرند.

در پرده اول تمرین‌ این گروه در شب آخر پیش از اجرا دیده می‌شود که در اصطلاح تئاتری‌ها به آن اجرای ژنرال می‌گویند و قرار است که همه چیز با جزئیات کامل از لباس و آکساسوار و نور و… روی صحنه این تمرین نمایش داده شود. پرده دوم که یک ماهی بعد از پرده اول است، نمایش‌ها اجرای خود را آغاز کرده‌اند و قرار است در آن شب نیز، هنرمندان نمایش روی صحنه بروند. این پرده که هم به لحاظ مفهومی و هم به معنای واقعی کلمه پشت صحنه تئاتر را نشان می‌دهد، لحظاتی از کمدی ناب و واقعیت زندگی هنرمندان را به نمایش می‌گذارد.

در لحظات آغازین نمایش، تماشاگر پیش از آنکه از چند و چون ماجرا باخبر باشد با یک طراحی صحنه ابتدایی و حتی زشت و بدقواره، آنگونه که در تئاترهای لاله‌زار و تئاتر آزاد شاهد آن بوده است، مواجه می‌شود اما چیزی نمی‌گذرد که این طراحی صحنه به عنصری اساسی و کلیدی در اجرا بدل شده و در صحنه دوم ماهیتی بسیار ارزشمند می‌یابد. تماشاگر در پرده اول به تدریج در می‌یابد که این طراحی صحنه «جنون محض» نیست بلکه این طراحی صحنه نمایشی است که گروه در حال تمرین آن است.

تمرین تئاتر گروه که عملا لحظاتی به سمت نمایش در نمایش می‌رود، پر از اشتباه، نقص و مشکل است. بازیگران این تئاتر در شب آخر تمرین میزانسن‌های خود را دقیق نمی‌دانند و به نحوی همچنان دچار یافتن پاسخ‌هایی در بازی خود هستند که منطق نمایش را شکل بدهد. این تمرین به دلایل مختلفی اعم از ناکارآمدی بازیگران، ترکیب مسائل پشت صحنه و تمرین، روابط عاطفی میان خود بازیگران و دائم‌الخمر بودن یکی از آنها فضایی کمدی و در عین حال تلخ را ایجاد می‌کند. کمدی از آن جهت که شخصیت بازیگرها هر یک ساز خود را می‌زند و در عین تلاش برای ساختن یک صحنه عالی، ماجراهای شخصی خود را دارد: یکی زنش ترکش کرده و همزمان از دیدن دعوا خون دماغ می‌شود، دیگری سعی می‌کند دل بازیگر زن را به دست آورد، رابطه‌ کارگردان با بازیگران به شکل اغراق‌گونه‌ای چاپلوسانه است تا جایی که یکی از بازیگران را جک نیکلسون مناطق محروم می‌خواند، زیرا ناچار است که آن‌ها را برای فرداشب آماده کند و مدیر صحنه نمایش ۴۸ ساعت است که برای آماده کردن صحنه بیدار مانده است.

این فضا و ترکیب دیالوگ‌های آن نمایش با این نمایش یعنی «جنون محض» فضایی کمدی را رقم می‌زند اما لحظات درخشان‌تر ماجرای نمایش «جنون محض» در پرده دوم اتفاق می‌افتد. در این پرده که صحنه نمایش توسط کارگران صحنه به تمامی تغییر می‌کند، می‌چرخد تا پشت همان صحنه‌ای که در پرده اول دیده بودیم را به نمایش بگذارد. در این حال، تماشاگر شاهد فضای پشت صحنه یک تئاتر، لحظاتی قبل از شروع اجرا می‌شود، چیزی که در حالت عادی هرگز از آن و اتفاقاتی که در آن می‌گذرد، خبر ندارد.

در واقع پشت صحنه یک اجرا، برای گروه اجرایی خودش یک نمایش کامل است. همه باید سر وقت با لباس و گریم منتظر باشند تا نوبت‌شان بشود که روی صحنه بروند، بازی‌شان را انجام دهند و بعد دوباره به پشت صحنه بیایند. اگر کسی دیر به صحنه برود، کار بقیه و ریتم نمایش را خراب می‌کند. اگر کسی دیالوگی یادش برود، باید گروه پشت صحنه به کمک او بیایند که این کار، به ویژه در زمان قدیم با رساندن دیالوگ‌ها به آن‌ها یا اصطلاحا سوفله کردن انجام می‌شد. پشت صحنه‌ و دکور نمایش آدم‌ها در رفت و آمدند اما نباید صدایی از آن‌ها بیرون بیاید زیرا نمایش در حال اجراست. آن‌ها باید در سکوت محض منتظر رفتن روی صحنه باشند و بعد از انجام کارشان به این مکان باز گردند.

این قاعده کلی اجرای یک نمایش است اما در «جنون محض»، این پشت صحنه یک آشوب به تمام معناست. یکی از ۲ بازیگری که با هم در رابطه‌اند، به او خیانت کرده و با بازیگر مرد دیگری شام خورده است. حالا آن بازیگر مرد خیانت دیده خشمگین است، بازیگر زن قهر کرده است، بازیگر دائم الخمر گم شده است و کارگردان هم که قصد دارد نمایش را از میان تماشاگران و مانند یک تماشاگر عادی ببیند، قصد دارد به یکی از بازیگران زن، هدیه‌ای اعم از گل و نوشیدنی بدهد.

روابط در هم و برهم و حوادث پشت صحنه که بازیگر نقش دستیار کارگردان و مدیر صحنه باید آن‌ها را مدیریت کند، دائما آن‌ها را در هراس فرو می‌برد. این پشت صحنه مانند یک بمب ساعتی است که قرار است هر لحظه منفجر شود و چه بسا که چنین حوادثی مختص تنها این شب نبوده و شب‌های زیادی در زمان اجرا اتفاق افتاده باشد. دستیار و مدیر صحنه دقیقه به دقیقه به تماشاگران اعلام می‌کنند که به زودی نمایش اجرا می‌شود. بنابراین اگر در صحنه اول با ساعات پیش از اجرا سر و کار داریم، در صحنه دوم با لحظات مواجهیم و ریتم تندی که همه باید برای رسیدن به لحظه مورد نظر یعنی رفتن روی صحنه به کار گیرند.

پرده دوم نمایش، یکی از کم دیالوگ‌ترین صحنه‌های تئاتر است که به دلیل رعایت سکوت در پشت دکور، تمامی دیالوگ‌های واقعی بازیگران به صورت پانتومیم اجرا می‌شود. آنچه تماشاگر می‌شنود دیالوگ‌های نمایشی است که در پرده اول تمرین‌های آن را دیده بود. در اینجا ارتباط لحظات پشت آن دکور و دیالوگ‌ها و موقعیت‌های نمایشی روی صحنه آن نمایش و نه «جنون محض»، شاهکاری خلق کرده است. شاهکاری که شاید تماشاگر عام به جز مواردی محدود نظیر بخش‌هایی از فیلم «زیرزمین» ساخته امیرکاستاریتسا کم‌تر آن را دیده باشد. این که بازیگران با چه جان کندنی، خود را برای رساندن در لحظه درست روی صحنه آماده می‌کنند که این واقعیت برای بازیگران «جنون محض» نیز صادق است.

ریتم تند نمایش، باز و بسته شدن درهای فراوان آن، بالا و پایین رفتن‌ها از دکور ۲ طبقه و بازی کردن همزمان ۲ نقش، یکی زندگی واقعی بازیگران و یکی نقش آن‌ها، کاری نفس‌گیر است که با کارگردانی یکی از اساتید برجسته تئاتر ایران، یعنی کوشک جلالی به زیبایی و دقت تمام به صحنه رفته است. در واقع هر اشتباهی، هر تاخیر و یا تپق زدنی، باعث خراب شدن نمایش «جنون محض» نیز می‌شود و به همین دلیل است که تماشاگر شاهد اجرای پرانرژی یک گروه توانمند و حرفه‌ای است.

مقوله دیگری که باید درباره آن سخن گفت، اهمیت تماشای یک اجرای کمدی، فاقد لودگی و مسخره‌بازی‌های مرسوم در تئاترهایی است که به تئاتر آزاد موسوم هستند و در تماشاخانه‌های گلریز، بولینگ عبده و … اجرا می‌شوند. این شیوه نمایش‌ها که به دلیل استقبال مخاطبان، بارقه‌هایی از آن‌ها در تئاترهای جدی سالن‌های تئاتر شهر و سایر سالن‌های رسمی تئاتر نیز دیده می‌شود، با شوخی‌های ساده و گاه نه چندان اخلاقی، مخاطبان را می‌خنداند. حال آنکه «جنون محض» یک موقعیت نمایشی فوق‌العاده و پرتنش را به کمدی‌ترین شکل ممکن به تماشاگر به نحوی ارائه می‌دهد که نه تنها شخصیت‌های آن رفتاری خلاف قاعده ندارند، بلکه همگی در نهایت صحت و سلامت عقل هستند و تماشاگر به خنگ یا احمق بودن آن‌ها نمی‌خندد. خلق این موقعیت نمایشی بی‌نظیر توسط مایکل فرین به اهمیت متن در نمایشنامه کمدی اشاره دارد؛ یک کمدی که ریشه در کمدی‌های یونان باستان و نمایشنامه‌های شکسپیر دارد و تماشاگر را با خلق موقعیت‌های اشتباه، چنان که در کمدی اشتباهات وجود دارد، از خنده روده‌بر می‌کند.

پس از پایان پرده دوم، مخاطب شاهد یک پرده کوتاه و بی‌نظیر دیگر نیز هست؛ چیزی که زبان گویای همه گروه‌های اجرایی و نمایشی در سراسر دنیا در قرن بیستم و پس از آن است. در این پرده که دکور بار دیگر چرخیده و نیمی از صحنه و دکور نمایش و نیمی از پشت صحنه دیده می‌شود، سخنانی به صورت پلی بک پخش می‌شود که بازیگران و گروه اجرا را دیوانه خطاب می‌کند؛ دیوانگانی که به جای رفتن جلوی دوربین‌های سینمایی و به دست آوردن مال و شهرت فراوان، خود را اسیر صحنه‌های تئاتر می‌کنند و تنها چیزی که باعث این حجم از انرژی و تلاش آن‌ها برای خلق هر شبه یک نمایش می‌شود، عشق است. و این است جنون محضی که همه اهالی تئاتر بدان مبتلایند.»

 

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها