سینمای ایران تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. تاریخی حیرت آور از انبوهی از آرزوها و توقعاتی که هیچگاه برآورده نشده است. بیراه نیست اگر کسی بگوید سینمای ایران پر از آرزوهای برآورده نشده است . با این وجود در همه این ادوار، همواره این امیدواری بوده است که روزی ، کسی از راه برسد و همه این کارهای نکرده را یک تنه انجام دهد و به همه آن آرزوهای دور ودراز جامعه سینمایی، جامه عمل بپوشاند . در همه این سالها ، سینما مانند طفل مهجوری در سالن انتظار نشسته است تا کسی پیدا شود و گره از کار فروبسته اش باز کند. با وجود همه تلاش هایی که مسوولان سینما در چهار دهه گذشته انجام داده اند اما هنوز نه سینماگران، و نه مخاطبان از آنچه در این سینما می گذرد، رضایت ندارند. آنچه در سینمای ایران گذشته، نمونه روشنی از کارهایی است که می شد به نحو بهتری در برهههای مختلف آن را مدیریت کرد که اگر غیر از این بود سینما اکنون این همه محل جنجال و اختلاف طیف های مختلف نبود. خوشمان بیاید یا نه ، در چهار دهه گذشته کار درخوری که شایسته سینمای ما باشد – با احترام به همه مسوولان ادوار گذشته سینما- صورت نگرفته است.
سینمای ما سینمایی گلخانه ای، جزیره ای، خارج از فضای رقابتی و به شکلی مجرد پرورش و نمو یافت که فقط عدهای خاص و محدود توانستهاند از آن منتفع شوند و در آن فضای کار پیدا کنند. همین ویژگیها و مختصات باعث شد تا همیشه قلمهای آمادهای برای تاختن به سینما وجود داشته باشند. منتها شدت و حدت این نقدها در موقعیتها و میزانسنهای گوناگون متغیر بود. به همین دلیل ساده است که سینما هیچوقت به آن دلبر جانانه و همه چیز تمامی که همه مشتاقان سینما از آن انتظار داشتند ، تبدیل نشد. این البته نافی این موضوع نیست که عده ای از مسوولان در ردههای مختلف تلاش مجدانهای کردند که به سینما وجهی دیگر ببخشند. اما غول بوروکراسی اداری و ضعف قوانین اجرایی باعث شد سینما به طفل سرراهی تبدیل شود که هرکس به مقتضیات شناختش از فرهنگ یا دستش را بگیرد یا اینکه لگدی حواله او کند. این خلاصه تصویری از چهار دهه سینما در بعد از انقلاب است.
با پایان دولت دوازدهم، سینمایی به آخر خط رسیده و محتضر با همه مختصات یک سیستم ور شکسته برجا ماند . انبوهی از اتفاقات ناخوشایند در پایان دولت دوازدهم سینما را عملا در گوشه رینگ گیر انداخت تا آنجا که هیچ راه برونرفتی برای آن متصور نبود و خیلی از کارشناسان پیشبینی می کردند در دولت سیزدهم طومار سینما بالاخره پیچیده خواهد شد.
با روی کارآمدن دولت سیزدهم و حضور محمد خزاعی در مقام رییس سازمان سینمایی شعارهای بلند پروازانه و بعضا دور از دسترسی مطرح شد که در صحنه سینمای ایران نشدنی به نظر می رسیدند. اینگونه به نظر می رسید که مسئول جدید سینما آمده تا با یکسری شعارهای خوش آب و رنگ و وعدههای مطنطن باز در همان مدار حرفهای همیشگی مسوولان قبلی فضایی را برای خود ایجاد کند.
سختی کار آنجا بیشتر خودش را نشان داد که در همان ابتدای کار انواع و اقسام بحرانهای مختلف از گوشه و کنار سر برآوردند و کار را برای خزاعی و همکارانش مشکل کردند . ادامه بحران شیوع کرونا و تاثیر شگرفش بر اقتصاد و تولید فیلم، متن و حواشی جنبش می تو ، بیانیه تفنگت را زمین بگذار ، نا آرامی های جامعه و تاثیرش در کاهش مخاطبان سینما، کشف حجاب برخی از بازیگران زن و موضع گیری عده ای از سلبریتی های سینما، هجمه شبکه های خارجی به سینما برای تحریم رویدادهای مهمی مثل جشنواره فیلم کوتاه تهران، جشنواره سینما حقیقت و از همه مهمتر جشنواره فیلم فجر تنها بخشی از وقایعی بود که مدیریت سازمان سینمایی به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم با آن دست به گریبان بود.
با این وجود و برخلاف تصور عده ای ، سازمان سینمایی توانست بسیاری از مشکلات را از پیش رو بردارد و آرامشی نسبی در این حوزه برقرار کند. البته وضعیت تولید فیلم ها ، رفاه و معیشت خانواده سینما، و مساله عدالت در حوزه سینما از آن دست مسایلی است که به خاطر سالها کم کاری و کم تدبیریِ ریشه ای مدیران پیشین ، سالها طول خواهد کشید تا این درخت به بار بنشیند و شرایط مطلوب و آرمانی در این بخش ها حاکم شود
یکی از مسایلی که در ادوار مختلف سینما همیشه مطرح بوده ، این است که سینما به صورت محفلی و دریک فضای محدود اداره شده است . در همه این سالها خیلی ها بودهاند که با شعار شکستن تابوها ی پیشین به مدیریت سینما رسیدند اما عملا با همان چرخه فیلمسازی قبل، کارها را پیش بردند وهیچ اتفاق ملموسی در این حوزه نیفتاد. «کادر سازی» و «میدان دادن به جوانان و نیروهای زبده و با انگیزه و مستعد» یکی از بزرگترین اقداماتی است که باید هر مدیر سینمایی انجام دهد چرا که حیات وممات سینما بستگی مطلق به همین کادر سازی حرفه ای و زمینه سازی برای حضور استعدادهای پویا و خلاق دارد. محمد خزاعی از همان ابتدای شروع به کار، فرمان را به طرف استان ها گرفت و به نیروهای جوان و خوش فکری که در چهار دهه گذشته هیچگاه در حوزه سینمای حرفه ای محلی از اعراب نداشته اند، بها داد. سفرهای استانی و دیدار چهره به چهره با فیلمسازان وهنرمندان سینما در مناطق مختلف کشور این پیام رابه همه مخابره کرد که کشتیبان را سیاستی دگر آمده است. او با هوشمندی ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی استان ها را فعال کرد و تلاش کرد با بودجه های استانی (که رقم قابل ملاحظه ای را هم شامل می شود) ، به کمک سینمای ایران بیاید و فیلمسازان تازه نفسی را به جرگه فیلمسازان حرفه ای کشور اضافه کند.
یکی از طرح های پیشنهادی طرح سینما کارت است که در صورت تصویب و اجرای آن، حجم قابل توجهی از بودجه به چرخه سینما تزریق خواهد شد. سینما کارت و طرح های مشابه آن ، فعال کردن ظرفیت های خارج از حوزه سینما است که به هر علت تا کنون از آنها غفلت شده و می تواند به کمک هنر هفتم بیاید. به جز آن طرح «شناسا» هم می تواند کمک فوق العاده ای به بحث اقتصاد سینما بکند. پخش آگهی درابتدای فیلم ها می تواند تحول بی نظیری در حوزه سینما های کشور ، تهیه کنندگان فیلم ها و اساسا کلیت سینما بوجود آورد.
خزاعی سال جدید را با شعار توجه به معیشت و رفاه خانواده سینما شروع کرد. متاسفانه در سالهای گذشته آنقدر در این حوزه کارچشمگیر و اساسی انجام نشده که هر حرکتی در این زمینه بطئی و طولانی مدت خواهد بود. او از همان ابتدا جلسات مختلف و کاری برای مسایلی چون مالیات هنرمندان سینما، بیمه ، بازنشستگی ، مسکن ، و رفاه و معیشت خانواده سینما انجام داد که برخی از نتایج ملموس آن با گذشت زمان خود را نشان خواهد داد . تازه ترین فعالیت سازمان سینمایی برگزاری نشست مسئولان سینما ، سینماگران ، هنرمندان و صنوف مختلف سینمایی با معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور بود . درگذشته هم خزاعی نشان داده بود که قصد دارد برای احیا و پیشرفت همه جانبه سینما، از همه ظرفیتها و ارتباطات شخصی اش استفاده کند. برگزاری جلسه نشست مسوولان سازمان برنامه و بودجه با هنرمندان سینما از ابتکارات او برای هم افزایی بیشتر و استفاده از توانمندی ارگانهای دیگر در جهت بالندگی سینماست . البته که چنین برنامه هایی تا رسیدن به نتیجه مورد نظر ، زمانبر خواهد بود اما مهم این است که قدم های اول برداشته شده و محمد خزاعی در کنار همکارانش در سازمان سینمایی دوشادوش هنرمندان شناخته شده سینما، مثل حامد بهداد ، بهرام رادان، محمد حسین لطیفی، فریبا کوثری، رسول صدر عاملی، علی دهکردی ، منوچهر محمدی ، سید جمال ساداتیان، علی سرتیپی، ابوالحسن داوودی ، علی اوجی، سید ضیا هاشمی، جابر قاسمعلی، احمد مرادپور، محسن علی اکبری، مسعود امینی تیرانی، و … میکوشند راهی برای تعالی این سینما بیابند.
ابوالفضل هومنی راد. کارشناس سینما
There are no comments yet