تا اینجا و پس از نمایش سه قسمت از سریال «هفت»، نمیتوان قضاوت جامعی در مورد داستان و روند نمایش شخصیتها و ماجراهای آنها داشت اما سریال با حضور بازیگران توانمند و داستان نسبتا جذاب و پرکشش توانسته علاقمندی زیادی را در مخاطبین ایجاد کند.
به گزارش صبا، پاییز امسال و ماه آبان پخش اینترنتی سریال هفت ساخته کیارش اسدیزاده، از تماشاخونه که یک پلتفرم یا سکوی تماشای فیلم اینترنتی است، آغاز شده است. این سریال که بازیگران نام آشنا و مطرح زیادی همچون مهدی هاشمی، رضا کیانیان، علی مصفا، نیکی کریمی، مهلقا باقری، امیر جعفری، پانتهآ بهرام، فرزاد حسنی، بابک حمیدیان و هانیه توسلی در آن بازی کرده و بازیگران جوانتری همچون نازنین بیاتی، مینا ساداتی، حدیث میر امینی، مهدی ساکی، نوال شریفی، میسا مولوی و … آنها را همراهی میکنند، داستان هفت جوان دانشجوی پزشکی است که برای کسب درآمد دست به ایجاد یک اغذیه فروشی سیار میزنند. حضور این گروه در یک مهمانی و مواجهه آنها با ماده مخدر ماری جوانا باعث بروز کشمکشهایی میشود که داستان را به پیش میبرد.
سریال «هفت» که همنام فیلم سینمایی معروف دیوید فینچر است، با حضور بازیگران توانمند و داستان نسبتا جذاب و پرکشش توانسته علاقمندی زیادی را در مخاطبین ایجاد کند. این سریال دارای دو سطح متفاوت روایت زمانی است که از دادگاه این هفت نفر شروع شده و با بازگشت به گذشته یا فلاشبک ماجرای آنها و چند و چون باز شدن پایشان به جنایتی که موجب دادگاهی شدنشان شده را روایت میکند.
در واقع هر اندازه دادگاه به مثابه زمان حال در سریال سرنوشتساز است و صدور حکم اعدام این افراد در دادگاه رقم میخورد اما چیزی که واقعیت ماجرا را میسازد، خبر از خلافکاری فردی میدهد که این جوانان را دچار مشکل کرده است: یک تولید کننده مواد مخدر با بازی علی مصفا.
در واقع پرداخت این سریال به ماده مخدر ماری جوانا و به ویژه استفاده آن در شکلات، موضوعی است که پیشتر در آثار نمایشی ایران اشاره زیادی به آن نشده است. نمایش مزارع کاشت این گیاه نیز از جذابیت خاصی برخودار است. این بخشهای سریال در عین این که لوکیشنهای متفاوت و کمتر دیده شدهای را به نمایش میگذارد، آگاهی بخش نیز بوده و باعث میشود که به ویژه جوانان نسبت به این ماده روانگردان که در ایران با نام گل معروف است و دردسرهای آن آشنا شوند.
مرگ شخصیت ارسلان در قسمت اول و وارد شدن پدر او به ماجرای این هفت نفر، موضوع دیگری است که داستان را جهت میدهد و موجب بروز کشمکشهای میان شخصیتها به مثابه دو قطب مثبت و منفی سریال «هفت» میشود.
تا اینجا و پس از نمایش سه قسمت از سریال «هفت»، نمیتوان قضاوت جامعی در مورد داستان و روند نمایش شخصیتها و ماجراهای آنها داشت اما باید به یاد داشت که همواره خطری داستانهایی با این تعدد شخصیت که قرار است همگی هدف مشترکی داشته باشند را تهدید میکند. نمایش هفت نفر که همگی برای انجام یک هدف تلاش میکنند، مانع از این میشود که نویسنده بتواند در روند داستان هر یک از آنها را برجسته کند و فرصت پرداختن به آنها را در خلال پیشبرد ماجرای سریال داشته باشد. به همین دلیل بسیاری از شخصیتها سرنوشت ویژهای پیدا نکرده و به عنوان کاتالیزور و یا پرکننده در داستان باقی میمانند. حال باید دید که سریال اسدزاده و علی اصغری دیگر نویسنده «هفت»، چه راهکارهایی برای رفع این خطر پیش روی خود دارند.
نکته دیگری که این سریال را با خطر فقدان منطق کافی در شخصیتپردازی مواجه میکند این است که چرا این هفت نفر، دانشجوی پزشکی باید برای تامین منابع مالی به کاری تا این اندازه غیرمرتبط به رشتهشان یعنی تهیه غذا دست بزنند؟ کارویژه دانشجوی پزشکی بودن در سریال چیست و اگر آنها دانشجوی هنر، هتلداری و یا مهندسی بودند، چه فرقی با این افراد داشتند؟ پرسش دیگر این که این دانشجویان کی درس میخوانند و چرا زمانی که به آنها شکلات تعارف میشود، بدون هیچ دقتی آن را به دهان میگذارند تا حوادث بعدی قصه روی دهد؟ در اینجا به نظر میآید نویسنده تا اندازهای سرسری مسائل را به هم پیوند داده تا ادامه داستان را به پیش ببرد و برای ساختن منطق دقیق آن تلاش نکرده است.
از سوی دیگر تاکنون حضور شخصیتهای چهره در سریال به اندازهای پررنگ نبوده که بتوان دلیل قرار داشتن این همه بازیگر سرشناس را درک کرد اما از آنجا که ساختار روایی سریال به صورت معرفی ابتدایی شخصیتها و بعد شکل دادن بحران در روایت داستانی است که منجر به کشمکشهای بعدی میشود، میتوان انتظار حضور پررنگی از هر یک از این چهرههای معروف در سریال را داشت. باید دید که در قسمتهای بعد ماجرای این هفت نفر، که یک نفر آنها در پایان قسمت نخست کشته شده، به کجا پیش میرود و دادگاه کیارش اسدیزاده چگونه سرنوشت آنها را رقم میزند.
* سحر ناسوتی
There are no comments yet