از شیوه روایت داستان‌های کهن الهام می‌گیرم | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۵۹
علیرضا معتمدی در گفت‌وگو با صبا:

از شیوه روایت داستان‌های کهن الهام می‌گیرم

کارگردان فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» گفت: قبل از کارگردانی در سینمای بدنه، به عنوان فیلمنامه‌نویس فعالیت داشتم. از همان زمان جالب‌ترین شکل روایی برایم، روایتی مبتنی بر ساختار قصه‌های کهن و ادبیات فارسی بود. ساختاری که در مغایرت با ساختار سه‌پرده‌ای است.

به گزارش خبرنگار سینما صبا، فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» اثری به کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیه‌کنندگی رضا محقق است که در چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد توجه گروهی از منتقدان سینمایی قرار گرفت. در حالی که نمایش این فیلم در جشنواره، حاشیه‌هایی با خود به همراه داشت، در اکران عمومی هم با مصائبی چون خلف وعده پخش‌کننده و عدم پایبندی به تعهدات (به گفته کارگردان) روبرو شد. خبرنگار صبا با علیرضا معتمدی کارگردان فیلم«چرا گریه نمی‌کنی؟»  درباره این فیلم و اکران سینمایی آن گپ و گفتی داشته است که در ادامه می‌خوانید…

 

***بالاخره فیلم « چرا گریه نمی‌کنی؟» بعد از طی کردن حواشی زیاد به چرخه اکران رسید. ارزیابی‌تان از اکران فیلم تا به این لحظه چیست؟

-متاسفانه به دلیل عملکرد ضعیف پخش‌کننده، فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» در یک بی‌خبری عمیق رسانه‌ای روی پرده اکران است. تنها راه معرفی و تبلیغ فیلم محدود شده است به چند صفحه مجازی در اینستاگرام که به نظر من غلط‌ترین شکل ممکن در تبلیغات است. در این آشفته بازار فیلم‌های دیگری هم روی پرده رفتند و… اکران هر فیلم، مناسبات ویژه خود را می‌طلبد، سیاست‌گذاری‌های چون؛ بازاریابی، تبلیغات درست، ساعت‌سنجی مخاطب هدف، تخصیص سالن با ظرفیت کافی و در نظرگرفتن زمان و مکان مناسبی که  مخاطب هدف دسترسی راحت‌تری به فیلم داشته باشند. از نظر بنده این دوستان اصلا با بازارسینما و شیوه اکران آشنایی ندارند و رویکردشان شبیه همان وانتی کنار جاده است که قصد دارد سیب‌زمینی‌هایش را بفروشد! به همین دلیل بدون در نظر گرفتن شرایط همین طور گونی خود را خالی می‌کند و کپه‌ای انباشته از فیلم‌ها را درست می‌کند! کپه‌ای که ضررهای جبران ناپذیری برای سازندگان فیلم‌ها رقم خواهد زد. لازم است تاکید کنم که این مشکل از سمت شورای صنفی‌ اکران نیست چرا که در هر صورت موفقیت فیلم بستگی به عملکرد پخش‌کننده آن دارد. به طور مثال سعید‌خانی مدیر عامل موسسه «خانه‌فیلم» در همین شرایط برای فیلم‌های زیر مجموعه خود تمامی انرژی خود را می‌گذارد. به همین خاطر فیلم «آهو» و «عامه‌پسند» شرایط بهتری را در اکران تجربه کرده‌اند در حالی که  «فیلمیران» هر هفته دو فیلم اکران می‌کند و آنها را می‌سوزاند. فیلم «خورشیدآن ماه» ستاره اسکندری و فیلم «جوجه تیغی» مستانه مهاجر تقریبا با همین مشکلات روبرو بوده‌اند البته تبلیغات برون مرزی فیلم خانم مهاجر را کمی کمک کرد و در نهایت این هم وضعیت فیلم ماست! درمجموع صحبت درباره این موضوعات فایده‌ای ندارد… این اعتراضات آنقدر زیاد و عادی شده که با وجود همه این نارضایتی‌ها،  باز همان رویه قبلی را شاهد هستیم.

 

***پخش‌کننده فیلم را خودتان انتخاب می‌کنید… با این وضع می‌توان نتیجه گرفت که در انتخاب پخش‌کننده اشتباه کرده‌اید؟

-بله، انتخاب خودمان بوده است. اما مسلما قرار ما با پخش‌کننده از ابتدا این نبود. «فیلیمران» بیش از یکسال به دنبال اکران فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» بود. اولین جلسه بنده با این موسسه مرداد ماه سال ۱۴۰۰ بود که فیلم را دیدند و از آن استقبال کردند. همین‌طور بعد از جشنواره مدام پیگیر اکران فیلم بودند اما پس از اکران برای فیلم هیچ تبلیغات خاصی را انجام ندادند! در حال حاضر تنها پنجره تبلیغاتی فیلم، چند پیج سینمایی در فضای مجازی است و اکثر مردم اصلا مطلع از اکران فیلم نیستند. این در حالی است که ما چندین روش تبلیغاتی مطمئن و کاربردی را به این دوستان به صورت مکتوب داده بودیم و همین طور بر روی چندین مورد توافق کرده بودیم که اگر موافقت حاصل نمی‌شد، اصلا به اکران راضی نمی‌شدیم. در هر صورت با اینکه تمامی موارد با برآورد هزینه‌ها مشخص شده بود، اما متاسفانه پخش‌کننده به هیچ یک از تعهدات خود درباره فیلم عمل نکرد و زمانی هم که مصاحبه‌ای مبنی بر عهد شکنی موسسه منتشر می‌شود، با بنده تماس می‌گیرند و با ناسزا‌گویی، کلماتی را به کار می‌برند که اصلا من نمی‌دانم معادل معنایی آنها از طرف یک شخصیت فرهنگی چه می‌تواند باشد!؟ جز اینکه یک مدل از لمپنیسم سینمایی نیز به گرفتاری‌های سینمایی ما اضافه شده است.

***امکان لغو قرارداد با فیلمیران برایتان فراهم نبود؟

-خیر، متاسفانه وقتی که فیلم به اکران می‌رسد، مانند مهره سوخته است و نمی‌توان کاری برایش کرد.

 

***سراغ خود فیلم می‌روم، با اینکه فیلم شما، یک اثر هنری و نوگراست، اما توانسته رضایت اکثریت مخاطبان (آنها که فیلم را در سالن‌های سینما دیده‌اند) را جلب کند. روایت فیلم «چراگریه نمی‌کنی؟» برگرفته از الگوهای رایج علی و معلولی نیست. گویا مخاطب در طول داستان در ایستگاه‌هایی از زندگی یک شخص توقف می‌کند، ایستگاه‌هایی که جدا از یکدیگر معنای مستقل خود را دارند، اما در پیوند با مضمون کلی فیلم نیز هستند…

-قبل از کارگردانی در سینمای بدنه، به عنوان فیلمنامه‌نویس فعالیت داشتم. از همان زمان جالب‌ترین شکل روایی برایم، روایتی مبتنی بر ساختار قصه‌های کهن و ادبیات فارسی بود. ساختاری که در مغایرت با ساختار سه‌پرده‌ای است. ساختار سه‌پرده‌ای به دلیل به کارگیری زیاد توسط درام‌نویسان و کارگردانان و همچنین مصرف مخاطبان به یک اصل تغییرناپذیر بدل شده است، یعنی اگر فیلمی از این ساختار تبعیت نکند، اینگونه تعبیر می‌شود که یک جای کار آن حتما می‌لنگد! اما برای من که علاقه اصلی و رشته تحصیلی‌ام ادبیات فارسی است، همیشه فرم روایتی ادبیات کهن پارسی بسیار جذاب بوده است مانند؛ قصه‌های هزار‌و‌یک شب، اشعارمثنوی، حماسه شاهنامه، منطق‌الطیر و .. که ساختار آن یک داستان در دل داستان دیگر است. این روایت‌ها از فرم  مجلس به مجلس بهره می‌جوید تا روایت خود را مانند هفت خان رستم در هفت مرحله بگسترانند. در این مدل روایتگری هر مرحله با اینکه کامل است، پاره‌ای است از بستر رونده و اصلی متن، یعنی هر بخش به منزله یک جزء کامل و مستقل است، که در کلیت نیز قوام می‌یابد. این فرم در سینما به مثابه این است که هر سکانس  به صورت مستقل یک فیلم کوتاه باشد و فیلمی برآمده از ارتباط تنگاتنگ این سکانس‌ها محصول نهایی آن باشد. در این روش، روایت‌گر بیش از آنکه بخواهد تعلیق ایجاد کند، به دنبال ترسیم یک مفهوم در ذهن مخاطب است و این مفهوم را به مدد بخش‌های مستقل از یکدیگر و در پیوستگی با یکدیگر می‌گستراند. در واقع این شکل از فیلمسازی از همان ابتدا برایم بسیار جالب بود به همین دلیل وقتی به عنوان کارگردان وارد فضای سینما شدم، آن را دنبال کردم.

 

***در روایت‌شناسی غربی الگوهایی که ساختار سه پرده‌ای را نداشته باشند، در رسته روایت‌های ضد‌پیرنگ دسته‌بندی می‌شوند که این مسئله شامل فرم روایتگری در فیلم «چراگریه نمی کنی؟» نمی شود، چرا که فیلم شما داستان دارد، اما با الگویی دیگر…

-اگر بخواهیم به تاریخچه این فرم روایتی توجه کنیم، این شکل از قصه‌گویی در تاریخ ادبیات ایران کهن‌تر از مدل‌های غربی آن است و ریشه در فرهنگ باستانی ما دارد. اما ذهن مخاطب، خصوصا مخاطبان سینمایی خیلی به آن عادت ندارد. ساختار سه پرده‌ای، مانند افیونی است که مخاطب را به شیوه روایی خود معتاد می‌کند. بنده به دلیل اینکه ارتباط و همراهی مخاطب عام بسیار برایم با اهمیت بود، درهر دو فیلم، در دل ساختار قصه‌های کهن پارسی، ساختارکلاسیک سه پرده‌ای را نیز رعایت کردم و تمامی نقاط عطف را در بزنگاه‌های درست خود قرار داده‌ام.

***برداشت عموم مردم از افسردگی، انفعال صرف اجتماعی و ناراحتی شدید است، اما شخصیت علی در فیلم، رویکردی دیگری از اختلال افسردگی را به نمایش می‌گذارد، اختلالی که برای انسان معاصر امروز، قابل لمس اما ناشناخته است…

-در تجربه زیسته من، افسرده‌ها به همین شکل هستند، شاید کسانی که افسردگی را طور دیگری نشان دادند، بودن در این وضعیت را تجربه نکرده‌اند و یا …  البته اختلال افسردگی مراحل مختلفی دارد و در هر شخص به شکل‌های مختلفی بروز پیدا می‌کند، من آن شکلی را که می‌شناختم و تجربه کرده بودم، نشان دادم. از نظر من شخصیت علی در فیلم مسیری را تجربه می‌کند که فراتر از افسردگی است و آن به بن‌بست رسیدن و یا به پایان رسیدن به یکباره همه چیز در زندگیست. جایی که حتی سوگ و سوگواری در شکل یک آرزو و هدف شمرده می‌شود! علی احساس می‌کند مورد ظلم واقع شده است و هیچ طرف خاص و یا دلیلی را برای این حجم از اتفاقات ناگوار نمی‌یابد. او در مقابله با  دست تقدیر و طبیعت کاملا خود را ناتوان احساس می‌کند و شرایط حادی را از سر می‌گذراند.

 

***پاسخ به این پرسش را به اختیار خودتان می گذارم… آیا در تجارب زیسته خود مشابه اتفاقاتی که برای کاراکتر‌های اصلی فیلم تان افتاده است، تجربه کرده‌اید؟

-بله، «فیلم چرا گریه نمی کنی؟» کاملا یک تجربه شخصی از دوره‌ای در زندگی خودم است. اما درباره فیلم «رضا»،  برخی از مخاطبان پس از تماشای فیلم، این گمان را برده بودند که روایت رضا، برگرفته از قصه‌ای عاشقانه‌ای در زندگی خودم است، در حالی که اصلا اینگونه نبود، شاید لحظاتی در فیلم «رضا» بود که من نیز آن را تجربه کرده بودم، ولی من به هیچ وجه درگیر روابط عاشقانه‌ای به آن شکل نبودم. اما درباره «چرا گریه نمی‌کنی؟»، باید بگویم که کاملا یک روایت شخصی است و من تک تک سکانس‌های شخصیت علی را در یک بازه زمانی یکساله تجربه کرده‌ام. در واقع قصد داشتم این فیلم را قبل از «رضا» بسازم، اما به دلیل همین تنیدگی خاطرات، ساخت آن برایم سخت بود. چندین بار عزمم را برای ساخت فیلم جزم کردم اما در نهایت رهایش کردم، به همین دلیل رفتم به سراغ ساخت فیلم «رضا» که به نسبت روایت آرام‌تر و رام‌تری داشت.

 

***در هنگام تماشای فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟»، نوجوانی همراه من بود که فارغ از مضمون عمیق و فلسفی‌ فیلم، از ابتدا تا انتها بدون خستگی فیلم را دنبال و آن را درک کرد و بسیار از آن لذت برد…

-اتفاقا بنده هم یک تجربه مشابه از این مواجهه دارم که برایم جالب بود. در اکران فیلم «رضا» در شهرستان قم، تعدادی نوجوان ۱۰الی ۱۳ ساله هم حضور داشتند که پس از اکران خیلی مشتاق با من درباره فیلم حرف زدند و در جلسه نقد و بررسی فیلم هم شرکت کردند. این مسئله برایم بسیار عجیب و جالب بود تا اینکه چندین نفر از دوستانم در مورد فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» این موضوع را عنوان کردند که فرزند نوجوان‌شان خیلی راحت با فیلم ارتباط برقرار کرده است. نمی‌دانم دلیل این مسئله دقیقا چیست، اما حدس می‌زنم به خاطر دیالوگ‌های صادقانه و روان فیلم است و اینکه به نظرم بچه‎ها در مواجه با فیلم، گارد و یا زمینه ذهنی شرطی شده‌ای ندارند.

 

***گویا زندگی در فلسفی‌ترین شکل ممکن خود اتفاقا درونمایه‌ای ساده و روشن‌تری دارد…

-بله این هم تعبیر درستی است.

***یکی از مهم‌ترین سکانس‌های فیلم، نقطه گره‌گشایی آن است، در فیلم شما این نقطه در شماتیک‌ترین و فانتزی‌ترین حالت ممکن اتفاق می‌افتد، نقطه‌ای بسیار دور از ذهن اما ملموس… چگونه به این پایان‌بندی رسیدید؟

-چند سالی درگیر نوشتن فیلمنامه «چراگریه نمی‌کنی؟» بودم. بعد از اینکه روی اجزای مختلف آن کار کردم، ایده‌های زیادی برای پایان فیلم در سرم می‌گشت، اما هیچ کدام پایانی نبودند که بخواهم برای این فیلم متصور شوم. تا اینکه یک روز به ناگهان ایده زمین فوتبال برایم کاملا مرئی و روشن شد که این پایان، برای خودم نیز غافلگیر کننده بود! به همین خاطر درست در همان لحظه احساس کردم که دیگر قصه کامل شده است. این ایده از دل اجزای ساختاری و مضمونی خود فیلمنامه بیرون آمد و با اینکه خیلی بی‌ربط با احوال شخصیت و چاره‌جویی او در شرایط بغرنجش بود، بسیار تنیده شده در زندگی شخصیت است. فوتبال بیشترین نقطه پیوند علی با برادر مرحومش بود. از نظر من در هر فیلم، یک سکانس باید معرف و یک ماکت محتوایی از کلیت فیلم باشد. در فیلم «رضا»، سکانس تعویض‌های چندباره لباس، ماکت محتوایی فیلم بود. به معنای انسانی که می‌خواهد کاری را انجام دهد اما توانایی انجام آن را ندارد. سکانس بازی فوتبال نیز در «چراگریه نمی‌کنی؟»، ماکتی محتوایی از کلیت فیلم است و آدمی را نشان می‌دهد که تمام تلاش خود را می‌کند، حتی شادی هم می‌کند، اما تلاش او شمرده نمی‌شود. این موقعیت، فشرده و عصاره‌ای از کاراکتر شخصیت اصلی در فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» است.

 

***درباره اندازه‌های شوخی‌های به کار رفته درفیلم بگویید…

-اندازه شوخی در فیلم بسیار مهم است. در طول سال‌هایی که فیلمنامه کمدی و تجاری نوشته‌ام، تاکید برخی تهیه‌کننده‌ها و کارگردانان که می‌خواستند به هر قیمتی بار کمدی صحنه را بالا ببرند، برایم شکل خوبی نداشت. به همین خاطر در فیلم‌های خود از طرح شوخی‌های کلامی صرف، شوخی‌های زننده و جنسی اجتناب دارم. در مجموع برای من فیلمی که شیرین و بامزه است، خیلی لذت‌بخش‌تر از فیلمی است که سعی می‌کند کمدی باشد!

 

***سوال پایانی من این است که؛ برخی منتقدان فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» را دارای مولفه‌هایی از روایت پست مدرن برشمرده‌اند. نظر خودتان راجع به این خوانش چیست؟

-به‌هرحال سینمای پست مدرن دارای مولفه‌هایی مانند به کارگرفتن ارجاعات، بازی با کلیشه‌ها، بازتعریف مفاهیم کهنه شده و قدیمی در خوانشی متفاوت و… است  که در فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» این مولفه‌ها وجود دارد. از این رو با اینکه خیلی موافق این شکل اسم‌گذاری نیستم اما چنانچه بخواهیم برای این فیلم سبکی قائل شویم باید بگوییم که فیلم متعلق به سینمای پست مدرن است.

سمیه خاتونی

 

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۷/۳۷۹/۳۳۵/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۵۱/۳۱۲/۱۴۴/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳/۵۵۶/۱۷۳/۰۰۰
  • استاد
    ۸۸۸/۵۲۵/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۶/۴۵۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۲۴۳/۱۴۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۴۲/۷۲۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۱۸/۹۳۵/۰۰۰