کارگردان مستند «دنده چپ» که در هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» به نمایش درآمد در مورد حوزه علاقهمندیاش برای ساخت مستند گفت: فقط و فقط به یک حوزه علاقهمند هستم آن هم ایران است. فلسفه ایران، خرده فرهنگهای ایرانی، خانواده ایرانی، معضلات و مشکلات ایران و در کل هر موضوعی که مربوط به ایران باشد من را جذب خودش میکند.
امیرمحمد احمدی فارغ التحصیل سینما گرایش تدوین است و به گفته خودش در دوران دانشجویی تمرکز و هدف خود را روی فیلم مستند، گذاشته است و از سال ۹۱ به عنوان تدوینگر، دستیار کارگردان و دستیار تصویر سعی کرده در این حوزه تجربه کسب کند.
اولین فیلم مستندی که ساخته «خشکسالی و دروغ» یک فیلم کوتاه ۱۸ دقیقهای است که به رسومات باران خواهی در مازندران میپردازد. «دنده چپ» دومین فیلم او است که به بخش مسابقه فیلمهای نیمهبلند هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» راه پیدا کرد. در ادامه گفتوگوی صبا با این کارگردان را میخوانید.
*طرح و عیده فیلم مستند «دنده چپ» از کجا کلید خورد؟
آقای دکتر جامه بزرگی استاد فلسفه هستند و از قبل باهم آشنایی داشتیم. خبر رسید که پدر همسر ایشان بیمار هستند و همسر دکتر جامه بزرگی باید به شهرستان بروند تا از پدرشان پرستاری کنند، و در مدت نبود ایشان، آقای دکتر باید از دو فرزندشان مراقبت کنند. داشتم در مورد این مسئله با همسرم صحبت میکردم که ایشان گفتند: «امیر، چالشهای آقای دکتر با فرزندانشان خیلی دیدنی میشود». ایده از همان جا شکل گرفت. با آقای دکتر موضوع را مطرح کردم ایشان هم استقبال کردند و کار را شروع کردیم.
*چه مدت زمان صرف تحقیق و ساخت فیلم کردید؟
بلافاصله بعد از شکلگیری ایده شروع کردم مقالههای فلسفی که آقای دکتر نوشته بودند را مطالعه کردم تا بیشتر با شخصیت علمی ایشان آشنا شوم و بتوانم خط و ربطی بین موقعیتی که پیش آمده را با شخصیت علمی ایشان پیدا کنم که خوشبختانه به نتیجه هم رسیدم. چون زیاد وقت نداشتیم و همسر آقای دکتر باید به گرگان میرفتند. تقریبا سه شبانه روز بیشتر زمان نداشتیم. شروع به مطالعه در مورد کودکان کردم، البته همسرم روانشناس کودک هستند و بسیار زیاد در این قسمت راهنمای من بودند و باعث شد در یک مدت زمان کوتاه اتفاقاتی که ممکن بود بیفتد و واکنشهایی که ممکن بود بچهها داشته باشند را پیشبینی کنم.
*سوژه چه جذابیتی داشت که شما را ترغیب کرد آن را بسازید؟
برای شروع این فیلم چند کلید واژه و چند سوال داشتیم که خیلی وسوسه برانگیز بود. جایگاه زن، حقوق زن، تقابل کودک با منطق و فلسفه، میزان درک یک مرد ایرانی از شغل خانهداری، دکتری فلسفه یا دکتری فرزند پروری و… . هر کدام از این کلید واژهها میتوانند به تنهایی موضوع ساخت یک مستند بلند باشد که خوشبختانه من همه اینها را در یک بسته کامل و در دل یک اتفاق ساده داشتم.
همه این موارد من را به سمت آن موقعیت که در حال اتفاق بود میکشاند، اتفاقی ساده در یک خانواده در حال وقوع بود که در دلش هزاران لایه پنهان وجود داشت. این برای من خیلی جذاب شد که از زاویه دیگر به این اتفاق ساده نگاه کنم.
*برای ساخت این گونه مستند که با زندگی شخصی طرف هستید با چه مشکلات و سختیهایی در کار مواجه شدید؟
وقتی داخل حریم شخصی افراد میشویم کار خیلی سخت میشود. از طرفی لازم است اعتماد سوژهها را جلب کنیم و از طرفی دیگر رعایت اخلاقیات و سوء استفاده نکردن از این اعتماد را باید مد نظر
قرار دهیم. علاوه بر اینها ما با دو کودک کوچک و بازیگوش طرف بودیم که به هیچ راه مستقیمی بند نبودند. بچهها دائم از سر و کول تصویربردارم افشین خسروآبادی بالا میرفتند و عملا تنفس را برای او غیر ممکن میکردند چه برسد به تصویربرداری.
*برای ساخت مستند بیشتر علاقه دارید در چه حوزه و سبکی فعالیت کنید؟
فقط و فقط به یک حوزه علاقهمند هستم آن هم ایران است. فلسفه ایران، خرده فرهنگهای ایرانی، خانواده ایرانی، معضلات و مشکلات ایران و در کل هر موضوعی که مربوط به ایران باشد من را جذب خودش میکند.
*حرف ناگفتهای در مورد «دنده چپ» دارید؟
مستند «دنده چپ» فیلم بی ادعایی است. سعی کردیم فیلم عمیق و لایه لایه باشد اما نه با نگاهی از بالا به پایین. سعی کردیم اتفاقی که دارد رخ میدهد را ساده اما با جزئیات نشان دهیم تا مخاطب خودش نکات را از لابه لای زندگی دریافت کند. به نظرم باید ساده بود و ساده گفت تا تاثیر گذارتر بود .
محیا حمزه
There are no comments yet