به گزارش صبا، شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر به دبیرکلی امیر عبدالحسینی و دبیری هنری مسعود زندهروح کرمانی، بهمن امسال در موزه هنرهای معاصر تهران، مراکز معتبر نمایشگاهی تهران و سایر استانها برگزار میشود. جشنوارهای که امسال پذیرای ۱۰۰۷۶ اثر از ۳۴۲۹ هنرمند متقاضی بود و در بخش رقابتی آزاد، بیشترین آثار ارسالی مربوط به شرکتکنندگان رشته عکاسی است.
در یکی از روزهای شلوغ و پرمشغله دبیرخانه جشنواره هنرهای تجسمی فجر به موسسه نام رفتیم تا درباره مسائل، مشکلات و اولویتهای هنر تجسمی با امیر عبدالحسینی، دبیرکل جشنواره شانزدهم گفتوگو کنیم.
گفتوگویی که عبدالحسینی در بخشی از آن، به ترس هنرمندان از واکنشهای مجازی به سبب همراهی با جشنوارههای دولتی و لزوم تدوین هرچه سریعتر سند ملی هنرهای تجسمی اشاره کرد و در این زمینه پاسخهای مفصلی را ارائه داد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
شما چندین دوره در بطن مدیریت اجرایی جشنواره تجسمی حضور داشتهاید؛ از نظر شما کدام حوزه از هنرهای تجسمی در جشنواره فجر مهمتر است؟
به نظر من غیر از جنبههای هنری و ارائه مناسب نمایشگاهی و نگاه کیفی که از ضرورتهای چنین جشنوارهای است، بخش کاربردی و اقتصادی هنرهای تجسمی نیز بسیار حائز اهمیت است. آن چیزی که در هنر تجسمی معاصر ضروری به نظر میرسد و صنوف و انجمنها و نگارخانهها بر آن تمرکز دارند مبتنی بر این است که جنبههای کاربردی، ارزشهای اجتماعی و مباحث اقتصادی در هنر تجسمی مورد توجه قرار گیرد و راهکارهای اجرایی و عملیاتی داشته باشد.
هنر تجسمی باید جنبه کاربردی هم داشته باشد و محصول و نتیجه و هدف و کارکرد آن به دست مردم برسد. در ابتدای انقلاب هم قرار بود هنرهای تجسمی با این رویکرد شکل بگیرد. بر این اساس در جشنواره هنرهای تجسمی فجر جنبههایی که به تبلیغ و ترویج و تبیین هنرهای تجسمی کمک میکند از اهمیت برخوردار است.
نکته مهم در هنرهای تجسمی، دیده شدن است. هر اثر هنری با هدف دیده شدن و البته بهتر دیده شدن ارائه میشود. پس تلاشمان در جشنواره شانزدهم این است که آثار به شکل شایسته ارائه و دیده شوند. هر زمان که توجه رهگذر برای دیدن جلب و از رهگذر به بیننده بدل شود و در ادامه، بیننده هم بیننده فعال و علاقهمند تبدیل شود و در نهایت در زمره مخاطبان هنرهای تجسمی قرار بگیرد، فرایند شایسته دیده شدن رقم میخورد.
از همین منظر جنبههای کاربردیتر به جشنواره شانزدهم اضافه شده است. از جمله بخش طراحی فرهنگ محور که بر پایه تولید محصول مبتنی بر نگرش هنرهای تجسمی شکل گرفته است. محصولی که یا در برگیرنده و معرفی کننده آثار تجسمی باشد و یا در فرایند شکلگیری، از زبان و بیان هنر تجسمی بهره برده باشد و البته که باید قابلیت تولید، تکثیر، توزیع و ارائه هم داشته باشد. لوازمالتحریر و نوشتافزار، بازی و سرگرمی، مد و لباس و پوشاک و محصولات و مصنوعات کاربردی و تزئینی و هر آن چیزی که در عرصه کاربرد و اجتماع ارائه و با اقبال و استقبال مواجه شود و به خانهها راه پیدا کند.
بخش دیگری که باعث ترویج هنرهای تجسمی میشود و در جشنواره امسال هم مورد توجه قرار گرفته بخش فیلمهای مستند با موضوع هنرهای تجسمی است. رسانه فیلم، میتواند برای مخاطبی که از منظر تجسمی پرورش نیافته جذاب باشد. فیلم، رسانه عمومیتری است که افراد بیشتری با آن ارتباط برقرار میکنند و از همین منظر میتوان به معرفی نقش و اهمیت هنرهای تجسمی پرداخت. به عنوان مثال، اگرچه کمالالملک نقاش بزرگ و صاحبنامی بود اما فیلم زندهیاد علی حاتمی در معرفی مردمی و ارتباط بیشتر مردم با چهره این نقاش ملی، اثربخش و تاثیرگذار بود.
بخش دیگری که امسال مدنظر قرار گرفته، بخش ناشران کتابهای تجسمی است. تاثیر نشر در فضای هنر تجسمی اهمیت بسیاری دارد و کمتر به آن پرداخته شده است. در این سالها تعداد زیادی کتاب هنرهای تجسمی توسط ناشران دولتی و خصوصی منتشر و برخی از آنها به شکلی بسیار شایسته و ممتاز ارائه شده است.
بازار هنرهای تجسمی، نشستهای علمی، پوسترهای انقلاب، پوسترهای ادواری جشنوارههای فجر و بخش نقاشی دیواری هم از دیگر مواردی است که در جشنواره شانزدهم مورد توجه قرار گرفتهاند. خلاصه آن که علاوه بر نگاه هنری و کیفی، جنبه کاربردی هنر تجسمی نیز مورد توجه قرار دارد.
این فعالیتها و برنامهها در کجا ارائه میشود. با توجه به این که محیط جشنواره هم میتواند محیط باز و هم بسته باشد. در حال حاضر چه مکانهایی پیشبینی شده و ارائه آثار به چه شکل است؟
بخش اصلی جشنواره هر ساله در موزه هنرهای معاصر تهران است. به تعبیری موزه هنرهای معاصر تهران، خانه جشنواره شانزدهم فجر است. نمایشگاه بخش مفاخر هنرهای تجسمی و آینه در آینه در این موزه برگزار میشود. آینه در آینه از فجر چهاردهم به جشنواره افزوده و در آن دوره به نقاشی انقلاب پرداخته شد؛ در پانزدهمین دوره به عکاسی انقلاب توجه شد و امسال هم قرار است پوسترهای انقلاب به نمایش درآید.
همچنین برگزاری نشستهای علمی و نمایش فیلمهای هنرهای تجسمی در موزه ساماندهی شده است. موسسه فرهنگی هنری صبا هم مانند ادوار گذشته بخشهای دیگر این رویداد را پوشش خواهد داد. واقعیت این است که حتما باید گالری ملی و فضای نمایشگاهی درجه یکی برای این حجم از آثار پیشبینی شود اما متأسفانه چنین فضایی را نداریم. کماکان موزه هنرهای معاصر تهران، موسسه فرهنگی هنری صبا و فرهنگسرای نیاوران، فضاهای جدی برای ارائه نمایشگاهی رویدادهای هنرهای تجسمی به شمار میآیند.
یکی از مشکلات مهم در جشنوارههای مختلف کمبود آرشیو است و طبیعتا آرشیو مشخص و مناسبی از هنرهای تجسمی وجود ندارد. این اتفاق پیش زمینهای است برای تمام مکتوبات و تصویر که در تمام حوزهها داریم. بخش آرشیو سازی پوسترهای مختلف به چه صورت انجام خواهد شد؟
بخش آرشیو، مستندسازی و ثبت و ضبط روایت تصویری هنرهای تجسمی پس از انقلاب، موضوع مهمی است که فقر آن در عرصه هنرهای تجسمی به ویژه در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی احساس میشود. به عنوان مثال با شکلگیری مرکز ادبیات انقلاب اسلامی و به خاطر تلاشهای مرتضی سرهنگی و هدایت بهبودی، کارهای خوب بسیاری انجام شده و اسناد و روایتها گردآوری، ثبت و ضبط و در مواردی هم منتشر هم شده است.
اما در هنرهای تجسمی فقر جدی در این زمینه وجود دارد و آرشیو و مرکز اسنادی پیشبینی نشده است. اگرچه در بخش عکس و با شکلگیری انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و تلاشهای هنرمندان و عکاسان آن حوزه به ویژه آقای میرهاشمی، کارهای شایستهای انجام شده اما در سایر گرایشهای هنرهای تجسمی چنین چیزی وجود ندارد. البته که در این دوره برای گردآوری پوسترهای ادواری جشنوارههای فیلم، موسیقی، تئاتر، تجسمی، شعر و مد و لباس فجر، چالشی نداریم.
اما در بخش آینه در آینه و مروری بر بهترین پوسترهای انقلاب اسلامی در حال جستوجو و گردآوری پوسترها هستیم. بخشی از این آثار در مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری وجود دارد اما بسیاری از پوسترهایی که در آن روزگار طراحی و منتشر شده در دسترس نیست. دکتر محمد خزایی دبیر بخش آینه در آینه در تلاش است تا مجموعه مناسبی را گردآوری و ارائه کند و همین نمایشگاه میتواند آرشیو قابل توجهی از این پوسترها را پدید آورد.
برای فضای وب چه برنامهای دارید تا همه این میراث ملموسی که وجود دارد در یک جا جمعآوری شود؟
به یاد دارم که درجشنوارههای اول، دوم و سوم هنرهای تجسمی فجر، صحبت بر شکلگیری خبرگزاری تخصصی هنرهای تجسمی به شکل رسمی بود. روندی که علاوه بر انتشار اخبار تخصصی و ارائه رویدادهای معتبر داخلی و خارجی، منبع مستندی برای مطالب تخصصی هنرهای تجسمی باشد.
اما این موضوع حتی در جشنوارهای به گستردگی فجر هم عملیاتی نشد. سایت جامعی برای ادوار مختلف هنرهای تجسمی نداریم تا بتوانیم در آن منتخبین، برگزیدگان و داوران را ببینیم و در فضای مجازی قابل جستوجو و دارای اعتبار و استناد باشد.
در حال حاضر سایت جشنواره کاربری پورتال و ثبت نام دارد و دسترسی ادوار آن برای کاربر عمومی قابل جستوجو نیست. حتی بسیاری از موارد ازجمله نمایشگاه مجازی، فهرست برگزیدگان و آثار و … در سایت گردآوری نشده است. با توجه به اینکه تمام مستندات در دبیرخانه دائمی موجود است، فقر محتوا نداریم و میتوان با طراحی ساختاری مناسب در فضای وب به ارائه آن پرداخت. اگرچه ارائه آثار ۱۶ دوره از جشنواره با توجه به گستردگی رشتهها چالشهایی را به همراه دارد.
روزی که جشنواره هنرهای تجسمی شکل گرفت قرار بر آن بود تا فراتر از رویدادهای ادواری و مانند دوسالانهها و جشنوارههای جوانان باشد و بنا بر حضور حرفهایهای در این جشنواره بود. نمیخواستیم با آثار مختلف فضاها را پر کنیم و قرار بر ارائه کارهای ویژه تجسمی بود. یکی دیگر از موارد کاربردی شدن که به آن اشاره کردم همین ظرفیت فضای مجازی و نمایشگاه مجازی است. فضای وب باعث میشود که نگاه معاصر مورد توجه قرار گیرد و هنر تجسمی به تعبیری بر اساس زبان و بیان معاصر به عنوان یک رسانه جریانساز مورد توجه واقع شود.
با توجه به نگاهی که مبنی بر حضور حرفهایها در جشنواره مطرح کردید، شما جشنواره تجسمی فجر را رقابت حرفهایها میدانید یا محل کشف استعداد؟
من این جشنواره را قطعا محل حضور و رقابت حرفهایها میدانم. کشف استعداد باید در دوسالانههای تخصصی، جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران، جشنواره هنر جوان و سایر مسابقات و رویدادهای هنری مد نظر باشد. بهتر است کشف استعداد در سازمانها و نهادهایی که متولی فرهنگ و هنر هستند مورد توجه باشد. دانشگاههای هنری موظف به کشف و شناسایی و پرورش و معرفی استعدادهای هنریاند. کشف استعداد در کانونها و مراکز هنری انجام میشود.
استانها باید هنرمندان جوان را شناسایی و فضای مناسبی را برای معرفی آنها مهیا کنند. همه اینها باید استعدادهای برتر را پرورش دهند و برای رقابت به جشنواره هنرهای تجسمی فجر معرفی کنند. اگر نفرات برگزیده تمام رویدادهای هنری به جشنواره معرفی شوند، مسیر رشد و حرفهای شدن آنها مهیا میشود. ضمن این که در نظر است تا با تغییراتی در ساختار جشنواره، موضوعی را مصوب کنیم که برگزیدگان رویدادهای هنری سال در جشنواره هنرهای تجسمی فجر هم معرفی و دیده شوند.
یعنی روند آموزش برای کشف استعداد باید در این یکسال شکل بگیرد و جشنواره فجر ویترین حرفهایها باشد؟
کاملا درست است، جشنواره فجر باید نمایشگاه حرفهایها باشد و برآیند یکساله هنرهای تجسمی کشور در رویدادی به نام هنرهای تجسمی فجر بروز و ظهور پیدا کند.
اهالی هنرهای تجسمی پذیرش نگاه شما را دارند؟
به گمانم انجمنهای تخصصی و جامعه دانشگاهی و هنرمندان حرفهای چنین نگاهی را میپذیرند. اگر به دوره اول، دوم و سوم جشنواره رجوع کنید، رقابت حرفهایها را میبینید. بسیاری از هنرمندان شناخته شده امروز، برگزیدگان جشنوارههای معتبر هستند. زمانی که جایزه بزرگ نقدی برای هر رشته و گرایش در نظر گرفته شده باید حرفهایها بیایند و شرکت کنند. اگر ساز و کار درستی طراحی شود و داوران تخصصی به همین شکل انتخاب شوند، این مهم محقق میشود.
واقعا این عدد به نسبت هزینههایی که برای خلق یک اثر انجام میشود بزرگ است؟
واقعیت این است که بازار هنرهای تجسمی از روزگار گذشته به نسبت موسیقی و سینما ضعیف بوده است. زمانی که بودجه هنرهای تجسمی فجر را نگاه میکنیم، میبنیم به اندازه ساخت یک فیلم سینمایی معمولی هم نیست و رقم پایینی است. جایزه ۵۰ میلیونی شاید خیلی قابل توجه نباشد اما به نسبت بازار تخصصی هنر برای رشتههای پوستر، تصویرسازی، کاریکاتور، عکاسی، طراحی و خوشنویسی و شاید نگارگری و حتی سرامیک و آبگینه هنری مناسب است.
مگر اکنون تعرفه رسمی انجمن برای طراحی و اجرای پوستر چقدر است؟ یا مثلا عکس و عکاسی؟ یا کاریکاتور؟ اما شاید این جایزه برای نقاشان و مجسمهسازان حرفهای و یا هنرمندان رسانهای هنری قابل توجه نباشد که نیست. اما در مجموع، قبول دارم که مبلغ انگیزانندهای برای حرفهای ها نیست و برای تحقق این مهم، حتما باید جوایز افرایش یابد.
بخش ویژه این جشنواره کدام است؟
نمیتوانم بگویم کدام بخش، ویژه است. چرا که تمام بخشها در نوع خود مهماند. تمام بخشها را ویژه میدانم زیرا در راستای یکدیگر و هرکدام قدمی برای هنرهای تجسمی کشور هستند. ممکن است نسبت به برخی بخشها علاقهمندی بیشتری وجود داشته باشد و یا مردم با آن ارتباط بهتری بگیرند اما در نظر من، تمام بخشهای این دوره ویژه و قابل توجه است.
به نظر شما جشنواره ملی هنرهای تجسمی فجر قابلیت بینالملی شدن را دارد و یا به صورت ملی باقی خواهد ماند؟
از ابتدا که جشنواره فجر آغاز شد قرار بر این بود بخشهایی مانند پوستر، عکاسی، کاریکاتور و تصویرسازی که قابلیت بینالمللی شدن را دارند به شکل بینالمللی برگزار شوند اما دلایل مختلفی باعث شد این اتفاق رخ ندهد. در رشتههای نقاشی و خوشنویسی و مجسمه و سفال که اصل آثار به ضرورت مورد نیاز است، مبحث جابجایی آثار و هزینه حمل و نقل و بیمه، موضوعات مهم و قابل توجهی است. برای این رشتهها حتی از منظر ملی و حمل و نقل آثار هنرمندان استانی نیز چالش وجود دارد.
نکته دیگر هم بحث مالی است. زمانی که رویدادی بینالمللی میشود، نیاز است جایزه هم به صورت بینالمللی پرداخت شود و میزان آن بر اساس واحد پول بینالمللی بسیار افزایش مییابد و برگزارکننده استطاعت پرداخت آن را ندارد. در شرایط فعلی، امکان بینالمللی کردن جشنواره وجود ندارد. به نظرم فعلا جا دارد جشنواره هنرهای تجسمی فجر به صورت ملی اما حرفهای برگزار شود. اما نگاه بینالمللی را میتوان در راستای ارائه فرهنگ و هنر ایران در جهان در رویدادهای مختلفی مثل دوسالانه ونیز، دوسالانه ورشو و … دنبال کرد. یا این نگاه را در بازارها و حراجیهای بینالمللی مدنظر داشت. اما میتوان برآیند فجر را به خارج از مرزها برد و به نمایش گذاشت.
با توجه به اینکه وزارت ارشاد در دهه فجر چندین جشنواره را برگزار میکند شما اهمیت این جشنواره را چطور ارزیابی میکنید؟
به گمان من همه این جشنوارهها فرزند وزارت فرهنگ است و در نوع خود اهمیت دارد. همین که در آئین اختتامیه هرکدام از این جشنوارهها وزیر فرهنگ حاضر میشود، به این معناست که همه این جشنوارهها از منظر وزارتخانه همسو هستند اما بعضی جشنوارهها مثل فیلم، گرانتر و البته رسانهایتر و طبیعتا پر سر و صداترند و هزینه بیشتری صرف آنها میشود و برخی دیگر کمتر. توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد که هنرهایی مانند سینما و موسیقی حال و هوا سازند اما هنرهای تجسمی تاریخساز است.
زمانی که میخواهیم کار پژوهشی انجام دهیم و برآیند هنر کشور را بررسی کنیم، به هنرهای تجسمی توجه میکنیم. هنرهای تجسمی در تمام طول تاریخ در حجاب معاصرت بوده و کمتر دیده شده است. اثر تجسمی با گذشت زمان قدر میبیند و بر صدر مینشیند و به تاریخ هنر کشور تبدیل میشود. غیر از صف سینما در ایام جشنواره فیلم فجر که امروز به مدد رسانه مجازی بسیار کمتر از دهه قبل شده، دو بار برای دیدن آثار هنری صف کشیده شده است.
یکبار در سال ۱۳۵۹ و در جریان برگزاری نمایشگاه هنرمندان انقلاب در حسینیه ارشاد و دیگری سال ۱۴۰۰ برای نمایش آثار موزه لوور در موزه ملی. چه اتفاقی میافتد که مردم در این دو رویداد برای دیدن آثار هنری در صف میایستند؟ از کیفیت کارها و اهمیت هنری و نگاه رسانهای و تبلیغات که بگذریم، این واقعیتی غیرقابل انکار است که هنر تجسمی امروز تاریخ هنر معاصر را میسازد و به آیندگان منتقل میکند.
ما در چند سال اخیر شاهد جریانی هستیم که حق رایت مجازی یک اثر را میفروشند. در برنامه توسعهای که در هنرهای تجسمی است به این موضوعات فکر میشود؟ بازاری که فرمودید در حال شکلگیری است به این موارد هم در آن توجه شده است؟
حتما باید وارد این فضا شویم و در مواجهه با آن راهکار داشته باشیم و به درستی رفتار کنیم. در غیر اینصورت نمیتوانیم هنرهای تجسمی خود را تغییر و رشد دهیم. شکل ارائه نمایشگاهی در آینده تغییر میکند و رویکردها هم در حال تغییر است. زبان و بیان هنر باید برای تغییرات اجتماعی دنیا مهیا شود. نمایش مجازی، فروش مجازی، هوش مصنوعی، کپیرایت، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و مباحث مرتبط با انافتی و کریپنو آرت، در زمره مباحث مهمی است که جامعه هنرهای تجسمی باید زبان آن را بیاموزد و برای ارائه، نمایش و فروش در چنین بسترهایی تجهیز شود.
در این دوره علاوه بر تغییر در بخش علمی که به پایاننامههای مقطع ارشد و دکتری پرداخته شده، نشستهای کاربردی با عناوینی که برشمردم نیز مورد توجه قرار گرفته است. هوش مصنوعی در هنرهای تجسمی و انافتی موضوعاتی هستند که در جشنواره شانزدهم مورد توجه قرار گرفتهاند و چند نشست جدی برای آنها تدارک دیده شده است.
چون شما کیفیت را مدنظر قرا دادید پس خروجی جشنواره هم برایتان قابل اهمیت میشود. برای این موضوع و پوشش کیفی پسینی جشنواره هم برنامهریزی دارید؟
زمانی که قرار شد دبیرخانه جشنواره هنرهای تجسمی فجر، دائمی شود همین رویکرد را مدنظر قرار دادیم. مثلا میگفتیم جذب و شناسایی استعدادها، فضاسازی برای جشنواره، تکریم بزرگان و مواردی از این قبیل. برای انجام کار کیفی دبیرکل باید از ابتدای سال مشخص و منصوب شود تا بتواند فرصت کافی و مناسبی برای پیشبرد امور داشته باشد.
بنده اواخر شهریور به عنوان دبیرکل معرفی شدم در نهایت ۶۰ روز کاری برای شورای سیساستگذاری و فراخوان و دبیران و داوران و … فرصت بود. مدیریت هنری همانند باغبانی است و باید در شرایط درستی کار کند تا در فرایند بلندمدت، اثرگذار باشد. تداوم نگاه و اندیشه در ساختار حرفهای جشنواره و زمان مناسب میتواند جشنواره را به عنوان محل حضور حرفهایها معرفی کند. شاید یکی دو دوره طول بکشد تا حرفهایها به این ساختار اعتماد کنند.
کار دیگری که در حال انجام آن هستیم، این است که نگاه پژوهشی به این شانزده دوره داشته باشیم و روند آن را کاملا مورد بررسی قرار دهیم و سند جامعی از آن ارائه کنیم. در این سند، مشخص میشود که مثلا چرا در جشنواره سوم، داوران سرشناس و سرآمد و چهرههای مطرح تجسمی حضور داشتند و طبیعتا با استقبال زیاد و حضور قابل توجه و پرتعداد هنرمندان و ارائه آثار کیفی مواجه بود. هنرمند و جامعه هنری دغدغهای جز هنر و کار هنری ندارد و اگر ساختار، شرایط، روش و اجرا حرفهای باشد، حتما استقبال میکند. کافی است متولیان هنر به هنرمندان اعتماد کنند و به آنها اعتقاد داشته باشند و احترام و جایگاه هنر و هنرمند را در نظر بگیرند.
انگار تمام علاقهمندی برخی این است ارتباط میان هنرمندان و مسئولین قطع شود و هنرمندان در رویداهای مختلف حضور پیدا نکنند. فکر میکنم این موضوع در حوزه شما پررنگتر است. میخواهم به صورت روشنتر به این موضوع بپردازید.
نمیخواهم بگویم شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در حال هنرمندان تاثیر گذار نیست. همه اینها در جای خود اهمیت دارد و قابل توجه است و بر حال و احساس هنرمند تاثیر میگذارد. اما جدای از همه اینها امروزه حال صنوف هنری و انجمنهای تخصصی خوب نیست و این حتما به مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هم مرتبط است. اما بیشتر از این، مواردی را شاهد بودم که نیاز به اصلاح و ریشهیابی و درمان دارد. سه سال پیش، مدرس هنری را در دانشگاهی معروف از مربی به استادیار ارتقا دادهاند و دو ماه بعد او را بدون هیچ توضیحی بازنشست کردهاند. او شخص معروفی است که عاشق تدریس است و عمرش را برای دانشجویانش صرف کرده. اکنون ناراحتی سه سال پیش در دلش مانده و بعد از سه سال، فرصتی برای اعتراض پیدا کرده و اکنون جشنواره تاوان آن را میدهد.
وزیری در دورهای به دیدن چند هنرمند رفته و قرار بوده در روز خاصی به دیدن هنرمند مطرحی برود. هنرمند در جمع خانواده و شاگردانش حاضر و منتظر نشسته اما ناگهان به او خبر میدهند که وزیر نمیآید. تاوان این را هم جشنواره میدهد. هنرمندی در شورای ارزشیابی، در صندوق حمایت از هنرمندان، در دریافت مجوز آموزشگاه، مجوز گالری، مجوز برگزاری نمایشگاه، مجوز انتشار کتاب و … منتظر مانده و مکدر است. بنابراین با جشنواره قهر میکند. خلاصه آن که قهر و تحریم در موارد زیادی به رویداد ارتباط ندارد و ریشه در موضوعات دیگری دارد اما فضای اظهار واکنش و نقد در جشنواره مهیاست و تاوان آن را جشنواره میدهد.
هنرمندی را برای حضور در جشنواره دعوت کردیم اما نپذیرفت و گفت مادامی که وزیر فعلی در مسند کار باشد، به جشنواره نمیآید. جالب آنکه همان هنرمند سه هفته بعد در مراسم تجلیل از مدرسان آموزشی از دست وزیر جایزه گرفته و تصویری که دارد از دست وزیر جایزه میگیرد هم منتشر شده است. پس مشکلی با وزیر و سیستم وزارت ندارد. از عنوان فجر حذر میکند و شاید پاسخی برای همنسلان و شاگردانش ندارد و یا از واکنشهای فضای مجازی نگران است.
الان بسیاری از هنرمندان به خاطر واکنش در فضای مجازی از جشنواره دوری میکنند. به من میگویند هر کمکی لازم است در خدمتم اما اسمم را نگذارید که استوری نکنند، که فحش ندهند، که بد و بیراه نگویند. بحران قضاوت در فضای مجازی و واکنشهای دیگران بسیار جدی است. بسیاری از هنرمندان ما در فضای مجازی به ارائه پاسخ درست مجهز نیستند. خیلی از آنها رسانه را به درستی نمیشناسند. سواد رسانهای موضوع مهمی است که باید در انجمنها و دانشگاههای هنری مورد توجه جدی قرار گیرد. به خصوص که در هنر معاصر دیگر هنر به مثابه رسانه مورد توجه است. ما در همین دوره از جشنواره هنر جدید را به عنوان رسانههای هنری جدید معرفی و عنوان کردیم.
در روزگار معاصر هر کدام از رشتههای هنر تجسمی از جمله طراحی، نقاشی، کاریکاتور، تصویرسازی، گرافیک و … به عنوان رسانه اهمیت پیدا کرده است. شاید بتوان گفت هنرهای تجسمی مهمترین رسانههای روزگار معاصر را شامل میشود. در هر حال همان طور که گفتم حال انجمنهای تخصصی ما خوب نیست. بسیاری از آنها جدای از مسائل حاکمیتی با چالشهای درونی و چند قطبی و گروهی خودشان مواجه هستند. در موارد متعدد زمانی که یک انجمن حضور پیدا نمیکند مشکل داخلی و چالش صنفی دارد و حالش خوب نیست. اما نمیگوید که مشکل چیست و با تحریم و کنارهگیری واکنش خود را نشان میدهد.
این گونه یک پز روشنفکری و اعتراضی و اجتماعی هم میدهد. این حال ناخوش به جشنوارهها و رویدادها هم کشیده میشود. به نظرم نهاد متولی باید به کمک آنها بیاید و مشکلاتشان را حل کند. به نظرم اگر احترام و شان جامعه هنری در نظر گرفته شود، فضایی برای تحریم وجود نخواهد داشت. اینها بعضی از چالشهای پیش روی هنرهای تجسمی معاصر است که سیاستگذاران و متولیان میتوانند با تدبیر و درایت و بهرهمندی از ظرفیت جامعه هنری، پاسخ مناسب و راهکار قابل توجهی برای آن ارائه دهند.
به عنوان سوال پایانی، این روزها مکرر درباره تدوین سند ملی در حوزههای مختلف هنری مطالبی را میشنویم که به نظر میرسد ارادهای از سوی وزارت ارشاد برای این موضوع شکل گرفته است. مثلا موسیقی،تئاتر و سینما سه حوزهای هستند که تدوین سند ملی در آنها رسانهای شده است. به عنوان یک هنرمند پیشکسوت که در عرصههای مختلف مدیریتی هم حضور داشتهاید، چقدر لزوم تدوین سندی جامع برای هنرهای تجسمی را حس میکنید؟
تدوین و تصویب سند ملی هنرهای تجسمی، ضروری است و همین حالا هم برای تدوین آن دیر شده است. ایجاد سند ملی، برای ارزش پژوهشی و هنری و ارجاع راهبردی اتفاق مثبتی است، اما باید به ضمانت اجرایی و اعتبار بخشیدن به آن در دورههای مختلف هم توجه کرد.در این سند باید بندهایی تدوین شود تا مواردی چون اهمیت هنر در فرآیند توسعه و پیوستن به موج چهارم توسعه، اهمیت جهانی شدن هنر، تقویت هنر به مثابه رسانه و تغییر زبان و بیان هنر مورد توجه قرار گیرد و حداقل هر دوسال یکبار امکان پویایی، انطباق با شرایط و روزآمدسازی کیفی و تخصصی را داشته باشد.
در صورت تدوین و تصویب سند ملی هنرهای تجسمی باید در تمام بندها به جزئیات آن توجه شود و راهبردهای اصلی مشخص باشد. اما نکته قابل ذکر اینجاست که نباید در این سند وارد جزئیات اجرایی شد چراکه اساس هنرهای تجسمی مبتنی بر خلاقیت و نوآوری است و تدوینگران سند باید کسانی باشند که تخصص، حرفه، کار اصلی و امرار معاش آنها هنرهای تجسمی است و دغدغه این هنر را دارند.
نشر اول: فارس
There are no comments yet