محمدرضا شفیعی: فیلم سفارشی لزوما بد نیست | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۰

محمدرضا شفیعی: فیلم سفارشی لزوما بد نیست

محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «ضد» با تاکید بر اینکه اساسا جریان نفوذ به خصوص در کشوری مثل کشور ما که دشمن زیاد دارد تمام نشده است و هیچ وقت هم تمام نمی‌شود، می‌گوید که «فیلم سفارشی لزوما چیز بدی نیست؛ بالاخره جریان فرهنگی کشور نیاز دارد به یک سری فیلم‌ها که این فیلم‌ها را باید سفارش داد.»

به گزارش صبا، آثار استراتژیک سینما موضوعاتی را مطرح می‌کنند که شاید بیان شدنشان در قالب هنر هفتم ارزشی بیش از ساخت یک فیلم معمولی داشته باشد. موضوعاتی تاریخی که نگاشت سینمایی آنها می‌تواند باعث عبرت از تاریخ شود، قطعا در زمره همین آثار قرار می‌گیرند. حالا سینمایی «ضد» یکی از وقایع مهم تاریخ انقلاب اسلامی را روایت می‌کند و در خلال روایت حادثه هفتم تیر و ترور شهید بهشتی و یارانش به موضوع مهم نفوذ می‌پردازد. در همین رابطه با محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده این فیلم به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا در رابطه با موضوع فیلم «ضد» و اصل نفوذ در سینما صحبت کنیم.

موضوع فیلم سینمایی «ضد» از کجا شکل گرفت و چه موضوعی از این فیلم برای شما به‌عنوان تهیه‌کننده جذاب شد؟

در پروسه پژوهش سریال شهید بهشتی به این نتیجه رسیدیم که خود حادثه هفتم تیر امکان روایت جداگانه دارد. اگر بخواهیم سبقه قبلی شکل‌گیری این فیلم را پیدا کنیم باید گفت که ما حدود ۵ یا ۶ سالی هست که درگیر تحقیق و پژوهش سریال شهید بهشتی هستیم و در پروسه‌ تحقیقاتی که در مورد زندگی این شهید می‌کردیم به یک سخنرانی از مقام معظم رهبری رسیدیم که ایشان در جلسه‌ای که سالی یک بار در ایام هفته‌ قوه‌ قضاییه و شهادت شهید بهشتی با مسئولین قوه قضائیه دارند،‌ فرمودند که چرا این حادثه هفتم تیر ماه که حادثه‌ بی‌نظیری در قرن اخیر است و در کل دنیا که حدود ۱۰۰ نفر از مسئولین یک کشور را یکجا در یک عملیات تروریستی از بین می‌برند، هیچ جایی از این موضوع در واقع به صورت جدی یک اثر هنری تاثیرگذار ساخته نشده است.

ما داشتیم تحقیقات این پروژه را جلو می‌بردیم که البته هنوز تحقیقات این سریال ادامه دارد. چندی بعد با دوستانی که در آن پروژه کمک می‌کردند جلسه‌ای داشتیم که این موضوع مطرح شد که بالاخره خود این حادثه هفتم تیر پتانسیل این را دارد تا تبدیل به یک فیلم مجزا بشود. یک تیم دیگری مشغول این کار شدند و قرار شد که ما در مورد حادثه هفتم تیرماه تحقیقات کنیم. دو یا سه ورسیون فیلمنامه نوشته شد که از نگاه خود شهید به موضوع هفتم تیرماه بپردازیم یا اوج درگیری‌های دهه شصت که ابتدای سال شصت بین سازمان مجاهدین و دیگر گروه‌های مسلح وجود داشت و جریان شهید بهشتی که به هر حال ایشان رئیس قوه‌ قضاییه بودند و مسولیت مهمی داشتند باشد یا از نگاه خود سازمان منفور مجاهدین یا منافقین که چه شد که اوج درگیری‌ها را به اینجا رساندند که چنین خباثت بزرگی را انجام بدهند. در این رابطه تحقیقات کاملی شد، پرونده‌های این افراد خوانده شد و خود حادثه از ابعاد مختلف پژوهش شد.

گفتید که از چند زاویه دید مختلف امکان روایت این حادثه را داشتید، چرا روایت موجود را انتخاب کردید؟

«ضد» را زاویه دید سازمان منافقین روایت کردیم تا موثر باشد. بعد از انجام تحقیقات به این نگاه رسیدیم که این فیلم از نگاه منافقین روایت شود که چرا اوج اختلافشان با جریان فکری شهید بهشتی به اینجا رسید و به این نتیجه رسیدند که هیچ راهی ندارند جز این جنایتی که مرتکب شدند. فیلم الان از نگاه سازمان مجاهدین تعریف می‌شود و اساسا فرد نفوذی که در سازمان جمهوری اسلامی هست جریان قصه را روایت می‌کند، این نگاهی بود که انتخاب شد و به نظرم تاثیرگذار بود و به عظمت موضوع هم به نسبت دیگر زوایای دید کمک کرد که این‌ها در واقع با چه نگاهی جنایت کردند.

معمولا این گونه از سینما کمی به سمت شعارزدگی حرکت می‌کند، چقدر از این زاویه دید پرهیز داشتید؟

اتفاقا ما دقیقا به همین دلیل دیگر زاویه‌های موجود را کنار گذاشتیم. شما فرض کنید فیلم را از نگاه شهید بهشتی تعریف می‌کردیم خیلی بیشتر دچار این انتقاد می‌شدیم که مطرح کردید، ولی وقتی فیلم از طرف سازمان منافقین معرفی و روایت شده ما بدون هیچگونه دخل و تصرف محتوایی آن را تعریف کردیم. در مسیر روایت فیلم شخصیت‌ها را تجمیع کردیم اما در محتوا و روایت اصلی تاریخ دخالت نکردیم. بله در مسیر روایت فیلم کاراکترسازی کردیم، شخصیت‌های تاریخی را دوتا یکی روایت کردیم اما در محتوا دخالت نکردیم و محتواها همه مواردی است که وجود داشته است. لذا این باعث شده که الان ما یک فیلم جذاب دراماتیک قصه‌پرداز می‌بینیم و هم به هر حال محتوایی که ما مد نظرمان بود در لایه‌های دو و سه فیلم بیان می‌شود.

اگر بخواهیم بیشتر در رابطه با موضوع شعارزدگی صحبت کنیم، در طول فیلم اطلاعات و البته تمجیدهایی در رابطه با شهید بهشتی و محتوای انقلاب از زبان بازیگرانی که نقش اعضا سازمان منافقین را دارند بیان می‌شود، این اتفاق باعث شعاری دیده شدن جملات نیست؟

در رابطه با این اعترافاتی که در فیلم گفته شده باید گفت که همه دیالوگ‌هایی است که واقعا گفته شده است،‌ یعنی از کتاب‌هایی است که بیرون آمده و منتشر شده و از زبان توبه کننده‌های منافقین بوده است. بعضی از این دیالوگ‌ها هم در دادگاه‌های منافقین بیان شده و چندی پیش هم سری آخرین گفتگوی رجوی و رئیس استخبارات عراق منتشر شد. برخی از این گفت‌وگوها پیش از این محرمانگی داشته ولی الان در حال انتشار است. این دیالوگ‌ها عینا دیالوگ‌هایی است که به زبان آوردند. تمامی دیالوگ‌هایی که در فیلم از زبان منافقین از شهید بهشتی تعریف می‌کنند از اسناد تاریخی گرفته شده و اعتراف خودشان است. مثلا ما صوتی از ملعون رجوی شنیدیم که در یکی از جلسات شورای مرکزی حزب مربوط به همان سال‌های بعد از این ماجراها است که در آن جلسه رجوی می‌گوید ما با جریان شهید بهشتی دیگر به هیچ شکلی نمی‌توانستیم کنار هم بنشینیم،‌ ناچار بودیم دست به ترور او بزنیم، بعد یک خصوصیاتی از شهید بهشتی می‌گوید که شهید بهشتی آدمی بود که به سه زبان مسلط بود، فرانسه و انگلیسی می‌فهمید، کیف سامسونت داشت، ادکلن می‌زد.

اینها همه استعاره‌هایی است که خود او به کار می‌برد و از همه مهمتر این بود که چیزهایی که ما از مارکسیسم برای او استدلال می‌کردیم را بهتر از ما بلد بود. خب این همه دیالوگ‌هایی است که خودشان گفتند. یا این کتاب معروفی که در واقع آخرین ملاقات شهید بهشتی با رجوی است. شهید بهشتی یک روز جمعه‌ای قبل از همین ماجراهای هفتم تیر رجوی را به حضور می‌پذیرد. این جلسه حدود چهار ساعت طول کشیده و امروز تبدیل شده به یک کتاب که منتشر شده و در دسترس است. فکت‌های مختلفی برای هر کدام از این دیالوگ‌ها وجود داشته که عینا محتوا را استفاده کردیم، شاید روند صحبت را تغییر داده باشیم ولی محتوا و فهوای کلام تغییری نکرده است.

اینها نمونه‌هایی است که عرض می‌کنم و همه اعترافاتی است که خودشان بیان کرده‌اند یا حرف‌هایی است که در جلساتی زدند و منتشر شده است، پس این دیالوگ‌ها مواردی نیست که ما تخیل کرده باشیم. همه این محتواها وجود داشته و همین کتابی که در دسترس بوده و چندین بار تجدید چاپ شده است مرجع خوبی برای مراجعه است. خیلی اتفاقا دقت شد که به این جنس موضوعات وفادار باشیم و خیلی از توابین که این فیلم را می‌بینند و فیدبک‌هایی به ما منتقل می‌کنند از این جهت اتفاقا ما را تصدیق می‌کنند که شما وفادارانه به موضوع نگاه کردید.

روایت تاریخی فیلم هم دقیق و بدون تصرف است؟ جدا از حادثه هفتم تیر چه میزان از داستان شخصیت اصلی فیلم مربوط به درام سینما و چه میزان از آن واقعی است؟

شخصیتی که در فیلم حضور دارد و مهدی نصرتی نقش آن را بازی می‌کند روایتی دارد که بخشی از آن مربوط پرونده‌ خود کلاهی ملعون است ولی ما اصرار داشتیم که شخصیت کلاهی در فیلم نباشد، البته کلاهی تنها در یک پلان در فیلم حضور دارد. اما داستان نقش اصلی فیلم هم مربوط به کلاهی است و در پرونده‌اش موجود است که یک عشقی داشته و با او ارتباط دارد و به سازمان منافقین هم اطلاعی نمی‌دهد‌، این روایت تقریبا زندگی خود کلاهی است و در پرونده‌اش در وزارت اطلاعات موجود است. معشوقه‌اش هم چند روز قبل از واقعه هفتم تیر در همین درگیری‌های خیابانی کشته می‌شود. ما به لحاظ اسناد با شخصیتی‌هایی مواجه بودیم، آن‌ها را با هم تجمیع کردیم و شخصیتی ساختیم که اصرار داشتیم کلاهی نباشد چراکه این شخصیت ناخودآگاه ممکن بود برجسته شود و بالاخره مردم کلاهی را می‌شناسند.

البته این شخصیتی که الان هم در فیلم وجود دارد واقعی است. یعنی همین شخصیتی هم که الان در فیلم وجود دارد در اسناد هفتم تیر هست که اول مسئولیت این کار را به فرد دیگری به اسم علی سپردند که نفر دوم حراست حزب بوده و او زیر بار این کار نمی‌رود و چند روز قبل از ماجرای هفتم تیر دست زنش را گرفته و فرار می‌کند؛ همه اینها در اسناد تاریخی وجود دارد که بعد از این شخص کلاهی که یک کارگر جزء بوده و در حدی بود که بلندگو را جابه‌جا می‌کرد و مسئولیتی نداشته این کار را انجام می‌دهد. ما چون پژوهش کاملی در این حوزه کرده بودیم از اتفاقات مختلف و کاراکترهای مختلف الهام گرفتیم.

پس همه شخصیت‌ها ریشه‌ای در واقعیت دارند؟

حتی کاراکتری که نادر سلیمانی نقش آن را بازی می‌کند با نگاهی به شخصیت افتخاری است. در واقع همه شخصیت‌‌ها، هم واقعی نیستند و هم برگرفته از شخصیت‌های واقعی هستند که در ماجرای هفت تیر دخیل بودند.

فکر می‌کنم مصاحبه‌ای از آقای جواد موگویی وجود دارد که ایشان از تغییرات فیلمنامه می‌گوید، چند بار فیلمنامه نهایی شما تغییر کرد؟

بله، در این فرایندی که وجود داشت فیلم‌نامه چندین بار بازنویسی شد و این بازنویسی‌ها به ارتقای فیلمنامه کمک کرد؛ ما یک بار دو سال پیش‌تر از زمان تولید تصمیم گرفته بودیم این فیلم را بسازیم که پروسه آن را به دلیلی متوقف کردیم؛ دوباره پژوهش و تحقیقاتمان را تکمیل‌تر کردیم. بعد از این تحقیقات به موارد جدیدتری رسیدیم، وقتی شما در یک موضوعی تحقیق می‌کنید ممکن است یک سری موضوعات در روند تحقیقات برای شما روشن و ذهنیتتان تغییر کند. ما وقتی تولیدمان در آن سال را متوقف کردیم پروسه‌ تحقیق متوقف نشد؛ در این پروسه به موضوعات جدیدتری رسیدیم، بالطبع فیلمنامه هم تغییراتی کرد و به نظرم کامل‌تر و بالغ‌تر شد.

جدا از موضوع حادثه هفتم تیر که محور اصلی داستان را تشکیل می‌دهد، به‌نظرم اصل ماجرای مهم نفوذ یکی از اهداف اصلی شما برای ساخت «ضد» بوده است، این موضوع تا چه میزان برای شما اهمیت داشت؟

بله دقیقا، موضوع مهمی است حضرت آقا بارها در مورد این موضوع هم در جلسات عمومی ‌و هم در جلسات خصوصی صحبت کردند که بالاخره جریان مجاهدین و اساسا جریان نفوذ به خصوص در کشوری مثل کشور ما که دشمن زیاد دارد تمام نشده است و هیچ وقت هم تمام نمی‌شود. اتفاقا یک نکته قابل تأمل این است که می‌گویند سازمان‌های امنیتی ایران از اعضای نفوذی سازمان مجاهدین در کشور کسانی را توانست شناسایی کند که عملیات کرده بودند؛ یعنی افرادی که کار عملیاتی نکردند همچنان حضور دارند و باید گفت نفوذ هیچ وقت تمام نمی‌شود، حالا غیر از منافقین ما دشمنان دیگری هم داریم که وجود دارند.

پس بخش وسیعی از نیروهای نفوذی ابتدای انقلاب همچنان در کشور حضور دارند.

بله، تعدادشان هم مخصوصا در سازمان‌های دولتی ما خیلی زیاد بوده است. همین آقای افتخاری که از سازمان مرکزی مجاهدین بود و اصلا مسئول جریان نفوذی‌ها بود و در فیلم آقای مهدویان هم به او اشاره شد و تیم اطلاعات دنبال این بودند که افتخاری را بگیرند، افتخاری عنصر مهمی برای جمهوری اسلامی بود و اگر دستگیر می‌شد جریان نفوذی‌های این سازمان در همه‌ دستگاه‌ها کشف می‌شد، اما این اتفاق نیفتاد.

شما همیشه تهیه‌کننده‌ای بودید که اجازه ورود به مسائل استراتژیک را داشتید و خودتان هم برای این کار دغدغه‌مند بودید، به‌نظر شما که سابقه مشخصی هم در ساخت آثار انتقادی دارید، اگر قرار باشد فیلمی مانند «ضد» و با موضوع نفوذ در دهه‌های اخیر ساخته شود، باز هم همین‌قدر صریح امکان بیان مطالب را دارد؟

حتما امکان ساخت این اثر وجود خواهد داشت، به هر حال ما باید بپذیریم که در این چهل و پنج سالی که از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد غیر از اینکه پیشرفت‌های بزرگی برای کشور اتفاق افتاده، اشتباهاتی را هم مرتکب شده‌ایم. اشتباهاتی که کوچک و بزرگ بوده و اگر ما در کنار پیشرفت‌ها به آنها اشاره نکنیم و آنها را نپذیریم، باور نکنیم و روی‌شان دقیق نشویم؛ حتما این اشکالات تکرار خواهد شد.

حرف بسیار درستی است، حالا در این مسیر فیلمساز و هنرمند چه جایگاهی دارد؟

خب ما به عنوان فیلمساز بخشی از وظایفمان این است که این مسائل را مطرح کنیم تا این مشکلات هم دیده شود.

شاید این کار از طرف خیلی‌ها به‌عنوان سیاه‌نمایی مطرح شود.

نه .معنای پرداخت به این موضوعات این نیست که سیاه‌نمایی کنیم، بعضی از دوستان این مسئله را برعکس و وارونه متوجه می‌شوند، یعنی فکر می‌کنند اگر مثلا اشکالی در دستگاهی وجود دارد به این معنا است که باید بروند و فقط روی همان اشکال تمرکز کنند؛ در هر دستگاه ممکن است هزاران کار خوب وجود داشته باشد و کنار آن ۵ اشکال هم داشته باشد؛ حتما باید خوبی‌ها در کنار اشکالات گفته شود.

شما همین روند را در سریال «بازپرس» هم داشتید. شرایط ساخت این آثار را چطور دیدید؟

مردم امروز به قوه‌ قضاییه می‌روند شرایط آن را می‌بینند، من اگر برای این قوه سریال می‌سازم باید به همه شرایط آن اشاره کنم. همین گرفتاری را در بازپرس داشتیم. گفتیم در سریال چند فرد متخلف داشته باشیم، چون مردم دارند آن را می‌بینند؛ اساسا هم این بلوغ یک دستگاه را نشان می‌دهد که بپذیرد و بگوید که من تعداد زیادی قاضی سالم و صادق دارم اما بله چند نفر هم در این سیستم ممکن است که متخلف باشند، اگر در یک اثر این گله‌ها و انتقادات را نگوییم، مردم اصل سریال را باور نمی‌کنند. چون مراجعه کرده با یک متخلفی هم مواجه شده و خب ناخودآگاه کل مطلب را نمی‌پذیرد، پس باید محاسن و معایب کنار هم گفته شود، که هم در مرحله اول باور پذیر باشد و هم آن دستگاه متوجه موضوعاتی که دارد بشود.

از این قبیل اتفاقات و نکات که برای اصلاح دستگاه‌ها است در سریال «بازپرس» وجود داشت؟

روزی که آقای اژه‌ای ریاست محترم قوه قضائیه تشریف آوردند سر صحنه سریال، چند نکته‌ خیلی جالب گفتند. گفتند من به دوستانمان در قوه قضاییه گفتم که این سریال را ببینید ما معیارمان برای بازپرس خوب این است. ممکن است از این بازپرس‌هایی که در این سریال نشان دادند تعداد کمی داشته باشیم ولی معیار ما این است که اگر شبیه این بودید بازپرس خوبی هستید. بعضی اوقات ما حتی وظیفه الگوسازی داریم. یعنی اگر پلیس خوب، کارمند خوب یا هر مورد دیگری را نشان می‌دهیم و سریالی که می‌سازیم اگر الگوسازی هم کردیم به این معنا نیست که حتما سفارش او بوده است، ما می‌توانیم یک کسی را به عنوان الگو معرفی کنیم و به دیگران بگوییم این معیار ما است.

با توجه به شرایطی که در آثار قبلی خودتان تجربه کردید، به‌نظر شما اگر قرار باشد به موضوع نفوذ در دهه اخیر پرداخت، می‌توان با صراحت «ضد» به این موضوع اشاره کرد؟

بله حتما، ما موضوعات خیلی جدی داریم که باید فرصت کنیم و توفیق داشته باشیم که به آنها بپردازیم. به هر حال من همه‌ اتفاقاتی که در این سال‌ها چه در سینما و چه در تلویزیون پیگیری کردم، سعی کردم که مرتبط با این موضوعات باشد و اساسا معتقدم که ما جریان نفوذمان بسیار جدی است، نفوذی که امروز در جریان‌های فرهنگی هنری وجود دارد و جدی است شاید در هیچ حوزه‌ای جدی نباشد.

خب همین نفوذ فرهنگی موضوع مهمی است که قابلیت پرداخت دارد.

بله، قطعا باید به این موضوعات پرداخت، باید دقیق شویم تا مشخص شود باید از چه زاویه‌ای به این موضوع پرداخت. باید با رعایت اصول به این موضوعات پرداخت تا مهر سیاه‌نمایی نخورد، وگرنه بسیاری از موضوعات هستند که درباره‌شان فیلم ساخته شده و می‌تواند سیاه‌نمایی باشد اما با پرداخت اصولی مسئله را مطرح می‌کند.

در فرآیند اکران «ضد» مجبور به اصلاح و ممیزی نشدید؟

خیر. این مقداری که از فیلم کوتاه شده تصمیم خود همکارانم بوده و احساس کردیم که فیلم یک مقداری می‌تواند جمع و جورتر و کوتاه‌تر باشد و به همین دلیل این نسخه اکران شده به‌اندازه پنج یا شش دقیقه کوتاه شده است، اما وزارت ارشاد حتی یک اصلاحیه هم به ما نداد.

می‌خواهم مقداری وارد فضای تهیه‌کنندگی شویم، شما کارگردان‌هایی را با آثار استراتژیک به سینما و هنر ایران معرفی کردید، اتفاقی که امروز شاهد آن هستیم این است که تعدادی از این کارگردان‌ها تلاش می‌کنند خود را از این فضا دور کرده تا به‌عنوان یک فیلمساز استراتژیک مطرح نشوند، به‌نظر شما این اتفاق چه دلیلی دارد؟

ما در این دو دهه‌ اخیر کم کارگردان نداشتیم که با فیلم‌هایی با سرمایه‌گذارهای دولتی به سینما وارد شدند، مورد حمایت قرار گرفتند و به‌عنوان فیلم‌ساز معرفی شدند و بعد هم رفتند و به جریان روشنفکری و بدنه‌ سینما پیوستند. افراد بعضا فیلم اول و دومشان باهم متفاوت است، بالاخره فیلمساز در جریان کار پخته می‌شود، هرچند برخی هم هستند که فیلم نمی‌سازند تا زمانی که به پختگی لازم برسند. بعضی از این افراد را می‌شود فهمید که متقلب بودند، یعنی از بستر بودجه و فیلم‌سازی دولتی و یا فیلمسازی که به جریان‌های فرهنگی نظام نزدیکی دارد شروع کردند و بعد از اینکه به این مطرح شدند، رفتند و به آن تفکری را که در دلشان بوده پیوستند. بعضی‌ها هم نه، با بودجه دولتی مطرح می‌شوند و بعد هم فیلم اجتماعی خوب می‌سازند که آن هم به تفکر اصلی‌شان تعلق دارد و بعد هم دوباره فیلم دولتی می‌سازند؛ یعنی هم در بدنه‌ سینما کار می‌کنند و هم از اصولشان پایین نیامده‌اند، معنی این کار این نیست که اگر ما فیلم بدنه ساختیم و یا فیلم روشنفکری ساختیم دیگر اصولی برای خودمان نداشته باشیم.

خب یعنی به‌نظر شما نمی‌توان آثاری با موضوعات مهم را با بودجه شخصی و غیر دولتی ساخت با به قول معروف سفارشی هم نباشد؟

از اساس به‌نظر من سفارشی سازی اتفاق بدی نیست و ما اصرار داریم که سفارش را چیز بدی بدانیم، در همه‌ دنیا سفارش اتفاق جالب و به درد بخوری است، برای مثال همین الان تصور کنید اتوبانی وجود دارد که چند نفر تا کنون هنگام رد شدن از اتوبان تصادف کردند؛ شهرداری به یک پیمانکار سفارش می‌دهد که یک پل هوایی در این نقطه ساخته بشود، ایراد این کار کجاست؟

فکر می‌کنم شهرداری با فیلمسازی متفاوت باشد، فیلمسازی که دغدغه یک مسئله را ندارد و فیلمش را سفارشی می‌سازد می‌تواند ضربه بزند.

فیلم سفارشی لزوما چیز بدی نیست؛ بالاخره جریان فرهنگی کشور به یک سری فیلم‌ها نیاز دارد که این فیلم‌ها را باید سفارش داد. باید آدم به درد بخور، تهیه‌کننده خوب و کارگردان درست آن را پیدا کرد و این فیلم‌ها را به آنها سپرد تا ساخته بشود.

به‌نظر شما همین اتفاق باعث عدم جذب مخاطب برای اینگونه از آثار سینمایی نیست؟

به‌نظرم این بیشتر تهمتی است که به این جریان فیلمسازی و به جریان فرهنگی کشور زده می‌شود که معتقدم بسیار تهمت ناجوانمردانه‌ای است که بگوییم این آثار مخاطب ندارد. همانطور که می‌دانید جریان مخاطب آثار سینمایی با دو دهه‌ قبل متفاوت است، دو دهه‌ قبل اگر فیلم می‌ساختیم و مثلا هزار تومان در سینما می‌فروخت می‌گفتیم به اندازه هزار تومن مخاطب این فیلم بوده‌اند؛ خب الان مخاطب فیلم فقط مخاطبی اثر را در سینما مشاهده می‌کند نیست، برای مثال من حدود ۱۴ سال قبل فیلمی ساختم به اسم «سر به مهر» و در رابطه با نماز؛ این فیلم هنگام اکران چند صد میلیون تومان فروخت، عدد دقیق یادم نیست اما در آن زمان جزو فیلم‌های متوسط مطرح شد. خیلی‌ها به من گفتند که فیلم در رابطه با نماز ساختی و جوری که فکر می‌کردی نشد اما فیلم بعد وارد نمایش خانگی شد. آن زمان در این فضا مخاطبی پیدا کرد و بعد در تلویزیون پخش شد و الان که من خدمت شما هستم بیش از سی بار در صدا و سیما پخش شده و من هربار آمار مخاطبش را می‌پرسم، این فیلم جزو پربیننده‌های تلویزیون است. پس مخاطب فیلم فقط آن مخاطب محدودی که می‌رود و روی پرده‌ سینما فیلم را می‌بیند، نیست چون ما مخاطب سازی‌ای که برای سینما انجام دادیم غلط بوده که البته بحث طولانی‌ای دارد.

در این شرایط که فیلم‌های کمدی بیشتر فروش دارند قصدی برای ورود به این فضا ندارید؟

الحمدالله در این چند سالی که در سینما و تلویزیون کار می‌کنم، هیچ کاری خارج از موضوعاتی که به لحاظ فکری به من نزدیک بود را انجام ندادم و دعا کنید که همچنان در این مسیر بمانم. چه در تلویزیون و چه در سینما یک محدودیت محتوایی برای خودم قایل هستم؛ من اگر قرار باشد که در هر ژانر و مدیومی فیلم بسازم در همان محدوده‌ای که به آن معتقد هستم ورود می‌کنم.

نشر اول: فارس

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰