«در»؛ نویدبخش ظهور یک گروه تئاتری موفق | پایگاه خبری صبا
امروز ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۰۵
«در» در شب چهارم جشنواره «هم‌آغاز» باز شد

«در»؛ نویدبخش ظهور یک گروه تئاتری موفق

«در» به عنوان یک اثر قابل قبول و موجه، تمام قد از گروه دانشجویی و کار اولی‌اش دفاع می‌کند و این نوید را می‌دهد که در سال‌های آینده شاهد نمایش‌های بهتری از آنها باشیم.
به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «در» نوشته شهاب مهربان و کار امیر محمد جمشیدی در شب چهارم جشنواره هم آغاز به روی صحنه رفت تا دری را به روی یکی از اجراهای خوب کار اولی‌ها باز کند.
نمایش «در» کاری از دانشجویان دانشگاه سوره به عنوان یک گروه منسجم و خوش فکر است که رخدادگاه آن یک خانه مجردی است که ساکنین آن چند جوان هستند.
تماشاگر در آغاز نمایش و هنگام ورود به صحنه ترانه‌ای از جواد یساری را می‌شنود که با صدای بلند، حس و حال بیرون آمدن از فضای بیرون و ورود به یک اجرای نمایشی را منتقل می‌کند. پس از جای گرفتن تماشاگران و روشن شدن نور صحنه، تماشاگران با یک اتاق مواجه می‌شود که دارای طراحی صحنه‌ای کاربردی و در عین حال دارای نگاه زیبایی‌شناسانه است. صحنه اتاق نشیمن از یک خانه مجردی است که در گوشه سمت راست آن دری چوبی وجود دارد، پشت آن پرده‌ای سیاه که ورودی دستشویی است، در انتهای وسط صحنه پنجره‌ای با شیشه شکسته و در انتهای سمت چپ صحنه یک در سفید بزرگ که ورودی خانه است.
در دو طرف صحنه جعبه‌های کارتنی چیده شده و در وسط صحنه نیز چند مبل وجود دارد. این صحنه با چنین جزئیاتی که در عین کاربردی بودن دارای ایده و طراحی صحنه مناسبی است، نشان از این دارد که گروه به اجرا و مخاطبانش احترام گذاشته و می‌خواهد در طول مدت اجرا، فضایی چشم‌نواز، متناسب با اجرا را ببیند نه این که مانند بعضی از اجراهای دانشجویی، پرده‌های سیاه سالن نمایش، حریم اجرا را از پشت صحنه جدا کند.
در ابتدا عبد، در حال اتوی پیراهن سفیدی است که قرار است آن شب در مهمانی بپوشد. او که بسیار خوشحال است، در حال رقص با موسیقی جواد یساری و پس از آن اندی است. این در حالی است که سپیده روی مبل نشسته و مضطرب است.هر چند که در اینجا لباس عبد به هنگام داشتن یک مهمان زن در خانه مناسب نیست و رقصیدنش جلوی او توجیهی ندارد، اما فضای آغازین نمایش بسیار شاد و پرانرژی است. دیالوگ‌های نمایش با درخواست پول سپیده، همسر سعید، یکی از ساکنین این خانه از عبد، یکی دیگر از ساکنین خانه آغاز می‌شود. در گفتگوی سپیده با عبد حرف‌های مبهمی در خصوص به دردسر افتادن سپیده می‌شنویم در حالی که عبد قول کمک به او را می‌دهد، در حالی که خودش از بی‌پولی می‌نالد و از این که همخانه‌هایش دنگ‌های خود را برای پرداخت قبض آب و برق نمی‌پردازد، شاکی است. با در زدن یک نفر، عبد سپیده را به اتاق خواب هدایت می‌کند و بعد از آن که سجاد، که آن شب نامزدی‌اش است، وارد خانه می‌شود، تحت هیچ شرایطی در اتاق خواب را باز نمی‌کند.
با آمدن امیر و سعید هم این وضع ادامه می‌یابد. امیر به محض رسیدن به خانه، شلوارش را دم در درآورده و با شلوارکی که زیر آن بر تن دارد، در خانه راه می‌‎رود. سعید هم که شوهر سپیده است، حرف‌هایی در خصوص زیرآبی رفتن و شیطنت‌های دوران متاهلی می‌زند و عبد که می‌داند همسر سعید در اتاق است، سعی می‌کند این حرف‌ها را تصحیح کند. نفر آخر روزبه است که در زده و به خانه می‌آید. او که فردی مذهبی و معتقد است و لباسی با رنگ آبی حراستی بر تن دارد، دم در شلوارش را در آورده و با شلوار گرمکنی که زیر آن پوشیده در خانه تردد می‎کند. لهجه آذری روزبه باعث شوخی دیگر پسرها می‌شود اما زمانی که احساس می‌کند عبد مهمان خانمی را در اتاق پنهان کرده با او گلاویز شده و کتکش می‌زند.پس از آن که در به هیچ طریقی باز نمی‌شود، سپیده خودش از اتاق بیرون می‌آید و به سعید تهمت دزدی می‌زند.
در اینجا به تدریج معلوم می‌شود که این دوستان که همگی در یک شرکت با هم مشغول به کار هستند و مبلغی که سپیده آن را گم کرده بوده، زیر تخت سعید در اتاق خواب پیدا شده است. آنها همه به هم مشکوک می‌شوند و قصد دارند که دریابند دزد چه کسی بوده است. اتهامات آنها به هم یک پازل معمایی را شکل می‌دهد که تا پایان آن معلوم نیست برداشتن دلارها کار چه کسی بوده است. هر چه عبد اصرار می‌کند که قائله را خاتمه دهند پسرها قبول نمی‌کنند به ویژه آنکه سپیده می‌گوید مبلغی از آن پول کم شده است. بار دیگر اتهامات دوستان به یکدیگر شروع می‌شود، تا این که در نهایت در یک درگیری برای بیرون رفتن از در خانه، روزبه به عبد ضربه‌ای می‌زند و او به زمین می‌افتد.
فضای این نمایش، که متن آن توسط یکی از دانشجویان دانشگاه سوره نوشته شده، آنقدر راحت و صمیمی است که تماشاگر پس از ورود به داستان، دیگر فراموش می‌کند در حال دیدن یک اجراست.
بازی‌های روان، ریتم درست و اجرایی در قد و قامت کارهای ارزشمند دانشجویی، تماشاگران اجرا را وارد اصل داستان می‌کند، گاه آنها را به خنده می‌اندازد، گاه درگیر کشف معما می‌کند و گاه نیز خودش را جای آنها می‌گذارد. فضاسازی درست، پرداخت داستان مناسب و شخصیت‌پردازی خوب با بازی‌های واقعی و باورپذیر، مانع از توجه به نقایصی جزئی نظیر کمرنگ‌تر بودن بعضی از شخصیت‌ها در طول اجرا و دیر شروع شدن گره افکنی و علت اصلی کشمکش دراماتیک نمایش می‌شود. زیرا در مجموع «در»، به عنوان یک اثر قابل قبول و موجه، تمام قد از گروه دانشجویی و کار اولی‌اش دفاع می‌کند و این نوید را می‌دهد که در سال‌های آینده شاهد نمایش‌های بهتری از آنها باشیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۹۲/۶۲۸/۹۳۸/۰۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۹/۱۰۴/۱۸۱/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    ۶/۶۷۶/۱۱۱/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۴۷۲/۷۲۵/۰۰۰
  • استاد
    ۵۰۴/۰۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۷۷/۱۶۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۳۶۵/۰۰۰
  • نفرین آرتا
    ۳۴/۴۳۵/۰۰۰