به گزارش خبرنگار فرهنگ و کتاب صبا، وقتی این کتاب را بهدست گرفتم از مضمون آن به کلی بی خبر بودم اما وقتی شروع به خواندن کردم بدون وقفه ودر کوتاهترین زمان تمامش کردم و از خواندنش بسیار لذت بردم
قصه را دختری بیست و شش ساله روایت میکند و داستان زندگی اش در هفت سالگی را شرح میدهد اینکه چطور بعد از مرگ پدر و مادر خود ، برادرهای بزرگتر مسئولیت خواهرها را بر عهده میگیرند.
او بخشی از زندگی خود و خانوادهاش را بعد از مرگ پدر و مادرش روایت میکند و تمام سختیهایی را که بر اعضای خانواده گذشته، شرح میدهد.
«دریاچه کلاغ» در حالی که سرشار از تلخی و غمها و فراز و فرودهای بسیار است اما پرکشش و لذتبخش است.
صفحات پایانی کتاب لحظات نفسگیر و غافلگیرکنندهای را برای مخاطب رقم میزند.
داستان رمان «دریاچه کلاغ» در سرزمینهای وحشی اونتاریوی شمالی میگذرد و گذشته تراژیک، تکان دهنده و سرشار از سوءتفاهم و عشقِ یک خانواده را روایت میکند.
این کتاب گزنده، بامزه و فراموش نشدنی را میتوان شاهکاری در نظر گرفت که به شکل گول زنندهای ساده جلوه میکند.
کیت موریسون و خواهر و برادرهایش به شکلی غیرمنتظره پدر و مادرشان را از دست داده اند و اکنون، سنگینیِ اندوه این فقدان، آنها را در کنار هم نگه داشته است.
هیچ کدام از آنها انتظار چنین دوران پرتلاطمی را نمی کشیدند، به خصوص برادرهای بزرگ کیت یعنی مت و لوک. بیست سال بعد، از خود گذشتگی های آن ها و قول های به انجام نرسیده ی این شخصیت ها همچنان در زندگیشان و البته اجتماع کوچک و روستایی «دریاچه کلاغ» بازتاب دارد.
«دریاچه کلاغ» رمانی از مری لاسن، نویسنده کانادایی است که اولینبار در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. لاسن دانشآموخته روانشناسی دانشگاه مکگیل و مشغول به کار به عنوان روانشناس در انگلستان است
این اثر کتاب برگزیده سال ۲۰۰۲ به انتخاب واشنگتن پست و نیویورکتایمز بوده است.
«دریاچه کلاغ» درباره مصیبتی است که بر خانوادهای در سرزمینهای شمالی کانادا نازل میشود و زندگی آنها را چنان زیرورو میکند که دیگر نمیتوانند یک خانواده معمولی باشند.
خانواده موریسون با چهاربچه، دو دختر و دو پسر که پدرو مادرشان را در یک تصادف هولناک از دست میدهند. لوک بزرگترین فرزند خانواده تقریبا ۱۹ سال دارد و بار تمام خانواده بر دوش او است. مت فرزند دوم است. دختر راوی داستان، کیت، فرزند سوم است که کودکی است و کوچکترین فرزند خانواده، بو دختری است که تنها یک سال و نیم دارد. بچهها برای تحمل این مصیبت تلاش زیادی میکنند و متحمل سختیهای زیادی در زندگی میشوند که بیست سال بعد هم در زندگیشان بازتاب دارد.
داستان زمانی از زبان کیت موریسون روایت میشود که در آستانه ازدواج با دانیل است. دانیل از او میخواهد تا سرگذشتش را تعریف کند و همزمان مقدماتی را چیده که کیت را به خانوادهاش معرفی کند.
بنابراین ما همزمان دو داستان را دنبال میکنیم. داستان کیت و دانیل و داستان زندگی کیت و خانوادهاش. «دریاچه کلاغ» لاسن شاهکاری است که سادگی گولزنندهای دارد و زیر همه این سادگیها ما شاهد گذشتهای تراژیک و تکان دهنده از یک زندگی پر از سوءتفاهمها، قولهای فراموش شده، ازخودگذشتگیها و عشقها هستیم.
این رمان فوق العاده زیبا، آتشی افروخته اما بدون شعلههای سرکش در پهنه سرزمین یخ زده شمال دریاچه انتاریو در کانادا است.
مکانی که در آن قلبهای شکسته و رنج و تنگدستی آینه وار در منظر این طبیعت نامهربان با یکدیگر می آمیزند. هم زمان عشق، عشقی بی پیرایه و زلال به جنگ سرنوشت بدشگون می رود و همچون تراژدیهای یونانی، عاشق، همه چیز، حتی بخت و آینده ی خود را در مسلخ عشق و احساس وظیفه به خانواده فدا می کند با این همه، دریاچه ی کلاغ یک رمان حماسی با کنش قهرمانی نیست شخصیتهای داستان، آن چنان در تار و پود رویدادها در هم آمیخته و یکی شده اند که خواننده با تمامی آنان احساس نزدیکی می کند و این گونه به سادگی رویدادها و سرنوشت قهرمانان را پذیرا میشود گویی جز آنچه بر آنان گذشت، راه دیگری وجود نداشت.
در کتاب دریاچه کلاغ میخوانیم:
خاطرات، روی هم رفته من زیاد به خاطرات توجه نمیکنم. نه این که اصلا خاطرات خوشایندی نداشته باشم ولی به طور کلی مایلم آنها را در گنجهای بدون منفذ قرار دهم و در گنجه را ببندم. در واقع تا همین یکی دوماه پیش چندسالی بود که موفق شده بودم این کار را انجام دهم، به رغم همه چیز من باید زندگی میکردم من کارم را داشتم و دانیل را و این دو وقت و انرژی زیادی از من میگرفتند، درست است که در مورد هیچکدام از این دو مدتی اوضاع خیلی بر وفق مراد نبود ولی فکر نمیکردم که این مساله را به گذشته ام ربط بدهم تا همین یکی دوماه پیش واقعا احساس میکردم که همه چیز را پشت سر گذاشتهام حس می کردم که وضعم روبراه است…
دریاچه ی کلاغ رمانی فراموش نشدنی با غنای ادبی کم نظیر است این کتاب را به مخاطبان پیشنهاد میکنم؛ قطعا از خواندن این اثر لذت خواهید برد.
سهیلا انصاری
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است