به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، «خورشت خون» نمایشی است نوشته مرتضی امینیپور که اقتباسی آزاد از نمایشنامه «مدهآ» اثر اوریپید است و در شب نهم جشنواره هم آغاز روی صحنه رفته است. این نمایش در فضایی به رنگهای خاکستری، آبی تیره به همراه سه تابوت زاویهدار محیطی مرده را به تصویر میکشد. داستان «مدهآ» معرف حضور همگان است و اقتباسها و اجراهای زیادی نیز از آن شده است: «مدهآ شاهزاده یونانی است که سالها پیش از وقوع نمایش به دلیل عشق جیسون، به پدرش خیانت کرده، برادرش را کشته و با این مرد فرار کرده است. در نمایشنامه اصلی، پس از این که جیسون تصمیم به ازدواج با دختر پادشاهی دیگر میگیرد، مدهآ فرزندانش را به انتقام میکشد.»
«خورشت خون» بر مبنای این داستان، ماجرای مدهآ، جیسون و همسر جدیدش را به شیوهای دیگر روایت میکند. این نمایش داستان مدهآ، زنی جذاب اما قاتل را بیان میکند که به دلیل انتقام و به سبب عقاید زنانهاش، همه دختران نوجوان شهر را میکشد و با گوشت بدن آنها غذا درست میکند. مقوله آدمخواری یا کانیبالیسم در اساطیر یونان در خاندان تایتانها رخ داده است و در نمایشنامه «تیاستیز» نوشته سنهکا شاهد آن هستیم که در آن یک نیمهخدا، پسر نیمهخدای دیگری را میکشد و با آن غذا درست میکند و به خوردش میدهد.
نمایش «خورشت خون» از ترکیب این ۲ قصه با طراحی شخصیت مدهآ به مثابه زنی با خوی وحشی که لباسی پاره پاره دارد و گریمش به وجوه تاریک او اشاره دارد، داستان شکل میگیرد. مدهآ که در آغاز نمایش، زنی رنجدیده است و با حرکات موزون و پشت به تماشاگر ظاهر شده است و قصد کشتن خود را دارد، توسط الهه مرگ، تشویق میشود که به مردمان گرسنه شهر غذا دهد. بنابراین او و خدمتکارانش یکی یکی دختران شهر را میکشند، خورشی از گوشت و خون انسانی درست میکنند و به پسران مدهآ میدهند. امری که ماهیتی ضحاکگونه به مدهآ میدهد و حرکات فرم طراحی شده برای این لحظات، موقعیت دراماتیک زیبایی را به تصویر میکشد.
پس از آن دختر زیبا و جوان کرئون با لباسی به رنگ صورتی و گریمی ملایم و لطیف را میبینیم که علاقهای به ازدواج با جیسون ندارد اما بعدتر به دستور پدر تن به این کار میدهد. دیدار مدهآ با این زن که بارها از مدهآ پوزش میخواهد، به کشته شدن او و تبدیل به خوراکی برای فرزندان جیسون شدن میانجامد. سرانجام جیسون به دیدار مدهآ میآید، زن با او همسبتر میشود و به او خنجری میزند. سپس پسرانش را که از خورشت خون سیراب شده و حالی عجیب دارند، از درون تابوتها به او نشان میدهد. به روایت الهه مرگ، جیسون زنده میماند تا بار این عذاب را تحمل کند. پس از آن است که الهه گریان مرگ از یک سوی صحنه و دخترکی خردسال که مدهآ موفق به کشتنش نشده است از درون همان تابوت بیرون میآید و از سوی دیگر صحنه، از پیش چشمان مدهآ رد میشوند و نوید آیندهای روشن را میدهند.
نمایش «خورشت خون» برای اجرا از حرکات فرم جذاب، میزانسنهای خلاقانه و تصاویر بدیع برای نمایش خشونت موجود در صحنه، به همراه نورپردازی قابل توجه استفاده کرده است اما در کنار این همه خلاقیت، خود نمایشنامه عنصری است که باعث پایین آمدن تمپو شده است و به اصطلاح تئاتریها ریتم اجرا را در بسیاری از موارد میاندازد. علت افتادن ریتم در این نمایش، موضوعی است که بسیاری از نویسندگان جوان به ویژه در کارهای اولشان با آن درگیر هستند؛ داشتن ایدههای ناب و دیالوگهای عالی در ذهن که نویسنده نمیتواند از آنها چشمپوشی کند و میخواهد تمامی آنها را به روی کاغذ و به صحنه ببرد. این موضوع به ویژه اگر نویسنده و کارگردان یک نفر باشند و دراماتورژی از سوی شخص دیگری روی کار صورت نگیرد، ریسک بیشتری دارد و احتمال افتادن ریتم را به اجرا میدهد.
در «خورشت خون» نیز، نویسنده که قصد داشت ایدههایی در راستای مسائل و حقوق زنان را در تقابل با موقعیت موجود یک پادشاه قرار دهد و حتی از دو سو آن را بررسی کند، به ناگزیر دیالوگهای طولانی، میان مدهآ و جیسون یا مدهآ و همسر جدید جیسون طراحی کرده بود، که هر چند به خوبی توسط بازیگران اجرا میشد اما باعث طولانی شدن زمان نمایش و قطع ارتباط تماشاگر در برخی از لحظات کار شده بود. عبارات و جملاتی که چندین بار توسط یک بازیگر برای تاثیرگذاری بیشتر تکرار میشدند نیز، به این امر دامن میزد.
با این همه باید در نظر داشت که داستانهای اسطورهای و به ویژه آنها که ریشه در خشونت و جنایت دارند، هر اندازه که نویسندهای مانند قلم توانای خود با مهارت بسیار نوشته باشد و همین شخص به عنوان کارگردان به زیبایی آن را به صحنه برد، به راحتی برای تمامی مخاطبان قابل درک نیستند. این موضوع میتواند هنگام اجرای چنین نمایشنامههایی مد نظر قرار گیرد و گروههای جوان با انجام پژوهشهای مخاطبشناسانه، فرصت بیشتری برای تعامل اجرا با تماشاگر و ارتباط درستتر خود با مخاطبان یابند.
There are no comments yet