به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، یک صحنه با خطوطی از مربع سفید که چهار قاب در، داخل اضلاع آن هستند، به همراه یک میز و ۲ چهارپایه، فضای داخلی و خارجی واحدهای یک آپارتمان را تشکیل میدهند که «رابطه»ای مخدوش را در نمایشنامهای از امیر دلفانی، با بازنویسی سهیل ساعی و به کارگردانی مهاریان در شب نهم جشنواره همآغاز به نمایش میگذارد.
نمایش «رابطه» با ورود غیرمجاز ۲ جوان به نامهای صدرا و مهرشاد به یک خانه آغاز میشود. این ۲ در گوشه سمت چپ صحنه به صورت نمادین در را باز میکنند و وارد آن واحد که خانه «سامان» است، میشوند. چندی بعد بوی تعفنی که از خانه سامان میآید، پای پلیس را به این آپارتمان باز میکند، بخش بیرونی مربعی است که حریم خانههاست. پلیس در این فضای بیرونی که در واقع راهرو و راهپلههای آپارتمان است به همراه سربازش، با اهالی آپارتمان گفتوگو میکند تا ماجرای داخل خانه را بفهمد. از آنجا که بوی تعفن داخل این خانه به تشخیص پلیس به جسد یک انسان تعلق دارد، همه اهالی آپارتمان نگران «سامان»، ساکن این خانه هستند.
در ادامه داستان چهار واحد دیگر از این آپارتمان دیده و شنیده میشود؛ «نازنین» و «مهرشاد» زوجی که در رابطه خارج از ازدواج هستند و حالا «نازنین» که تمایلی به ازدواج با «مهرشاد» ندارد، باردار است. پدر «نازنین» و «مهرشاد» هر ۲ میخواهند که او بچه را سقط کند و او آنها را در باره خوردن قرص سقط جنین بازی میدهد. در یک واحد دیگر «مینا» و «صدرا» زوج شهرستانی ساکن هستند. به تدریج در مییابیم که «صدرا» معتاد و دست کج است و به خانه خودش و سایرین دستبرد زده است. واحد سوم متعلق به «مصطفی» و «رعنا» که سالهاست آرزوی فرزند دارند و «مصطفی» فردی مذهبی و معتقد است. در واحد دیگر نیز خانم تنهایی زندگی میکند که اهل مراقبه و مدیتیشن است. او زنی نسبتا ثروتمند است که گه گاه برای «سامان» غذا میبرده، به او پول قرض داده و پیشتر نیز طلاهایش به سرقت رفته است.
نمایش داستان را به شیوه تکه تکه و پاره پاره از زندگی این افراد، روایت میکند ضمن این که همزمان با این روایتها و در لابلای آنها، سرگرد و سرباز را میبینیم که در راهروها راه میروند، گاهی با سایر ساکنان آپارتمان صحبت میکنند و همزمان که در انتظار حکم تفتیش خانه هستند، سر از ماجراهای خانه در میآورند. در اینجاست که رابطه ساکنان این آپارتمان با هم هویدا میشود؛ «رعنا» از «فرانک» نظافتچی آپارتمان خواسته است که رحمش را به او اجاره دهد تا مشکل نازاییاش حل شود، «مهرشاد» از «سامان» مواد مخدر گرفته است و میفروشد و «صدرا» به خانه «سامان» دستبرد زده و کلیدش را آنجا جا گذاشته است.
ظن همه ساکنان خانه به «فرانک» است و گمان میبرند که او «سامان» را کشته باشد. بدگوییهای افراد پشت سر «فرانک» که از طبقه پایین جامعه است و بدگویی کردن پشت سر همدیگر، باعث میشود که در نهایت سرگرد به «مصطفی» که فردی مذهبی است، تشر بزند و رفتار او را با توجه به اعتقاداتش زیر سوال ببرد. در خانه «صدرا» بوی تعفن با بوی عطری که «مینا» مدام در هوا میزند تا بوی تریاک «صدرا» به هوا نپیچد، در هم آمیخته است و رابطه «نازنین» و «مهرشاد» دم به دم بیشتر به وخامت میگراید. «مهرشاد» نیز که در خانه پدر «نازنین» زندگی میکند و یک گیمر است، دلارهای «نازنین» را دزدیده است تا برای خرید و فروش مواد مخدر سرمایهای داشته باشد.
این روابط پیچیده و در هم تنیده درون اجرا که با قدم زدن پلیس و سرباز در بیرون مربع و نمایش زندگی سایر شخصیتها در داخل مربع وسط صحنه، به مثابه واحد خودشان شکل میگیرد. شخصیتپردازیها به حد کفایت است و به جز ابهامات و لو رفتنهای داستان «مصطفی» و بارداری «رعنا» که میتوان آن را برای اجراهای بیشتر اصلاح کرد، رابطه به خوبی نمایش داده شده است و مخدوش بودن روابط ساکنان این آپارتمان به درستی دیده میشود.
شیوه خلاقانه طراحی اجرا و طراحی کاراکتر سرگرد که معنی واژهای مانند پت را نمیداند و پس از این که آن را میفهمد، با اظهار فضلی درونی به «مصطفی» آن را میگوید، از لحظات کمدی نمایش است که در کنار موضوع جدی قتل و نگرانیهای مختلفی از جمله وجود مواد مخدر و کلید در خانهای که درش باز نمیشود، دیده میشود. سرانجام «صدرا» با سیخ تریاککشیاش در را باز میکند، صحنهای که در ابتدای نمایش دیده بودیم و گمان میبردیم که متعلق به چند روز قبل باشد و آن ۲ قاتلان «سامان» باشند. پس از ورود همگی به خانه «سامان»، خبری از او نیست و جنینی که در آنجا سقط شده، باعث این بوی بد شده است.
پس از آن «سامان» در یک ویس درون گروه آپارتمان از همه خداحافظی و عذرخواهی کرده است و میگوید که با «فرانک» که بچه «رعنا» را سقط کرده است، به خارج از کشور گریختهاند. ویس او پاسخ تمام معماهای ساختمان را میدهد و پلیس ناخودآگاه موفق به حل چندین پرونده باز میشود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است