خلاقانه‌ترین شکل ممکن | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۰
نقد اجراهای بخش بین‌الملل جشنواره تئاترفجر42 / 1

خلاقانه‌ترین شکل ممکن

نمایش «هملت» توسط هایک اسرافیلیان و گروهش از ارمنستان، به خلاقانه‌ترین شکل ممکن و با کمترین ابزار صحنه در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به اجرا درآمد.

کمتر کسی است که داستان نمایش «هملت» نوشته ویلیام شکسپیر را نشنیده باشد و با شخصیت‌های آن آشنا نباشد. داستان در مورد خیانت برادر یک پادشاه به اوست که با چکاندن زهر در گوش شاه، او را کشته و پس از ازدواج با ملکه، پادشاه سرزمین دانمارک می‌شود. حالا روح پدر هملت در پی انتقام، جریان را برای پسرش تعریف می‌کند و داستان از اینجا شکل می‌گیرد. این داستان، دستمایه اجرای نمایشنامه هملت به سبک پانتومیم توسط گروه هایک اسرافیلیان از جمهوری ارمنستان در چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر شده است.

نمایش هملت را مردان و زنانی با لباس‌های یک دست رسمی، کت و شلوار و چهره‌های گریم شده به سبک پانتومیم پیش می‌برند. با یک گروه اجرایی روبه‌روییم که قرار است نمایش هملت را اجرا کنند ولی در فکر نواختن ساز و رقص گروهی به سبک مایکل جکسون هستند! چیزی که کارگردان نمایش بارها مانع آنها می‌شود و به این ترتیب صحنه‌های کمدی جذابی را می‌آفریند.

صحنه ساده است. یک پرده نمایش سایه در وسط و دو دیوار سیاه از جنس پارچه در دو طرف آن قرار دارند که بازیگران در پشت و از میان آنها رفت و آمد کرده و از آنها به عنوان دیوارهای قصر، اتاق، جاهایی برای پنهان شدن و تعقیب و گریز استفاده می‎کنند. در واقع این صحنه ساده توانسته به همراه افکت‌های صوتی و موسیقی، بازی قابل فهم و باورپذیر بازیگران به شیوه پانتومیم و البته کارگردانی خلاقانه یک هملت جذاب و دیدنی را در سبک پانتومیم به نمایش بگذارد.

داستان به قدر کافی گویاست، به ویژه برای کسانی که نمایشنامه هملت را خوانده یا اجراهایی از آن دیده باشند. نمایش هملت اسرافیلیان تمامی صحنه‌های هملت شکسپیر بزرگ را به روی صحنه می‌آورد. بازیگران برای تغییر شخصیت از کلاه یا تاج استفاده می‌کنند و صحنه‌های روح پدر هملت که در پشت پرده سایه اجرا می‌شود، بدون هیچ دیالوگی و تنها با افکت و جلوه‌های ویژه، خیانت عموی هملت را به او و تماشاگران آشکار می‌کند. بازی آنها به قدری قوی است که حالات چهره‌شان، به گریم آنها حس و حال می‌دهد. اخم یا خنده آنها روی گریمشان که چهره‌پردازی کلاسیک و آشنای بازیگران پانتومیم با صورت سفید و خطوط اغراق شده مشکی برای چشمان است، تاثیر گذاشته و هر بار این خطوط و چهره‌پردازی معنای متفاوتی می‌یابد چنان که از بازیگران توانای پانتومیم انتظار می‌رود.

حرکات بدنی و مفهومی بازیگران پانتومیم، برای کسانی که کوچک‌ترین اطلاعی از داستان هملت داشته باشند، قصه را به خوبی روایت می‌کند. در این هملت، تماشاگر از صحنه آغازین نمایشنامه یعنی مشاهده روح توسط سربازان وارد دنیای قصه می‌شود. آمدن روح که با صدای خروس ناپدید می‌شود و سپس دیدن آن توسط هملت و روایت خیانت آن به واسطه عمو و مادرش، او را دچار رفتاری دوگانه می‌کند. هملت در خلوت خودش با امتحان روش‌هایی برای انتقام‌گیری و زدن ماسک‌های خنده و گریه سعی می‌کند شیوه‎های مختلف را بیازماید.

یکی از صحنه‌های جالب نمایش، شخصیت‌پردازی افلیا در بخش‌های آغازین آن است. او مشغول گلدوزی است که پدرش از راه می‌رسد و با او برخورد تندی می‌کند: برخوردی که به شکستن او منجر می‌شود. حالا افلیا مانند یک عروسک کوکی گلدوزی می‎کند و به این ترتیب بازیچه بودنش به تصویر کشیده می‌شود. پس از آن گیلدنسترن و روزنکرانتز را می‌بینیم که در این اجرا، یکی از بازیگران آنها زن است، هر چند که شخصیت‌ها به جز در مواقع لزوم، مانند بازیگران نقش‌های افلیا و ملکه که باید حتما زن باشند، فاقد جنسیت هستند و زن و مرد می‌توانند همه نقش‌ها را بازی کنند. این دو فرد ملازم و یاران هملت بوده‌اند که به جاسوسان وی تبدیل شده‌اند. در این بخش نمایش نیز با نشانه‌های رفتاری ساده، تماشاگر متوجه گفتگوی هملت با آنها می‌شود و در می‌یابد که هملت به آنها به عنوان کسانی که او را تعقیب می‌‎کنند، شک دارد. بعدتر هملت از پشت دیوار می‌بیند که این دو، در حال گزارش دادن به شاه و ملکه هستند.

پس از آن صحنه تله موش اجرا می‌شود: صحنه‌ای که در آن هملت بازیگرانی را اجیر کرده تا داستان قتل پدرش را مو به مو اجرا کنند و شاهد واکنش شاه و ملکه به این صحنه است. او در اینجا نسبت به سخنان روح پدرش اطمینان حاصل می‌کند، سپس کلادیوس شاه را در محراب و در حال دعا می‌یابد اما او را در آن لحظه ملکوتی نمی‌کشد زیرا می‌ترسد اینگونه روحش را به بهشت بفرستد. هملت سپس پدر افلیا را به دلیل جاسوسی در هنگامی که با مادرش صحبت می‌کند به ضرب شمشیر از پا در می‌آورد.

اینگونه می‌شود که پس از این که شاه تصمیم می‌گیرد هملت را به واسطه فرستادنش به همراهی دو دوست و جاسوسش یعنی گیلدنسترن و روزنکرانتز به سرزمین دیگری بکشد. او نامه‌ای می‌نویسد و به آنها می‌دهد، اما هملت در قایق با خواندن نامه و تعویض آن با نامه‌ای دیگر، دستور قتل آن دو نفر را می‎دهد که در پرده سایه اجرا می‌شود. پس از آن افلیا خودکشی می‌کند و در آب خودش را غرق می‌نماید. هملت پس از بازگشت از دریا، در مراسم دفن افلیا، برادر او را می‌بیند که قصد انتقام دارد. شاه سعی می‌کند با حیله‌ای هملت را از میان بردارد به همین دلیل ترتیب یک دوئل را می‌دهد که در آن شمشیر برادر افلیا به زهر آلوده است. جام زهری نیز برای احتیاط در دستان شاه است که مدام به هملت تعارف می‌کند. اما در اینجا ملکه از جام زهر نوشیده و همگی با همان شمشیر زهرآلود می‌میرند.

این داستان نمایش «هملت» است که توسط هایک اسرافیلیان و گروهش، به خلاقانه‌ترین شکل ممکن و با کمترین ابزار صحنه به اجرا درمی‌آید. در واقع می‌توان گفت اگر نمایشنامه هملت شکسپیر فاقد دیالوگ‌های سنگین و فلسفی بود، چنین اجرایی برای رساندن تمام مفهوم و داستان و حتی حس و حال فلسفی و تردید هملت به تماشاگر کافی بود. پانتومیم نمایش است که بازیگران در آن تمامی حالات و احوال شخصیت‌ها را با بدن و حرکات دقیقشان به نمایش می‌گذارند و هملتی که اسرافیلیان و گروهش آن را اجرا کردند، یکی از این دسته پانتومیم‌ها بود. به ویژه آن که صحنه‌های نمایش هملت با شیطنت‌های بازیگران نمایش به مثابه گروه رقص و موسیقی، دارای لحظاتی کمدی بود که تماشاگر را از فضای تلخ واقعه اصلی دور می‌کرد. همان‌گونه که خود شکسپیر در نمایشنامه‌هایش با گنجاندن یک صحنه کمدی، فرصت تعقل و تفکر را ورای لحظات تراژیک به تماشاگر می‌دهد. ‌

سحر ناسوتی

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها