«انجمن صنفی نمایشگران حرکت» همچنان درگیرودار ثبت شدن / امیدواریم به پاسخ درستی برسیم | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۸
محمدامین نیک‌پنجه در گفت‌وگو با صبا:

«انجمن صنفی نمایشگران حرکت» همچنان درگیرودار ثبت شدن / امیدواریم به پاسخ درستی برسیم

محمدامین نیک‌پنجه با انتقاد از برخی مسئولان فرهنگی گفت: ما نزدیک به دو سه سال است درگیر ثبت «انجمن صنفی نمایشگران حرکت» هستیم... مطمئن باشید مایی که کار فرهنگی می‌کنیم برای تمامیت ارضی این کشور بیشتر دل می‌سوزانیم، چون به صورت علمی تاریخمان را یاد گرفته‌ایم.

محمدامین نیک‌پنجه کارگردان و بازیگر در گفت‌و‌گو با خبرنگار تئاتر صبا، گفت: ما نزدیک به دو سه سال است درگیر ثبت «انجمن صنفی نمایشگران حرکت» هستیم اما به ما این مجوز داده نمی‌شود که در قالب انجمن صنفی سراسری در کل ایران و در زمینه رقص‌های محلی که یکی از نمادهای فرهنگی حوزه تمدنی ایران است، فعالیت کنیم و در وزارت کار ثبت شویم.

او اظهار داشت: چرا نمی‌گذارند جزو قانون کار به حساب آییم؟ آیا خون دیگر اقشاری که جزیی از قانون کار هستند، از ما هنرمندانی که در زمینه هنر و فرهنگ تلاش می‌کنیم، رنگین‌تر است؟ چرا با شکایت یک نفر که نمی‌دانیم کیست می‌گویند «انجمن صنفی نمایشگران حرکت» حق ندارد ثبت شود؟ چرا کلاً باید منحل شود؟ چرا این حق را نمی‌دهند؟

این هنرمند افزود: باور کنید ما عاشق مملکت‌مان هستیم و به‌شدت وطن‌پرستیم، ولی الان داریم انتقاد می‌کنیم. مطمئن باشید مایی که کار فرهنگی می‌کنیم برای تمامیت ارضی این کشور بیشتر دل می‌سوزانیم، چون به صورت علمی تاریخمان را یاد گرفته‌ایم.

او ادامه داد: یکی از بعدهای اصالت ما موسیقی است و یکی از بعدهایی که به موسیقی چسبیده این رقص‌ها یا وَشت‌های محلی‌مان است. چرا اجازه نمی‌دهند که امنیت شغلی ما به شکل قانونی فراهم شود؟! چرا با شکایت یک نفر از مسئولان، اجازه نداریم که به انجمن صنفی رسمیت بدهیم و جزو قانون کار وزارت کار شویم؟ چرا نمی‌گذارند ما هم امنیت شغلی داشته باشیم؟ البته آنان هرگز جواب درست و حسابی‌ای به ما نداده‌اند، اما این‌بار امیدواریم به پاسخ درستی برسیم.

نیک‌پنجه در ادامه اظهار داشت: برای هرکسی زندگی هنری یک تعریف دارد. یکی شکل بیزینسی‌اش را نگاه می‌کند، یکی ظاهرسازی‌هایش و یکی فقط دوست دارد در استایل، خودش را هنری نگه دارد، ولی اصل زندگی هنری و تعریف آن از دیدگاه من این است که در فضای علایقت گام برداری و در پیشبردشان ثابت‌قدم باشی. ببینید ثابت‌قدمی براساس سواد تجربی، تئوری، اعتقادی یا تحقیقی‌ای است که شما در زندگی به آن دست یافته‌اید. کسی که به معنی واقعی هنرمند است، هنر باید با منطق و علم در زندگی‎‌اش جاری باشد و نیز به هدف و دغدغه‌اش تبدیل شود و از همه مهم‌تر این‌که پژوهشگر هم باشد.

او افزود: بالاخره سختی‌هایی دارد به‌خصوص در ایران و باید با این مسئله هم کنار بیایید که ممکن است شرایط به شدت سختی را بگذرانید. درمجموع، من تمام این‌ها را بهانه نمی‌دانم تا تلاش نکنم، چون هدف و دغدغه‌ام در زندگی هنری‌ام انرژی محرکه‌ای است برای این‌که تلاش خودم را بکنم و در کنار این تلاش پیام علمی، اجتماعی، فرهنگی و هنری‌ای که رسالتش را دارم به دیگران برسانم، ولی برخی به‌جای تلاش فقط غر می‌زنند و می‌نالند!

این عضو «نمایشگران حرکت خانه تئاتر» از خاطراتش با بهرام بیضایی نیز گفت: پیش از این‌که بخواهم خاطره‌ای نقل کنم لازم است بگویم استاد بیضایی یک پیشینه مطالعاتی به‌شدت غنی درباره هنر، تاریخ هنر و تاریخ ایران دارد. او در زمینه سینما و تئاتر مطالعات به‌شدت قوی و پرباری داشته و دارد. هر ثانیه بودن در کنار او می‌تواند دانشگاهی باشد از علمی که می‌توانید یاد بگیرید. من آن مدت کوتاهی که در آبان و آذر ۱۳۸۶ دستیار دوم استاد بیضایی در نمایش افرا بودم، به اندازه ۱۰ سال درس گرفتم.

او ادامه داد: مهم‌ترین چیزی که برای بیضایی در کار اهمیت داشته و دارد، «نظم» است و نظم‌نداشتن اعضای گروه، استاد را بسیار عصبی و ناراحت می‌کرد. من خودم هم یک بار هنگام کار با ایشان تنبیه شدم که البته چیز خاصی هم نبود. باید به یکی از عوامل تولید زنگ می‌زدم و مطلبی را هماهنگ می‌کردم؛ فقط یک ربع ساعت با تأخیر تماس گرفتم که استاد بیضایی گفت: «سِری آخرت باشه وقتی بهت می‌گم الان تماس بگیر، یه‌ربع دیگه تماس بگیری‌ها. همون یه‌ربع ممکنه هزار و یک خلأ در یک کار به وجود بیاره.» به اعتقاد بنده، نظمی که او برایش مهم بود و برایش می‌جنگید باعث موفقیتش در خیلی از زمینه‌ها شد.

این هنرمند جوان افزود: ازطرفی، برای همه بازیگران و حتی آنان که حرفه‌ای هم بودند مثل حسن پورشیرازی یا افراد دیگر، آکسان‌گذاری و تأکیدات کلامی استاد بیضایی بر دیالوگ‌ها بسیار به چشم می‌خورد. اگر آکسان یا تأکیدی که بازیگران بر آن دیالوگ داشتند اشتباه بود، آقای بیضایی آنقدر تکرارش می‌کردند تا آن نوع دیالوگ‌گویی، حس صحنه، حس بازیگر و ارتباط پارتنر روی صحنه با بازیگر مقابل، مطابق میلش باشد و تا زمانی که ایشان چیزی را تأیید نمی‌کردند، اصلاً اجازه نمی‌دادند دیالوگ بعدی بیان شود. این نظم و حساسیت روی کار برای استاد واقعاً اهمیت داشت. ایشان یک کارگردان‌ حرفه‌ای تئاتر و سینما، یک نویسنده حرفه‌ای سینما و تئاتر و یک تدوینگر حرفه‌ای سینما نیز هستند. من با اطمینان می‌گویم یکی از انگشت‌شمار انسان‌ها و هنرمند‌انی که لیاقت «استاد»نامیدن را دارند، آقای بهرام بیضایی‌اند. غیر از تمام این‌ها، شما اگر کتاب دوجلدی «دیوان نمایش» از استاد بیضایی را بخوانید، به این نکته می‌رسید که یک پیشینه تاریخی و علمی در پشت هر حرف، واژه یا جمله‌ای که او به‌کار برده‌است، وجود دارد یا مثلاً اگر نمایشنامه «مجلس ضربت‌زدن» استاد را بخوانید، شاید یک صفحه‌اش را باید سه بار بخوانید تا متوجه منظورش بشوید. به‌هرروی این را می‌فهمید که هر نمایشنامه‌، دفاعیه‌ای از خود آن نمایشنامه و صاحب اثر نیز هست، چون پر از بار علمی است؛ هم علم تاریخی ایران، هم بار تاریخی ملل و هم بار تاریخ هنر. ما هنرمندان و استادان اندکی داریم که تمام این‌ها را در نمایشنامه‌ یا فیلمنامه‌شان جا بدهند.

نیک‌پنجه که زیرنظر استادانی چون «اصغر فریدی ماسوله، فرزانه کابلی، نادر رجب‌پور، هادی مرزبان و علی اولیایی‌نژاد مشق هنر آموخته، افزود: یکی از سخت‌ترین نقش‌هایم نیز «ابوهیمیا» در نمایش «سیب، فانوس، کشتی» در محرم ۱۴۰۲ بود. ابوهیمیا استاد علوم غریبه بود و من به‌شدت از داستان‌هایی که به جن مربوط می‌شود فراری‌ام. ازنظر فنی که نه ولی ازنظر احساسی برایم دشوار بود خودم را در این نقش جا بدهم، ولی به‌هرحال با آن کنار آمدم و بازی‌اش کردم. اتفاقاً دکتر علی اسکویی، پسر پروفسور اسکویی هم به دیدن نمایش آمد؛ این کار را دید و با ایشان تجدید خاطره شد. او هم چنین یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایش را کارکردن با استاد «حمید سمندریان» می‌داند که به هر صورت میسر نشد.

این بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما در پاسخ به این پرسش که «دشوارترین اجرایتان را به یاد دارید؟» گفت: ما مهرماه ۱۳۸۲ در فرهنگسرای خاوران اجرای خیابانی داشتیم و من به‌عنوان رقصنده تک که ما حرکت‌کارها به آن می‌گوییم «سولیست»، باید رقص سماع انجام می‌دادم. دو مسئله در پس آن اجرا وجود داشت که کار را برایم خیلی سخت می‌کرد؛ یکی این‌که سه روز از فوت پدرم گذشته بود و من داغدارش بودم، ولی به خاطر تعهدی که به کار داشتم تا آخر در مراسم ختم شرکت نکردم. دومین مسئله نیز تب ۳۹٫۹ درجه‌ای من بود؛ دنیا دور سرم می‌چرخید و قرار بود یکی از کسانی باشم که از اول تا آخر آن نمایش روی صحنه حضور دارد.

 

پریسا اسماعیلی‌نیا

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۳/۴۱۳/۰۶۴/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۴۷/۸۵۱/۰۵۹/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳/۵۵۶/۱۷۳/۰۰۰
  • استاد
    ۸۸۸/۵۲۵/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۶/۴۵۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۲۴۳/۱۴۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۴۲/۷۲۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۱۸/۹۳۵/۰۰۰