به گزارش خبرنگار سینما صبا، دومین روز از چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر با «تمساح خونی» آغاز شد. برای شناخت بهتر این فیلم میتوان از ژانر شروع کرد. ژانر کمدی در سینمای ایران این روزها بازار بسیار خوبی دارد. یک فرمول آماده در چنین آثاری قابل رویت است. اغلب کمدیسازان از این فرمول به مثابه شابلونی برای ترسیم نقشههای خود استفاده میکنند. فرمول مذکور به این شکل است؛ دو کاراکتر مرکزی برای رسیدن به هدفی مشترک یا متفاوت دست به هرکاری میزنند. هر کدام از این کاراکترها رشتهای از ارتباطات دارند که از آن ارتباطهای برای رسیدن به هدف خود استفاده میکنند. حال هر فرصتی که شخصیتها را به هدف خود نزدیک میکند، بستری برای ایجاد موقعیت کمدی است.
در فرمول مزبور پیرنگهای متفاوتی به کار بسته میشود. از بلوغ گرفته تا کشف و جستوجو. فیلم «تمساح خونی» از تعقیب و گریز برای بنا کردن موقعیتهای کمیک خود استفاده کرده است. استفاده کردن از چنین پیرنگی ضربههایی به فیلم وارد کرده. ضربه اول ریتم ناموزون فیلم است. عزتی برای اینکه پشت سر هم از مخاطب خنده بگیرد با جامپکاتهای وقت و بیوقت از سکانسی به سکانس دیگر میپرد.
ضربه دوم برآمده از حضور سایه نویسنده و طراح ایدههای کمدی در فیلم است. موقعیتهای کمیک جذاب و بامزه هستند. اما با روایت و خط اصلی فیلم به هژمونی و همبستگی نمیرسند. این امر در نیمه اول فیلم کاملا ملموس است.
اگر بخواهیم از منظر ساختارگرایی به فیلم نگاه کنیم، روایت مهمترین ساختار در «تمساح خونی» است. به همین سبب وقتی موقعیتهای کمیک و ریتم ناموزون فیلم زیر ذرهبین قرار بگیرد و روایت بد شکل به نظر میرسد.
وجه مثبت فیلم شیمی میان جمشیدیفر و عزتی است. این دو به عنوان یکی از عناصر مهم در فرمولبندی کمدی کلاسیک، به خنده گرفتن از بیننده کمک شایانی میکنند.
در پایان فیلم «تمساح خونی» تلاش قابل توجهی برای گرفتن خنده و ایجاد فضایی ریتمیک دارد. حال این تلاش به بسته به منطق روایی و بصری فیلم قابل ارزیابی است. منطقی که به مدد موقعیتهای متعدد کمیک و جامپکاتهای پشت سرهم به خوبی شکل نمیگیرد.
*محراب توکلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است