«شمشیر و اندوه» عنوان اثری است که با شعار «انیمیشن فقط برای بچهها نیست» وارد جشنواره فیلم فجر امسال شده است. این انیمیشن با کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، توسط مهدی جعفری تهیه شده است. خبرنگار سینماصبا، با تهیهکننده «شمشیر و اندوه» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
از «شمشیر و اندوه» برایمان بگویید و اینکه این همکاری چهطور شکل گرفت؟
این ماجرا یک مقدمه اولیه دارد آن هم این است که مجموعهای که «شمشیر و اندوه» را ساخته، مجموعهای است که تقریبا دوسه هفته پیش در اختتامیه جشنواره بازیهای رایانهای فجر، هفت غزال زرین دریافت کرد و بهعنوان «بازی سال» معرفی شد و از این جهت من تهیهکننده «بازی سال» هم هستم، این یعنی اینکه جشنواره فیلم فجر امسال میزبان یک گروه بازیساز است.
من و تیم تولید، همهمان از خانواده بازیسازهای ایران هستیم که در واقع امسال به جشنواره فیلم فجر آمدهایم تا بگوییم ما هم هستیم.
فیلمنامه «شمشیر و اندوه» شباهتهای زیادی به بازی دارد. این اولینبار است که عوامل یک پروژه بازی بزرگ با الهام از قصهای که در آن بازی بزرگ وجود دارد، تصمیم به ساخت یک انیمیشن سینمایی میگیرند و یک اثر سینمایی را در قامت انیمیشن خلق میکنند.
البته قصه «شمشیر و اندوه» با قصه بازی سفیر خیلی تفاوت دارد ولی مربوط به همان برهه تاریخی است. موضوع «شمشیر و اندوه» برمیگردد به اتفاقاتی که در شهر مدائن ایران میافتد و بنا به دستور حاکم دمشق یعنی معاویه، باید شیعیان وفادار به امام حسن مجتبی (ع) بعد از شهادت او، در شهر مدائن قتلعام میشدند و بنا به این دستور، شهر مدائن به خاک و خون کشیده میشود. این شهر یک بازماندهای دارد به اسم کارن که پسربچه ۷،۸ ساله است درواقع عموی پسربچه، او را از این فاجعه نجات داده و به شهری به نام بخارا میبرد.
کارن در آن شهر در کنار یک خانوادهای به زندگیش ادامه میدهد و سالها بعد با دختر آن خانواده ازدواج میکند. حسی که برای گرفتن انتقام پدر و مادرش دارد او را به مدائن برمیگرداند و در آنجا گروهی تشکیل داده و به مبارزه با حاکم میپردازد. این کلیات قصه است که یک درام عاشقانه جذاب و اکشن فوقالعاده در دلش نهفته است.
تمام تلاش ما این بود که به مخاطب احترام بگذاریم و با این نگاه کار مملو از جلوههای بصری، گرافیک و جزئیات فوقالعاده بالایی است. زبان اصلی کار با توجه به برنامهای که برای انتشار بینالمللی طراحی شده، زبان انگلیسی است یعنی لیپسینک انگلیسی دارد اما در جشنواره فجر با دوبله فارسی منتشر شده است.
کلا به ساخت انیمیشن در این فضا و مضمون علاقهمندید و برای کارهای بعدی همین در این زمینه کار خواهید کرد یا نه قصدتان تجربه این فضا در کنار دیگر تجربیاتتان بوده؟
این یک تجربهایست از تجربیاتی که در این حوزه داشتیم. دو اثر دیگر ما با ژانرهای کاملا متفاوت در حال ساخت است که قطعا به جشنواره فجر سال آینده خواهد رسید. یکی از آنها یک انیمیشن کاملا فانتزی است در مورد یک نوجوان ۱۰،۱۱ ساله و یک یوزپلنگ در دنیایی کاملا فانتزی که قصه کاملا متفاوتی دارد. فعلا دیگر اثری شبیه به انیمیشنی که الان میبینید و با این مضمون، نخواهیم داشت.
انیمیشنهای دهه۶۰, انیمیشنهای ماندگاری هستند که تفاوتشان با انیمیشنهای دهههای بعد کاملا مشهود است. شما بهعنوان کسی که در این حرفه فعالیت دارید؛ دلیل این تفاوت را چه چیزی میدانید؟ چه چیزی در آن انیمیشنها وجود داشت که در بسیاری از آثار بعدی نیست؟
قصه. دلیل تفاوت و ماندگاری آن انیمیشنها، قصههای نابی بود که برای اولینبار به تصویر کشیده میشد. درحالحاضر شاید بعضیها بگویند که ما قصه داریم، اما ما قصه نداریم، ما سوژه داریم. سوژههای خوب داریم اما قصهای که منحصرا برای انیمیشن باشد، نداریم. همین الان ادبیات محاورهایمان اینگونه است که مثلا میگوییم یک فیلمنامه انیمیشن بنویسیم و به انیمیشنساز بدهیم تا آن را بسازد. ما هنوز به این نقطه نرسیدیم که برای انیمیشن باید انیمیشننامه بنویسیم.
مقوله انیمیشن هیچوقت آنطور که باید جدی گرفته نشده. خدا را شکر یکیدو سالیست که یک اتفاقات خوبی دارد برای انیمیشن ایران میافتد. مثلا حتما باید محمد خیراندیش میرفت «پسر دلفینی» را در روسیه اکران میکرد، یکمیلیونوهفتصدهزاردلار میفروخت، خبرش پخش میشد تا همه توجهها جلب شود که ما چنین ظرفیتی هم داریم؟! البته ما باید این اتفاق را به فال نیک بگیریم و این را بدانیم که انیمیشن در ایران قابلیت تبدیل شدن به صنعت دارد، مخاطب فوقالعاده بالایی دارد، ما سوژههای بسیار جذابی برای تبدیل شدن به داستان برای کودکان و نوجوانانمان داریم و بستر انیمیشن بستری است که الزاما فقط نمیشود به آن به عنوان یک ابزار برای کار کودک نگاه کرد، بلکه میتواند ابزاری باشد برای خلق قصههایی که تولیدشان در قامت رئال بسیار سخت و شاید پرهزینه است.
یعنی الزاما مخاطبش، مخاطب کودک نیست. اصلا شعار ما در جشنواره امسال این است که «شمشیر و اندوه» آمده تا به مردم و رسانهها بگوید انیمیشن فقط برای بچهها نیست. ما با انیمیشن کارهای جدیتر و مهمتری هم میتوانیم انجام دهیم. فقط کافی است که مسئولین یک مقدار این مقوله را جدیتر بگیرند. به زبان خودم میگویم با این روندی که داریم جلو میرویم، عملا میخواهم برای سینمای رئال ایران کُری بخوانم و تا یکی دو سال آینده شما شاهد این موضوع خواهید بود که انیمیشن ایران یک رقیب جدی برای فیلم رئال میشود.
از صحبتهای ابتداییتان در خصوص«شمشیر و اندوه»، پیداست که بازخورد خوبی را برای آن در جشنواره پیشبینی میکنید.
بله قطعا. اصلا احساس میکنم که حال خانواده انیمیشن خیلی خوب است و باید این اتفاق را به خانواده انیمیشن ایران تبریک گفت، فارغ از اینکه حالا کدام انیمیشن برنده سیمرغ خواهد شد. اصل ماجرا این است که انیمیشن ایران در جشنواره امسال برنده شده و این مهمترین اتفاقی است که میتوانست بیفتد. برای «شمشیر و اندوه» هم فعلا در این چندروزی که جشنواره شروع شده، بازخوردهای خوبی از مخاطبان داشتیم حتی یکسری از بچهها خودشان را جای قهرمان قصه میدانستند، فیلمهایشان هست که دختربچهها و پسربچههای مختلف بعد از تماشای آن میگویندکه دوست داشتند جای شخصیتهای مختلف انیمیشن باشند. در کل بازخوردهای خوبی گرفتیم اما طبیعی است که هنوز به اندازه فیلمهای رئال بازخورد ندارند، چون هنوز انیمیشن به آن نقطه نرسیده است.
حرف آخر؟
بابت توجهی که به این حوزه دارید، تشکر میکنم. ما هم همیشه شما را در شبکههای مجازی مختلف دنبال میکنیم و جزو طرفداران مجموعه صبا هستیم و امیدوارم که شما هم در کارتان که همیشه موفق بودهاید، موفقتر باشید.
نشر اول: روزنامه صبا
*ندا روزبه
There are no comments yet