شیوا سرمست متولد سال ۱۳۶۸ و فارغ التحصیل معماری از دانشگاه تهران مرکز است. او از سال ۱۳۸۶ فعالیت در تئاتر را شروع کرد. اما اولین کار حرفهای وی، بازی در فیلم «نبودنت» است، البته قبل از آن نیز در فیلم «ما همه با هم هستیم»، چندین تئاتر و فیلم کوتاه ایفای نقش کرده است اما بازی در فیلم «نبودنت» را به لحاظ تاثیرگذاری نقش، میتوان اولین کار جدی سرمست دانست. البته ناگفته نماند که او تاکنون چندین بار، موفق شده تا جایزههای مختلف بازیگری و کارگردانی را در جشنوارههای مختلف به دست آورد.خبرنگار سینماصبا، با او گفت وگویی کرده که در ادامه میخوانید:
تجربه همکاری با آقای سجادیحسینی چگونه رقم خورد؟
این آشنایی تقریبا به سال ۱۳۹۳ بر میگردد، یک فیلم کوتاهی را کارگردانی کردم که آقای سجادیحسینی، تهیهکنندگی آن را به عهده گرفت و همین موضوع باعث همکاریهای مجدد شد. از طرفی فیلمنامه را خواندم و خیلی دوست داشتم. فیلمنامه برگرفته از فضایی مادرانه و زنانه است که خیلی وقت است چنین فیلمی از سینمای ایران ندیدهایم.
از چالشهای بازی در این فیلم بگویید؟
قبل از این فیلم، متفاوتترین نقشی که بازی کردم، یک زن افغان بود اما بازی در فیلم «نبودنت»، متفاوتترین اثری بود که تاکنون بازی کردم. در این فیلم، نقش مادری را بازی میکنم که یک زن ۴۸ ساله است. البته در این باره چالشهای زیادی داشتیم، چرا که من در آن مقطع زمانی ۳۲ ساله بودم و باید نقشی را بازی میکردم که ۱۶ سال از خودم بزرگتر بود. به همین خاطر این کاراکتر نیازمند گریم سنگین بود. اما خدا را شکر تست گریم انجام شد و نتیجه مطلوب بود. اما از لحاظ نزدیکی به کاراکتر با اینکه ازدواج نکردم اما به طور اتفاقی برای یکی از کودکان همسایهمان مادری کردم و خب با خصیصههای مادری آشنا بودم. به همین خاطر زمانی که خواستم این نقش را بازی کنم از حس این تجربهام، بسیار استفاده کردم. از طرفی این نقش بسیار سنگین بود و مدتی دچار فشار روانی بودم. آنقدر درگیر نقش بودم که حتی شبها خوابش را میدیدم و از شدت تلخی نقشم، به جد بخشی از سیاهی موهایم به سفیدی تبدیل شد، طوریکه آقای سجادیحسینی به من گفت که حتما بعدکار به تراپیست مراجعه کنم. در ابتدای کار، بیشتر از هر چیز نگران این بودم که چون قرار است مقابل بازیگران حرفهای ایفای نقش کنم حتما به درستی از پس آن بر بیایم. اما آنقدر درگیر نقش بودم که اصلا این چیزها برایم مهم نبود.
بعد از این همه تفاوتهایی که با این نقش داشتید، خودتان از خروجی کار راضی بودید؟
من زمانی که لباس میپوشیدم و گریم میکردم، ناخوداگاه همه روحیات و فیزیکم تغییر میکرد و متناسب با کاراکتر شکل میگرفت. یکبار یادم هست زمانی که مشغول فلیمبرداری بودم. آنقدر درگیر نقش شدم که حالم بد شد و گوشهای نشستم، رانندهای که هر روز مرا به مقصد میرساند با دیدن حال بد من، به دوستان پشت صحنه گفته بود که یک خانم غریبهای، آنجا نشسته و حالش خوب نیست، برایش آب ببرید. آن راننده مرا نشناخته بود و برایم بسیار عجیب بود. فکر میکنم همانجا مزد زحماتم را گرفتم و متوجه شدم از پس نقش بر آمدهام.
خلاصهای یک خطی از نقشتان بگویید.
مادری که فرزندش را از دست داده و نمیتواند فقدان آن را باور کند.
هدایت بازیگری و روند تمرینها چگونه بود؟
آقای سجادیحسینی، بیشتر سعی میکرد که من را در موقعیت قرار دهد تا بتوانم نقش را باور کنم. از همه مهمتر این بود که از جانب ایشان به من دیکتهای صورت نمیگرفت و آزادی عمل داشتم. فقط بازی مرا مدیریت و کنترل میکرد. به طور مثال، من نقشم را اتود میزدم و اگر مورد قبول نبود یا حذف میشد، یا کم و یا ایده دیگری جایگزین میشد.
کار با کاوه سجادیحسینی چطور بود؟
در دو تجربه کاری که با ایشان داشتم هیچ چیز یک طرفه نبود، همیشه باهم تعامل داشتیم، گفتوگو میکردیم تا در راستای بهتر شدن کار پیش برویم. ایشان به عنوان یک کارگردان، طوری با بازیگر برخورد میکند که بازیگر به خوبی از پس آن بر بیاید. از طرفی معتقدم که اثری با چنین موقعیتی، تاکنون از آقای سجادی حسینی مشاهده نکردیم. چراکه آثاری که اغلب ایشان کارگردانی کردند، به آن صورت از درام و داستانی این چنینی تبعیت نکرده است، اما این فیلم خیلی فضای متفاوتتری دارد.
به نظرتان این فیلم در جشنواره فجر تاثیرگذار خواهد بود؟
واقعا نمیتوانم در این باره اظهار نظری کنم. اینکه این فیلم دیده شود و یا جایزهای دریافت کند به خیلی از مسائل از جمله سلیقه داوران و… بستگی دارد. اما این موضوع را میدانم که فیلم «نبودنت»، اثری نیست که بتوان به راحتی از آن عبور کرد.
سخن پایانی؟
این اثر در مستقلترین حالت ممکن و با سختیهای خاص خودش ساخته شده است. لذا نه تنها حمایتی از ارگانی نداشتیم بلکه چالشهایی هم برایمان به وجود آمد که قابل گفتن نیست. لذا با افتخار اعلام میکنم که بسیار خوشحال و خرسندم که اولین دیده شدن حرفهایم در سینما با یک قصه زنانه و با یک نقش مادرانه توسط این فیلم انجام شده است.
نشر اول: روزنامه صبا
*معصومه دهقان
There are no comments yet